به گزارش همشهري، اين جنايت عصر روز 16فروردينماه سال 95به پليس پايتخت گزارش شد. گزارش اوليه حاكي از آن بود كه زني در خانهاش واقع در منطقه نظامآباد توسط شوهرش خفه شده است. زماني كه نخستين گروه از مأموران به محل حادثه رسيدند با جسد زن جوان مواجه شدند و شوهرش سوار بر موتورسيكلتش از محل جنايت گريخته بود. بههم ريختگي خانه نشان ميداد اين زوج درگيري شديدي با يكديگر داشته و همسايهها صداي جر و بحث آنها را شنيدهاند.
در اين شرايط تجسسها آغاز شد تا اينكه مدتي بعد متهم بازداشت شد و به قتل همسرش اعتراف كرد. او گفت: مدتي بود با همسرم دچار اختلاف شده بودم. به او بدگمان بودم و اين موضوع آزارم ميداد. پيش از اين هم چند مرتبه با يكديگر دچار اختلاف شده بوديم. اما روز حادثه او شروع به داد و فرياد كرد و وسايل دكوري را وسط خانه ريخت.
چون داد ميزد من جلوي دهانش را گرفتم و او را به اتاق خواب كشيدم اما دست و پايش شل شد. او فوت شده بود. من هم رهايش كردم و از خانه بيرون رفتم.متهم به قتل در ادامه صحنه جنايت را بازسازي كرد و در ادامه پروندهاش با صدور كيفرخواست به دادگاه فرستاده شد.
در جلسه رسيدگي به اين پرونده كه صبح ديروز در شعبه دهم به رياست قاضي محمدباقر قربانزاده و با حضور قاضي عيسي غفاري برگزار شد ابتدا پدر و مادر مقتول بهعنوان اولياي دم در جايگاه حاضر شدند و خواستار قصاص دامادشان شدند. مادر مقتول گفت: دخترم ميگفت شوهرش اهل كار نيست و نميتواند از پس خرج خانه برآيد. او چندبار دخترم را تهديد كرده بود و آخر هم تهديدش را عملي كرد. در ادامه متهم در جايگاه ايستاد و به دفاع از خودش پرداخت. او گفت: اتهام قتل عمدي را قبول ندارم.
او درحاليكه با كمك مأمور بدرقه زندان در حضور هيأت قضايي صحنه قتل را بازسازي ميكرد ادامه داد: من با همسرم درگير شدم و جلوي دهان و گلويش را گرفتم اما چند لحظه بيشتر طول نكشيد و او ناخواسته بهدست من جانش را از دست داد. با اينكه با همسرم اختلاف داشتم اما راضي به مرگش نبودم. در طول زندگيمان هر كاري كه از دستم برميآمد برايش انجام ميدادم اما او مدام از من ناراضي بود و روز حادثه هم خودش درگيري را شروع كرد و براي اينكه همسايهها صداي او را نشنوند جلوي دهانش را گرفتم. فكرش را هم نميكردم كه اين كار باعث مرگش شود. در پايان اين جلسه قضات دادگاه با اخذ آخرين دفاع از متهم براي تصميمگيري وارد شور شدند.