اما یادش است که از ۱۴سالگى تصمیمش براى فیلمسازشدن قطعى شد و از همان زمان، بیشتر از اینکه فیلم ببیند، کتابهاى تخصصى سینما را مىخوانده است.
«اصغر يوسفىنژاد»، کارش را از مطبوعات و مجلههاى سينمايى شروع كرد و بعد به سيماى مرکز آذربايجان شرقى رفت. اولين فيلم سينمايىاش را بهنام «باران رؤياها را نمىشويد» در سال ۱۳۸۲ ساخت و پس از ۱۳سال فيلم «خانه» را ساخته است. «ائو»، «اِوْ» يا همان «خانه»، فيلمى متفاوت به زبان ترکى آذربايجانى است كه در سينماهاى گروه «هنر و تجربه» نمايش داده مىشود. اين فيلم در سى و پنجمين دورهى جشنوارهى جهانى فيلم فجر، سيمرغ زرين بهترين فيلم، سيمرغ سيمين بهترين فيلمنامه و تنديس بخش «نتپك» شبکهى ارتقاى سينماى آسيا را بهدست آورد.
اين فيلم كاملاً تبريزى است؛ همهى عواملش تبريزى هستند و در تمام فيلم هم به زبان ترکى صحبت مىکنند. با اينکه استفاده از اين زبان براى کارگردانها ريسک بزرگى بهنظر مىرسد، اما اصغر يوسفىنژاد اين کار را انجام داده و حالا هم به نظر مىرسد مخاطبان فيلم آن را دوست داشتهاند.
ائو يا خانه، ماجراى يک مرگ و يك وصيتنامه است و فضايى تيره و سرد دارد. اما به گفتهى يوسفىنژاد، رد پاى کودکان و نوجوانان هم در داستان آن ديده مىشود. بهمناسبت اكران اين فيلم پرسروصدا در گروه هنر و تجربه، به سراغ اين كارگردان ۴۸ساله رفتيم تا بيشتر با حال و هواى فيلمش آشنا شويم. او با اينكه بهخاطر جشنوارهى فيلم شبهاى سياه تالين در استونى حضور داشت، اما به پرسشهاى دوچرخه پاسخ داد.
* * *
- مخاطب فيلم شما بهطور مشخص نوجوانها نيستند، امابههرحال مخاطب نوجوان هم اين فيلم را تماشا مىکند. فکر مىکنيد چهچيزى در اين فيلم مىتواند براى نوجوانها جذابيت داشته باشد؟
موضوعى که در فيلم خانه مطرح مىشود، محدوديت سنى ندارد. البته قبول دارم اين فيلم به طور مشخص براى كودكان و نوجوانان توليد نشده، اما دربارهى آنها هم هست. نکتهاى که معمولاً در نقدها و مصاحبهها به آن اشاره نمىشود، جايگاه کودکان و نوجوانان در فيلم خانه است. اگرچه تصوير فيلم به دلايل مختلف روى آنها تمرکز ندارد و شايد شما تصوير خيلى واضح و مشخصى از بچهها را نبينيد، اما فيلم اشارههاى پررنگى به آنها دارد و بهنظر من وجه هشدارآميز فيلم که خيلى روى آن تأکيد دارم، متوجه نوجوانهاست.
ما در کنار شخصيتهاى اصلى که قصهى کلى را پيش مىبرند، کودکان و نوجوانانى هم داريم که حضور دارند و کارهاى قابل توجهى مىکنند. همچنين ما در فيلم نگاه ويژهاى به موضوع کودکى و نوجوانى داريم. اين دوران مرحلهاى از زندگى است که هنوز لوح سپيد روح و روان آنها مثل ما بزرگترها آغشتهنشده و صاف است.
ما دو شخصيت بزرگسال داريم؛ کسى که از دنيا رفته و ديگرى خواهرش. اين دو فرد آلزايمر دارند و همانطورى که شخصيت «سايه» در انتهاى فيلم مىگويد، اين آدمها به واسطهى آلزايمر و فراموشکردن خيلى چيزهايى که آدم بزرگها به آنها مشغولند، روح و رفتارى کودکانه پيدا کردهاند. اين همان چيزى است که در پيرزن مىبينيم که همبازى بچهها مىشود. در پايان هم کسانىکه از روى جنازه پردهبردارى مىکنند و به عريانبودن ماجرا اشاره مىشود، بچهها و پيرزن هستند.
از طرف ديگر سايه که نقش دخترى عاطفى را دارد، تنها يکبار در فيلم گريهى واقعى دارد، آنهم زمانى است که براى همسرش «نادر» اعتراف مىکند که «آقاجون من از زمانى که آلزايمر گرفته بود، رفتارى شبيه بچهها داشت.» در حقيقت مىبينيم که اين رفتار براى سايه جذابيت دارد و اين رفتار کودکانه ذهنيتى را باعثشده که سايه در خلوت خودش براى پدرش گريه کند. اين اتفاق نشان مىدهد که جايگاه دوران کودکى و نوجوانى در فيلم خيلى مورد تأکيد است، دورانى که لوح سپيد روح، خطخطى هم نشده است.
