ادعاهاي جديد وي را از چند منظر سياسي ميتوان بررسي كرد كه در ادامه به آن اشاره ميكنيم.
1-آقاي احمدينژاد در مجموع بهدنبال اين است كه ژست يك اپوزيسيون سياسي را بهخود بگيرد. او كه بهطور طبيعي منتقد قوه مجريه است تلاش ميكند خود را منتقد جدي قوه قضاييه هم جلوه دهد و اين مخالفت را علني كرده است. وي با اين روشها بهدنبال كسب جايگاه سياسي است. در واقع او به خوبي ميداند كه با كارنامهاي كه در دوره هشتساله خود به جاي گذاشته، لازم است با اين قبيل فرافكنيها از حكومت نوعي امتيازگيري كند.
2-از منظري ديگر احمدينژاد مايل است نظام را بر سر يك دوراهي قرار دهد كه اگر با او برخورد شود وي به مقاصد خود دست مييابد، به يك چهره مخالف بدل ميشود و اگر با او برخورد نشود هم فشار وي به حكومت ادامه پيدا ميكند؛ فشاري كه به زعم وي مؤثر است.
3-رئيس دولتهاي نهم و دهم در اظهارات خود مايل است اينگونه وانمود كند كه از اسراري از نظام مطلع است كه درصورت ادامه شرايط براي او و اطرافيانش، اين اسرار را افشاگري خواهد كرد. نگارنده معتقد است كه احمدينژاد از سالها پيش اين نظريه را با كاركردن روي افكار عمومي پيگيري ميكرد و حتي عدهاي اين موضوع را به آن ايام 11روز خانه نشينياش هم منتسب ميكردند. ولي معتقدم اين يك بلوف سياسي است. البته همه كشورها اسراري دارند كه اگر زماني كسي آنها را فاش كند مجرم محسوب شده و با او برخورد ميشود.
4-برخي هم معتقدند كه جريشدن احمدينژاد بهدليلي عدمبرخورد درست با اطرافيانش است كه اين مسئله را نگارنده قبول ندارد، چراكه قوه قضاييه پرونده رحيمي، معاون اول وي را به سرعت رسيدگي كرد و بقيه پروندهها هم روال خود را طي ميكند.
5-از سويي ديگر احمدينژاد بهدنبال شخصيسازي مسئله خود با قوه قضاييه است و ميخواهد بگويد كه مشكلش با خانواده لاريجانيهاست و يك دو قطبي را دنبال ميكند. مردم طرفدار وي كه غالبا از طبقه انقلابي جامعه هم هستند بايد آگاه باشند كه وي بين خود و نزديكان خود و نظام حتما خود و نزديكانش را ترجيح ميدهد و شمشير را عليه نظام از رو ميكشد. دقيقا براي همين انقلابيهاي ديگر حامي او نخواهند بود و او ديگر محبوبيت خود را ندارد. اين روش احمدينژاد در مناظرات سياسي سال 88هم قابل مشاهده بود. او حاضر بود براي حفظ خود از آبروي نظام هم خرج كند. اين مسئله را امروز بايد بازخواني و از آن در تحليلها استفاده كرد.