او با همكاري وزارت فرهنگ لهستان، 2پروژه مختلف را در اين كشور روي صحنه برده و حالا هم مشغول 2پروژه خود با نامهاي «ما ميبخشيم اما فراموش نميكنيم...» و «اصفهان؛ شهر بچههاي لهستان» (در اصفهان و تهران) است. اين دو نمايش كه در روزهاي اول و دوم آذرماه در اصفهان روي صحنه رفتند، از 6تا 21آذر نيز در مجموعه تئاتر شهر اجرا شدند.
پرفورمنس ما ميبخشيم اما فراموش نميكنيم... كه روز اول آذرماه در موزه هنرهاي معاصر اصفهان روي صحنه رفت، بخشي از پروژه آموزشياي است كه توسط باشگاه نوجوانان «لَدِر تيم» لهستان آمادهسازي و در لهستان اجرا شده است. هنگام آمادهسازي نسخه ايراني اين پرفورمنس، ايده جديدي با الهام از جمله «نلسون ماندلا» (ما ميبخشيم اما فراموش نميكنيم) به اجرا افزوده شد. در اين بخش، شركتكنندگان در كارگاهها، داستانها و مونولوگهاي كوتاهي را كه نشاندهنده نگاه معاصرشان به رويدادهاي گذشته بود را به نگارش درآوردند. البته اين نگاهها از 2منظر روايت شده بود؛ پناهندگان لهستاني و مردم اصفهان؛ مهاجران و ميزبانان روزگار جنگ. اين داستانها و مونولوگها بر مبناي رويدادهاي واقعي، مصاحبهها، عكسها، ويدئوها، كتابهاي تاريخي و داستانهاي كوتاه تخيلي در كارگاهي به مديريت محمد چرمشير شكلگرفته است؛ كسي كه نويسنده نمايش «اصفهان؛ شهر بچههاي لهستان» نيز هست.
به انگيزه اجراي اين دو نمايش گپوگفتي با ركسانا مهرافزون، كارگردان اين دو اثر داريم. او در آغاز، درباره شكلگيري اين پروژهها توضيح ميدهد: «3سال پيش اين پروژه را آغاز كرديم. اول قرار بود فقط يك اجرا در اصفهان داشته باشيم ولي چون متقاضي زياد بود 2نوبت اجرا كرديم و در دل اين پروژه، پروژه تازهاي هم شكل گرفت؛ با نام «ما ميبخشيم اما فراموش نميكنيم...». اين پروژه بر اساس خاطرات لهستانيها و مستندات موجود در اين باره شكل گرفت. ابتدا يكسري قصه گردآوري شد و بچهها بعد از گذراندن يك كارگاه با محمد چرمشير، اين قصهها را به چندين تكگويي (مونولوگ) تبديل كردند كه در نهايت با تركيب چيدمان و موسيقي، آماده اجرا شد. براي اجراي موسيقي، 2هنرمند از لهستان آمدند. بخشهاي موسيقي و چيدمان در موزه اصفهان اجرا شد و بخش تئاتر نيز در تالار هنر اصفهان روي صحنه رفت».
اين مدرس تئاتر با ابراز خرسندي از استقبال تماشاگران اصفهاني از اجراي اين نمايش ادامه ميدهد: «فكر نميكرديم بليتهاي اين نمايش در عرض يك روز تمام شود».اجراي چنين نمايشي آن هم با يك گروه نوجوان دردسرها و مشكلات خود را دارد. از مهرافزون ميپرسيم «چرا فقط چند اجراي محدود در نظر گرفته شده و آيا با وجود استقبال تماشاگران، تصميم ندارند اجراهاي طولانيتري داشته باشند؟» و او اينگونه توضيح ميدهد: «اجراي طولانيمدت اين نمايش براي گروه ما كه همه نوجوان هستند، دشوار است. آنها درگير درس و مدرسهاند و براي همين چند اجراي محدود در اصفهان هم بهسختي توانستيم با مدرسههاي آنان هماهنگ شويم؛ بهخصوص كه در اين مقطع، حجم درسهاي آنها زياد است و بعيد ميدانم بتوانيم اجراهاي بيشتري داشته باشيم. البته شايد بتوان برخي از آخرهفتهها يكي دو اجراي محدود در نظر گرفت ولي در كل نميتوان اجراهاي طولانيمدتي داشت».
