از اين جهت كتابهاي درسي قدر و منزلتي همارز دايرهالمعارفها، سندها و متنهاي قانوني و رسمي دارند. براي همين بايد از هرگونه خطا و اشتباهي مبرا باشند. حساسيت درباره كتابهاي درسي چندبرابر است چون دانشآموزان در سالهاي كودكي و نوجواني نوشتن را از اين كتابها ميآموزند و هرگونه اشتباهي ميتواند در ذهن كودكان و نوجوانان نقش ببندد و تصحيح آن در سالهاي آينده دشوار است. اما چندوقتي است كه در كتابهاي درسي ادبيات فارسي كه بايد مبناي آموزش زبان فارسي باشند اشتباههايي ديده ميشود و بعضي متنهايي كه بهعنوان متنهاي آموزشي در اين كتابها آمده است متنهاي مناسبي نيستند. در اين گزارش مشكلات و مسائل كتابهاي درسي ادبيات را با حضور چند نفر از كارشناسان بررسي كردهايم.
چند وقت پيش تصويري در شبكههاي اجتماعي دست بهدست شد؛ تصويري كه صفحهاي از كتاب درسي را با شعري كه زير آن نام سهراب سپهري بهعنوان شاعر درج شده بود، نشان ميداد:
«زندگي، رسم پذيرايي از تقدير است / وزن خوشبختي من، / وزن رضايتمندي است»
اما شعر از سهراب سپهري نبود بلكه از شاعري بود به نام كيوان شاهبداغي كه شعرش را به سبك سهراب سپهري سروده بود؛ شعري كه با اندكي آشنايي به شعر سهراب سپهري ميشد دريافت كه سروده او نيست. نكته اينجاست كه اين شعر چطور به كتاب درسي راه يافته است؟ يعني نويسندگان كتابهاي درسي براي نمونه بهدنبال شعري ميگشتهاند و با جستوجويي در وب به اين شعر سهراب رسيدهاند و آن را در كتابهاي درسي آوردهاند؟
پرسشهايي كه پاسخ به آنها نميتواند چندان خوشايند باشد. آيا مولف كتاب درسي با جست وجويي ساده و صرفاً بر اثر اشتباه در فضاي مجازي بدون مراجعه به منبع، شعري را به شاعري نامآشنا نسبت داده است؟
تصوير ديگري كه در شبكهها دست بهدست شد، تصويري بود از يكي از صفحات كتاب درسي كه داستان زال و سيمرغ را آورده بود اما به جاي زال نوشته بود؛ زاغ و سيمرغ. اشتباهي كه ميتوان آن را يك اشتباه نگارشي ساده دانست اما آيا ويراستاران، كتابهاي درسي را بهدرستي بازبيني نميكنند و چنين اشتباههايي بهراحتي از زير دستشان رد ميشود؟
- نوشدارو پس از مرگ سهراب
دكتر حسن ذوالفقاري كه در دهه 70 از اعضاي شوراي تأليف كتابهاي درسي بوده و اكنون مسئول شوراي آموزش زبان فارسي فرهنگستان زبان و ادب فارسي است، ميگويد: «كتابهاي درسي مثل كتاب مرجع است. نياز به مراقبت ويژه دارد. الان ميبينيم ناشراني كه شمارگان كتابهايشان چندصدتاست بارها كار را نمونهخواني و ويرايش ميكنند تا كار بدون غلط منتشر شود. آنوقت در كتابهاي درسي كه شمارگان چندصدهزارتايي دارند نبايد اشتباههاي اينچنيني به چشم بخورد. اگر چند ويراستار اين متنها را ببينند قطعا شاهد غلطهاي اينچنيني نخواهيم بود».
دكتر حسين قاسمپور- مسئول بخش ادبيات فارسي شوراي تأليف كتابهاي درسي- ميگويد: «درصدي اشتباه طبيعي است. ما بايد دهها كتاب را در مقاطع مختلف تحصيلي تدوين كنيم. يك درصد اشتباه طبيعي است. كارشناسان ما كتابها را جمله به جمله و كلمه به كلمه ميخوانند. بعد از هر تغييري هم كتاب با حضور كارشناسان و معلمان ادبيات سراسر كشور بررسي ميشود. اما گاهي غلطهايي از چشممان درميرود». قاسمپور درباره 2اشتباه مورد بحث ميگويد: «اشتباهها اصلاح شده است».
اشتباههاي كتابهاي درسي در مهرماه امسال كشف شد و در فضاي مجازي دست بهدست شد. اشتباه منتشرشده در كتاب امسال را چگونه ميشود اصلاح كرد؟ قاسمپور ميگويد: «شعر سهراب سپهري در بخشي كه براي مطالعه بيشتر دانشآموزان است، آمده بود. درباره شعر سپهري و زاغ و سيمرغ به همه ادارههاي آموزش و پرورش سراسر كشور بخشنامه كردهايم تا معلمان اشتباهها را اصلاح كنند». اما نكتهاي كه دكتر حسن ذوالفقاري درباره اشتباهها ميگويد، جالب توجه است؛ «من هم با دوستان كه صحبت كردم ظاهرا غلط از سال گذشته در كتاب بوده است.
