مرد پورشهسوار در حال عبور از خيابان صدر بود كه چشمش به دختري جوان در كنار خيابان افتاد. دختر برايش دست تكان داد و مرد مقابل او توقف كرد. دختر جوان ميگفت كه قصد رفتن به خانهاش را دارد و مرد جوان از او خواست سوار ماشين شود و به اين ترتيب بود كه نقشه اخاذي از مرد پولدار كليد خورد.
- چند ساعت بعد
مرد پوشهسوار مقابل افسر پليس نشسته و از ماجراي عجيبي ميگفت كه برايش رخ داده بود. او گفت: دختر جوان وقتي سوار ماشينم شد خودش را ياسمن معرفي كرد و گفت در يك آپارتمان مجردي در غرب تهران زندگي ميكند. در بين راه از كار و وضعيت زندگيش گفت. وقتي به مقابل خانهاش رسيدم مرا به آپارتمانش دعوت كرد.
من هم از همه جا بيخبرم ماشينم را پارك كرده و به خانه ياسمن رفتم. هنوز چند ثانيهاي از ورودم به آپارتمان او نگذشته بود كه ناگهان مردي جوان از داخل اتاق خواب بيرون آمد. او با چاقو تهديدم كرد كه اگر حرفي بزنم جانم را ميگيرد. در همين حين زن ميانسالي كه گويا مادر ياسمن بود نيز از همان اتاق بيرون آمد و با چسبي كه همراهش بود دست و پاهاي مرا بست.
وحشت كرده بودم و جرأت داد و فرياد نداشتم. آنها با تهديد از من خواستند كارتهاي عابربانكم به همراه رمزشان را در اختيارشان قرار بدهم. خوشبختانه در آن لحظه فقط يكي از كارتهايم داخل جيبم بود كه به آنها دادم. آنها 20ميليون تومان موجودي حسابم را خالي كردند و بعد لباسهايم را درآوردند و از من فيلم گرفتند و تهديد كردند كه اگر شكايت كنم فيلمها را در فضاي مجازي پخش كرده و آبرويم را ميبرند. آنها پس از ٤ يا ٥ ساعت گروگانگيري، آزادم كردند و حالا از اين ميترسم كه فيلمهايي كه من گرفتهاند در فضاي مجازي پخش شود و آبرويم برود.
- فرار زيركانه گروگان
با شكايت اين مرد پروندهاي پيش روي قاضي آرش سيفي بازپرس شعبه چهارم دادسراي جنايي تهران قرار گرفت و با دستور وي ماموران، تحقيقات خود را آغاز كردند. بررسيها ادامه داشت تا اينكه هفته گذشته مأموران در يكي از بزرگراههاي غرب پايتخت به سرنشينان يك خودروي هيوندا مشكوك شدند.
راننده آن بهصورت مارپيچ حركت ميكرد و به جز او، دو زن ديگر سوار ماشين بودند. بهنظر ميرسيد يكي از زنان با راننده درگير شده است. در چنين شرايطي مأموران گشت پليس به سمت خودروي هيوندا رفتند و راننده با ديدن مأموران فرياد زد كه گروگان گرفته شده است.
همين كافي بود تا مأموران با متوقف كردن خودرو، 2زني را كه داخل ماشين با راننده درگير شده بودند بازداشت كنند. راننده به مأموران گفت: لحظاتي قبلتر اين مادر و دختر را سوار ماشينم كرده و به پيشنهاد آنها به خانهشان در غرب پايتخت رفتم. به محض اينكه وارد خانه شدم پي بردم كه به جز مادر و دختر، مرد جواني هم داخل خانه است. او با چاقو به من حمله كرد و من به سرعت در را باز و از آنجا فرار كردم اما مادرو دختر بهدنبال من آمدند و به زور سوار ماشينم شدند. قصدشان اين بود كه مرا گروگان بگيرند و اموالم را تصاحب كنند كه پليس سر رسيد.
- مادر طراح نقشه خلاف
با دستگيري زن ٥٠ ساله و دختر 25سالهاش معلوم شد كه آنها همان متهمان تحت تعقيبي هستند كه پيش از اين از مرد پورشهسوار اخاذي كرده بودند. در ادامه عضو سوم باند كه پسر ٣٢ ساله خانواده بود نيز دستگير شد و متهمان در بازجوييها به گروگان گرفتن مردان پولدار و اخاذي از آنها اقرار كردند. آنها گفتند كه مادر خانواده طراح نقشه بوده و آنها دستورات وي را اجرا ميكردند. هماكنون ٥ مرد پولدار از اين خانواده شكايت كردهاند و تحقيقات براي شناسايي شاكيان احتمالي ديگر ادامه دارد.
- درحسرت پولدار شدن
كوچكترين عضو باند دختر ٢٥ساله خانواده است. ميگويد براي نخستين بار است كه دستگير شده و با اجبار مادرش مجبور شده كه وارد كارهاي خلاف شود. او دو ماهي است كه ماده مخدر گل مصرف ميكند و پسري ٣ ساله دارد كه حضانتش را به پدرش سپرده و به تازگي با مردي بهصورت موقت ازدواج كرده است. او در گفتوگو با همشهري ميگويد كه تنها بهخاطر رسيدن به پول وارد اين بازي شده و فكر نميكرده كه گير بيفتد.
- چرا فكر ميكردي كه گير نميافتيد؟
چون طعمههاي ما مردان عجيبي بودند و اكثرا خودشان مرا به خانههايشان دعوت ميكردند اما چون ما نقشه داشتيم، با هر ترفندي بود من آنها را به خانهام ميكشاندم. از طرفي ما از آنها فيلم سياه تهيه و تصور ميكرديم بهخاطر حفظ آبرويشان هم كه شده شكايت نميكنند.
- از اخاذيها چقدر پول به جيب زديد؟
دقيقا يادم نيست. از هر شخص بين 10 تا ٢٠ ميليون تومان ميگرفتيم. كه معمولا خودم به صرافي يا طلافروشي ميرفتم و طلا و سكه ميخريدم. بعد پولها را به مادرم ميدادم كه او براي برادرم يك خودروي ٢٠٦ خريد و من هم سهمم را خرج خريد لباس و كيف و كفش كردم. اما همه اين كارها را بهخاطر پول انجام داديم. چون از بچگي آرزو داشتم پولدار شوم و بتوانم هرچه اراده ميكنم بخرم اما متأسفانه از كودكي هميشه حسرت كشيدم.
- ايده چنين نقشهاي چطور به ذهنت رسيد؟
صفر تا صد اين نقشه پاي مادرم بود. اما بهنظرم بعد از ديدن يك فيلم سينمايي كه از شبكه ماهوارهاي پخش شد فكرخلاف به سرش زد و نقشه را كشيد.
- پدرت چطور، خبر داشت؟
پدرم سالها پيش فوت شده است.
- فيلمهاي سياهي كه تهيه ميكرديد را منتشر نكرديد؟
نه، فقط براي اخاذي فيلم ميگرفتيم تا شاكي جرأت نكند شكايت كند.
- احتمال دارد كه افراد بيشتري را به دام انداخته باشيد؟
تعدادشان يادم نيست اما بعيد ميدانم بيشتر از ٥ نفر باشند.