تئاتر تنها يك رشته هنري نيست كه نيازهاي روحي انسان را برآورده كند؛ سالهاست كه در دنيا از اين هنر براي اهداف ديگري نيز بهره ميبرند؛ مثلا در مدارس كشورهاي پيشرفته، تئاتر نوعي ابزار كمكآموزشي به شمار ميآيد. در بسياري از موارد نيز مشكلاتي مانند ضعف در روابط اجتماعي، خجالتيبودن، لكنت زبان و... را به كمك تئاتر برطرف ميكنند. براي ركسانا مهرافزون نيز كار با نوجوانان تنها به هدف اجراي نمايش محدود نميشود بلكه او نيز اهداف ديگري دارد؛ «روشي كه من كار ميكنم، متمركز بر ايجاد انگيزه پژوهش در كودكان و نوجوانان به وسيله تئاتر است. هدف ما اين نيست كه نمايشي را آماده و اجرا كنيم بلكه به وسيله تئاتر به بچهها كمك ميكنيم تا از دوره كودكي به دوره نوجواني برسند و اين مرحله گذار را آسانتر طي كنند؛ چراكه در دوره كودكي همهچيز متفاوت است و كودكان كاملا آزاد هستند اما نوجوانان، ناگهان با قوانين تازهاي روبهرو ميشوند و ديگر آن آزادي و رهايي گذشته را ندارند. تئاتر به بچهها كمك ميكند كه مسئوليت بپذيرند. آنان با تئاتر ياد ميگيرند كه قوانيني وضع كنند و خودشان نيز اين قوانين را رعايت ميكنند؛ ضمن اينكه به كمك تئاتر اين انگيزه را در بچهها ايجاد ميكنيم كه دنبال پژوهش و يادگرفتن بروند؛ پس ناچار ميشوند براي پيشبرد كار خود، كتاب بخوانند. مجموعه اينها هدفي است كه من در اين پروژه دنبال ميكنم.»
اجراي اين پروژه در لهستان از همان آغاز با موفقيتهاي خوبي روبهرو شده است؛ «وقتي اين پروژه را با وزارت فرهنگ لهستان آغاز كرديم، رئيس مؤسسه گروتفسكي كارمان را ديد و ما را دعوت به همكاري كرد. يكي از منتقدان مطرح لهستان نيز در نقدي كه بر كار ما نوشت، اعلام كرد كه اين پروژه به شيوه كاري گروتفسكي بسيار نزديك است و بعد آنها دوباره ما را براي همكاري بيشتر به لهستان دعوت كردند و نمايشمان را در مكانهاي متفاوتي، از پرورشگاه و خانه سالمندان گرفته تا خانههاي فرهنگي اجرا كرديم. اصولا نمايش ما بهگونهاي طراحي شده كه در هر مكاني امكان اجرا داشته باشد؛ دكور آن كاملا قابل حمل است و تنها چيزي كه نياز دارد، يك فضاي بزرگ خالي است. اجراي تئاتر در مكانهاي غيرمتعارف در كشورهايي كه پيشينه تئاتري دور و درازي دارند، امري است مرسوم و بارها شنيدهايم كه در چنين كشورهايي هر مكاني اعم از كارخانه، كليسا، زندان، خيابان و معدن، ميتواند فضايي براي اجراي نمايش باشد؛ اما در كشور ما به دليل ساختارهاي متفاوت، اجراي تئاتر در اينگونه مكانها چندان رايج نيست و اگر هم قرار باشد نمايشي در چنين مكانهايي روي صحنه برود، نيازمند هماهنگيها و مجوزهاي مختلف است.»
پرسش ديگر ما از مهرافزون اين بود كه اگر تمايل داشته باشد نمايشاش را در ايران نيز مانند لهستان در خانههاي سالمندان يا پرورشگاهها به صحنه ببرد، آيا همراهيهاي لازم با او انجام ميشود و پاسخي كه او داد، براي ما جالب بود؛ «همانطور كه توضيح دادم اين نمايش به گونهاي طراحي شده است كه در هر مكاني امكان اجرا دارد؛ بنابراين محدوديت اينچنيني نداريم ولي هماهنگي و گرفتن مجوز از اين مكانها كار من نيست؛ چنان كه در لهستان هم ما هيچگونه پيگيرياي براي اجرا در اين مكانها انجام نداديم بلكه وزارت فرهنگ خود لهستان بهتنهايي همه رايزنيها و هماهنگيها را انجام داد و همه هزينهها را هم تقبل كرد. تمام كارهاي اين نمايش را خود بچهها انجام ميدهند و توليد چنين پروژهاي با 20كودك و نوجوان كار سادهاي نيست؛ بهويژه اگر قرار باشد در يك كشور ديگر هم روي صحنه برود؛ ولي وزارت فرهنگ لهستان خود همه اين امور و هزينهها را برعهده گرفت.»