البته درخصوص بازار سكه و طلا، توانمندي خريدار، ملاك تعيينكنندهاي است و بايد براي ورود به اين بازارها، قدرت ريسك و پيشبيني دقيق تحولات آينده بازارهاي ارز و طلا را درنظر گرفت.طبيعي است كه وقتي فعاليتهاي سفتهجويانه در بازار رخ ميدهد، نهاد ناظر و تنظيمگر بازار براي مقاطعي وارد بازار ميشود اما مهم اين است كه آيا رشد قيمتهاي صورتگرفته براساس ميزان رشد قيمت ارز و طلا در جهان بوده يا محاسبات نشان از شكاف بين قيمتها در بازار داخلي و خارجي دارد.
يكي از ويژگيهاي بازارهاي طلا، سكه و ارز اين است كه برخلاف ديگر بازارهاي رقيب ازجمله مسكن، بازار سهام و نظاير آن، داراي قدرت نقدشوندگي بالاست و همين ويژگي گرايشهاي سفتهگرايانه در بازار را تقويت ميكند. برخي هم براي بهرهبردن از نوسانات مقطعي بازار وارد دادوستد ميشوند و با قبول ريسك احتمالي اقدام به فعاليت ميكنند.
حضور اين واسطهها و فعاليتهاي سفتهجويانه تابع تحليل و پيشبيني آنها از قيمتهاي آينده است و طبيعي است كه اگر قيمت جهاني طلا كاهش يابد، قيمت سكه و طلا در بازار داخلي هم افت خواهد كرد اما اگر اين اتفاق رخ ندهد و قيمت ارز هم افزايش يابد، افزايش قيمت سكه و طلا طبيعي است.
پيشنهاد و توصيه به مردم عادي اين است كه سرمايه خود را در اين بازارهاي پرنوسان در معرض ريسك قرار ندهند چرا كه تجربه چندسال قبل نشان داد كه بسياري در روزهاي گراني دلار به اميد افزايش قيمت وارد بازار شدند اما در نهايت ضرر كردند، درحاليكه اگر روند بلندمدت را درنظر بگيريم، سرمايهگذاري بهصورت سپرده بانكي در 4سال گذشته سالانه داراي بازده 22درصد و در مجموع 88درصد بود، اما بازده بازار طلا و سكه 4سال گذشته به استثناي چند هفته اخير و قبل از كاهش نرخ سود سپردههاي بانكي حتي كمتر از 10درصد برآورد شده است.
بنابراين ورود مردم عادي به اين بازارها اصلا به صلاح نبوده و با ريسك بزرگي مواجه خواهند شد.بهويژه اينكه نرخ تورم همچنان تك رقمي است و نگراني بابت افت ارزش سرمايههاي مردم نظير چند سال قبل وجود ندارد. به همين دليل بهتر است مردم بهويژه كساني كه قدرت ريسك ندارند، با توجه به تورم تك رقمي سرمايههاي خود را بهخطر نيندازند.