جاوید قرباناوغلی در ستون سرمقاله روزنامه شرق با تيتر«ریسک تغییر ساختار وزارت خارجه» نوشت:
وزارت امور خارجه سه ویژگی مهم دارد که شاید با بسیاری از وزارتخانههای دیگر در دولت قابل مقایسه نباشد، اول: حاکمیتیبودن آن است، این به آن معناست که فعالیتهای این وزارتخانه در چارچوب اهداف کشور در حوزه روابط خارجی و بینالمللی است. مضافا اینکه در هر اقدام منتج به تصمیم با توجه به تبعات آن برای کشور باید تأیید سطوح عالی تصمیمگیری نظام مانند شورایعالی امنیت ملی، رئیسجمهور و در برخی موارد رهبری نظام را داشته باشد. احتمالا یکی از دلایل اختصاص جایگاه ویژه برای سفیر و استاندار در قانون خدمات مدیریت کشوری نیز برخاسته از ابعاد حاکمیتی این پستهاست.
دوم: فراجناحی بودن وزارت امور خارجه است. قانون تصریح میکند که دیپلماتهای وزارت خارجه نیز مانند نظامیان نمیتوانند عضو احزاب سیاسی باشند که مختص ایران نیست. بر اهل فن پوشیده نیست که اکثر وزارت خارجههای کشورهای جهان در مناسبات قدرت در داخل کشور از چنین ویژگیای برخوردارند و حتی اگر وزیر از طرف حزب حاکم باشد، دیپلماتها «کاریر» و غیرحزبی هستند.
سوم: وزارت امور خارجه از تشکیلاتی حرفهای برخوردار است. حرفهایبودن به معنای تافته جدابافته نیست؛ یعنی نمیتوان با تصمیمی مدیریتی کسی را جایگزین یک دیپلمات ارشد کرد. درست همانطور که وزارت بهداشت نمیتواند یک کارمند را حتی با تحصیلات عالی یک وزارتخانه دیگر جایگزین یک پزشک کند. در چند ماه گذشته اخباری درباره تغییر تشکیلات وزارت امور خارجه مطرح بود.
رسانهها به نقل از منابع خبری و برداشتهای خود نکاتی را درباره تغییرات احتمالی مطرح کردهاند. اظهارات وزیر خارجه در گفتوگو با پایگاه اطلاعرسانی دولت و متعاقب آن مصاحبه مشروح آقای دانشیزدی، معاون اداری و مالی ایشان، در شهریور، پایانی بر گمانهزنیها و بیان روشن تغییرات مدنظر دکتر ظریف در دستگاه دیپلماسی کشور در چهار سال آینده بود. در خدمات وزیر خارجه به کشور، با سابقه طولانی کار در وزارت امور خارجه و خدمات انکارناپذیر او در حساسترین و سختترین مقاطع و گردنههای نفسگیر دیپلماسی کشور مانند مذاکرات ناشی از قطعنامه ٥٩٨ و البته نقش بیبدیل و توانمندی حرفهای در مذاکرات هستهای و دستاورد عظیم برجام هیچکس نمیتواند تردیدی به خود راه دهد. اگر هدف او در این طرح نیز خدمتی به کشور و پیافکندن نظمی است که به قول حکیم توس «که از باد و بارانش ناید گزند». هدف از این یادداشت نیز تمرکز بر نکاتی در «طرح تحول دستگاه دیپلماسی» است که ممکن است در آیندهای نهچندان دور دستاویزی برای بهچالشکشیدن خدمات دیگر او در عرصه ملی باشد. اگرچه براساس شنیدهها، اقدامات قانونی برای اجرای طرح جدید صورت گرفته و اکنون آماده اجراست؛ ولی به گفته معاون وزیر طرح جدید وزارت امور خارجه «طرفدار و هم مخالفانی دارد که در سطوح مختلف مدیران و کارشناسان مشغول به فعالیتاند؛ ولی اینکه چه تعدادی کمتر و چه تعدادی بیشتر یا کمتر هستند، واقعا تاکنون چنین نظرسنجی نکردهایم که بگویم این گروه بر آن گروه به لحاظ تعداد تفوق و برتری دارند». ١) شنیدهها حکایت از آن دارد که اکثریت بدنه وزارت خارجه بهویژه در سطوح مدیران و دیپلماتهای ارشد و ازجمله ٦٥٠ رایزن با طرح تشکیلات جدید مخالف هستند. اگر این سطح از مخالفت حتی با درصد اندکی مقرون به صحت باشد، این سؤال مطرح است که چگونه در چنین فضایی اهداف مد نظر در تشکیلات مدنظر دکتر ظریف چگونه محقق خواهد شد؟