دوستان امسال خواستند اصلاح كنند اما انتشارات و توزيع كتابهاي درسي نپذيرفته است. شايد امكان تغيير فيلم و زينك برايشان نبوده يا اينكه كتابها را در سال قبل بيشتر از حد نياز چاپ كرده بودند و امسال نيازي به چاپ دوباره نبود. به هر حال اين اشتباه امسال نيز اصلاح نشد.»
- بياعتنا به دستور خط فارسي
مشكل ديگري كه در كتابهاي درسي اين سالها مشاهده ميشود رعايت نكردن دستور خط فارسي است. نوعي جدانويسي افراطي در دوره ابتدايي آموزش داده ميشود. دانشآموز وقتي با نگارش معيار آشنا ميشود درمييابد كه جدانويسي افراطي دوره مدرسه معيار درستي براي نگارش نبوده است؛ اتفاقي كه اعتراض دكتر غلامعلي حداد عادل- رئيس فرهنگستان زبان و ادب فارسي- را در پي داشته است. حداد عادل چندي پيش در گفتوگو با همشهري گفته بود: «دستور خط فارسي مصوب هيأت دولت است و بهعنوان قانون لازمالاجراست اما خيلي جاها آن را رعايت نميكنند و سليقهاي عمل ميكنند، ازجمله در كتابهاي درسي هم دستور خط رعايت نميشود.»
حسن ذوالفقاري- مدير گروه آموزش زبان فارسي فرهنگستان- ميگويد: «اخيراً تعاملات خوبي با آموزش و پرورش برقرار شده است. قرار است همه كتابهاي درسي ادبيات و زبان فارسي پس از سال ششم براساس دستور خط فرهنگستان تدوين شود.» رعايتنكردن دستور خط فارسي در همه مقاطع تحصيلي سبب نوعي دوگانگي در دانشآموزان ميشود و نميدانند كجا بايد براساس دستور خط فرهنگستان زبان و ادب فارسي بنويسند و كجا براساس آنچه از كتابهاي درسي آموختهاند.
- فرصتي كه از دست ميرود
اما مشكل كتابهاي درسي به همينجا ختم نميشود. در سالهاي اخير نام نويسندگاني در كتابهاي درسي بهچشم ميخورد كه در جايي بيرون از سازمان تأليف كتابهاي درسي وزارت آموزش و پرورش بهعنوان نويسنده شناختهشده و مشهور نيستند و كتابهاي درسي يكي از نخستين جاهايي است كه نوشتههاي اين نويسندگان منتشر ميشود. نثرهاي كتابهاي درسي كه بايد معيار و مبناي نوشتن باشند، خيلي وقتها نثرهاي پاكيزه و سالمي نيستند و نميتوانند الگوي مناسبي براي دانشآموزان باشند.
دكتر حسن ذوالفقاري در اينباره ميگويد: «كتابهاي درسي فرصتي است براي آموزش و پرورش كه دانشآموزان را با متنهاي خوب آشنا كند. بسياري از علايق ادبي با خواندن متنهاي درسي شكل ميگيرد. كتابهاي درسي مهمترين و بهترين فرصت است براي آنهايي كه ميخواهند با ادبيات آشنا شوند. چون بسياري ممكن است پس از پايان سالهاي تحصيل هيچ متن ادبياي نخوانند. ما در ادبياتمان متن درجه يك كم نداريم. بايد بهترين متنها براي كتابهاي درسي انتخاب شود. نبايد اين فرصت با متنهاي ضعيف از دست برود.
در گذشتههاي دور بعضي از متنهاي درسي ادبيات جزو شاهكارهاي نثر معاصر بود. حالا شايد اقتضائاتي ايجاب كند كه متنها را براساس سرفصلها تغيير بدهيم اما نبايد متون ضعيف را جايگزين كنيم. تمييز نثر خوب از بد، آنقدر هم دشوار نيست. ميدانم كه دوستان در شوراي تاليف كتابهاي درسي زحمت زيادي ميكشند اما دقت در كتابهاي درسي بهدليل حساسيتش بايد بيشتر از اينها باشد. ميتوانيم در عين حفظ چارچوبها، متنهاي خوب انتخاب كنيم. متأسفانه در سالهاي اخير به متنهاي درسي ادبيات كمتوجهي شده است و متنهاي فعلي انتظارات را برآورده نميكند.»
شايد زماني مسئله اهالي ادبيات اين بود كه تصويري كه از ادبيات معاصر در كتابهاي درسي بهدست داده ميشود، تصوير دقيق و كاملي نيست يا اينكه ميشود متنهاي بهتري از شاعران و نويسندگان معاصر براي كتابها انتخاب كرد. اما حالا مسئله اين است كه متنها غلط است و به اشتباه انتخاب شده است. تجربه اين سالها نشان ميدهد كه روند تغيير در كتابهاي درسي آموزش و پرورش بسيار كند است و بايد چند سال بگذرد تا متنها تغيير كند و متنهاي تازه جايگزينشان شود. اما حالا كه غلطهاي فاحش در كتابهاي درسي بهچشم ميخورد و نمونههايي كه براي آموزش ادبيات فارسي در كتابها آمده نمونههاي مناسبي نيست، زمان بازبيني در كتابهاي درسي فرانرسيده است؟