- اين جايگاه مهم دوران كودكى و نوجوانى كه روى آن تأكيد داريد چهطور در فيلم مشخص مىشود؟
زمينهاى که ما در کودکان و نوجوانان مىبينيم، اين امکان را براى من فراهم کرد که بفهمم ممكن است رفتار والدين به کودکان و نوجوانان تسرى پيدا کند و آنها هم رفتار ناهنجارى از خودشان نشان دهند. همانطور که در جايى از فيلم مىبينيم که دو نوجوان در جاى خلوتى پرهاى مرغى را مىکَنَند و آن را آزار مىدهند و بعد در سکانس پاياني، وقتى بچهها در حال خوشحالىکردن هستند، مىبينيم که همان پرها به نشانهى شادى روى سر آنها مىريزد.
ما يک پيشبينى داريم که جنايتى در خانه توسط آدم بزرگها رخ داده و اين نمىتواند بىتأثير در رفتار بچهها باشد و اگر مىخواهيم نسل بعدى دچار ناهنجارىهاى رفتارى و روانى نشود، طبيعتاً بايد خيلى مراقب اين گروه سنى باشيم. اما متأسفانه در خانهاى که در اين فيلم به تصوير کشيده شده، اين مراقبت به هيچوجه وجود ندارد و ممکن است بچههايى که در چنين خانوادهاى رشد مىکنند، به آدمهايى تبديل شوند که جامعه آنها را قبول ندارد. همانطور که سايه هم وقتى رفتارهاى نامعقول و نامطلوبى از خودش نشان مىدهد، به اين دليل است که در دوران کودکى و نوجوانى آنطور که بايد در تربيت و مراقبت از او تلاش نشده است. او براى رهايى از وضعيت نامطلوبى که در خانه وجود داشته، بيرون مىرفته، اما در جامعه هم جايگاه خوبى پيدا نکرده و حتى از مواردى که براى انسانيت لازم است، فاصله گرفته است.
- با اهميتى كه براى اين گروه سنى قائل هستيد، چهقدر کارکردن در اين حوزه برايتان مهم است و دوست داريد براى كودكان و نوجوانان هم کار کنيد؟
من كارم را در تلويزيون شروع کردم و حالا وارد سينما شدم. يکى از نقطهضعفهايى که هميشه در کارم وجود داشته اين است که کمى از کارکردن با گروه سنى کودک و نوجوان مىترسم. با اينكه بهنظرم در فيلم خانه بحث تماتيک و موضوعى کودکى و نوجوانى بسيار پررنگ است، اما در عين حال حضور فيزيکى آنها را کم مىبينيم و اين اتفاق بيشتر به من برمىگردد. به اينکه نمىدانم چرا جرئت زيادى براى کار با اين گروه سنى ندارم. اما قطعاً يکى از چالشهاى فيلمسازى من در آينده، همين بحث خواهد بود. در اين رابطه تجربه محدودى دارم، اما بهخاطر اينکه بچهها نقش مهمى در فيلمهاى اجتماعى دارند، حضورشان برايم مهم و ضرورى است. پس بايد به سمتى بروم که از هراس کارکردن با بچهها کم کنم و وارد عرصهى تجربهى کار با کودکان و نوجوانان شوم. اميدوارم همانطور که با بازيگران بزرگسال ارتباط دارم، با کودکان و نوجوانان هم کار کنم و تجربههاى خوبى بهدست بياورم.
- دوران کودکى و نوجوانى شما چهطور گذشت؟
من دوران کودکى و نوجوانى پررنگى نداشتم و اين دوره را خيلى بهخاطر نمىآورم. از موقعى که يادم است، احساس يک آدم بزرگسال را داشتم و خودم هم نمىدانم چرا اينطور بوده است. نمىتوانم اين واقعيت را پنهان کنم که برخلاف برخى از فيلمسازهايى که دوران نوجوانى پررنگى داشتهاند و حتى برخى از آنها اين شانس را داشتهاند که کودکدرون فعالى داشته باشند، من اين ويژگى را ندارم و شايد اين پرهيز و دورى از کارکردن با اين گروه سنى به همين ماجرا برمىگردد.
- پس علاقه به سينما و فيلمسازى از کجا شروع شد؟
ارتباط من با سينما و فيلمديدن در دوران نوجواني، ارتباطى فراموشنشدنى است. آنقدر به سينما علاقه داشتم که از حوالى ۱۴سالگي، برايم دقيقاً مشخص شد کارى که دوست دارم در آينده انجام دهم چيست و حتى گرايش و رشتهام را هم انتخاب کردم. از همان سن بيشتر از اينکه فيلم ببينم، مطالعه مىکردم و کتابهاى تخصصى سينما را مىخواندم كه خودش زمينهاى شد تا امروز در همين زمينه فعاليت مىکنم. در ادامهى همان علاقهى نوجواني، هنوز هم در نشريات سينمايي، کتابهاى اين حوزه را معرفى و نقد مىکنم.
عكسها: عليرضا عليزاده