ملاحظه کردیم که «طرح تحول سلامت» که یکی از مهمترین برگهای دولت یازدهم بود، به دلیل اقناعنشدن بخش درخورتوجهی از پزشکان (البته در کنار تأمین مالی آن) امروز با چالشهای جدی روبهروست. ٢) تصمیمگیری و تغییرات در تشکیلات وزارت امور خارجه با ویژگیهای مورد اشاره به طور طبیعی نیازمند بررسی همهجانبه تأثیرات آن در اهداف و مأموریتهای دستگاه دیپلماسی است. نمیتوان با آزمون و خطا در وزارت امور خارجه مانند هر سازمان اداری ديگر رفتار كرد و چنانچه ذکر آن رفت، نیروی انسانی این وزارت خانه غیرقابل جایگزینی در کوتاهمدت است و دراینصورت هر اقدامی در برهمزدن نظم سابق و ایجاد نظمی نوین نیازمند اقناع مجریانی است که باید اهداف مد نظر را به منصه ظهور برسانند. ٣) هدف تغییرات چنانچه گفته شده است، «چابکسازی و کوچککردن دستگاه با توجه به تکلیف برنامه ششم توسعه» دستگاه دیپلماسی است. هدف این یادداشت موجز ورود به جزئیات درباره اهداف طرح نیست. پیشنهاد مشخص این است که معاون امور مالی وزارت خارجه به طور مشخص توضیح دهد در کوچکسازی دستگاه چه تعداد از پستهای موجود در تشکیلات فعلی حذف و با توجه به ضرورت تغییرات و جابهجایی در زیرساختهای کنونی برای تسهیل امور جاری، چه مقدار در هزینهها صرفهجویی خواهد شد؟ ٤) شرایط خاص کشور در عرصه روابط با همسایگان، منطقهای و بینالمللی بر کسی پوشیده نیست. غفلت از منطقه در عرصه دیپلماتیک در دولت یازدهم (به هر دلیلی) وضعیت روابط با همسایگان را به سمت و سویی برده که اکنون به معضلی بزرگ تبدیل شده است.
عربستان سعودی با حمایت دیپلماتیک همپیمانان منطقهای و جهانی خود درصدد بازگرداندن روابط ایران با منطقه و جهان به شرایط قبل از برجام درسطح بینالمللی است. دونالد ترامپ با همراهی اسرائیل و دیگر مخالفان برجام درصدد بهبنبستکشیدن یا لغو برجام بهعنوان مهمترین دستاورد دولت یازدهم در عرصه جهانی است. کشورهای اروپایی برای نزدیکنشدن به ایران و سرمایهگذاری در کشورمان، زیر فشار آمریکا هستند و... در چنین شرایطی ضروری است هرگونه اقدامی را که حتی ظن وقفه در کارهای جاری و فعالیتهای دیپلماتیک کشور شود، به تأخیر انداخت و به زمان مناسب موکول کرد. در ضمن با توجه به اینکه این طرح بهطور مشخص ایده شخص وزیر است، بهتر بود آقای ظریف چهار سال قبل و در اولین روزهای کار خود یا حداقل پس از دستاورد شگرف برجام و نقش برجسته در این پیروزی بزرگ دیپلماتیک آن را اجرا میکرد تا خدای ناکرده در صورت عدم توفیق این طرح، خلف ایشان مجبور به جراحی دیگری در همین دستگاه نباشد. ٥) پیرامون محتوای تغییرات و اهداف مترتب بر آن، نگارنده قبلا در همین ستون بهطور اجمال دراینباره مطالبی را مطرح کرده است که نیازی به تکرار نیست (مأموریت ظریف/ سرمقاله شرق ١١ شهریور ٩٦). بهطور اجمال براساس طرح جدید تشکیلات، ایجاد معاونت اقتصادی بخش کوچکی از این تغییرات است و تحول در بخش سیاسی مهمتر از حوزههای دیگر است که اتفاقا بخش اصلی نگرانی دیپلماتهای باسابقه وزارت امور خارجه درباره اجرای این طرح است و برخی از آن بهعنوان «تغییرات انفجاری» نام میبرند. قبل از انجام جراحیهای بزرگ، معمولا مطالعات و مشاورههای فراوانی درباره احتمالات انجام میشود. ریسک اینگونه تغییرات بالاست.
- عصر جديد اصلاحطلبان
عبدالله ناصري در ستون سرمقاله روزنامه اعتماد نوشت:
نو و مدرن شدن، ويژگي ذاتي هر گفتمان اجتماعي، سياسي و فرهنگي از جمله گفتمان اصلاحطلبي است. رمز پايداري گفتمان اصلاحات و اينكه امروز نسبت به سال 76 جامعه سياسي گستردهتري را در خود قرار ميدهد، همين بوده كه نگاه عصري و زماني به خود داشته است. همراه با مقتضيات سياسي و اجتماعي حركت كردن بسيارمهم است. برخي تصور ميكنند، ممكن است هزينههاي سنگيني كه اصلاحطلبان پرداخت كردهاند، اين جريان را وادار به نوعي عقبنشيني سياسي و اجتماعي كرده باشد و ائتلاف با اصولگرايان معتدل را هم از همين رو ميدانند. يكي از فوايد نوشدن و همزمان بودن با مطالبات مردم توجه به منافع ملي و مصالح عمومي كشور است.
با همين رويكرد است كه اصلاحات گفتمان پيروز جامعه است؛ چه در قدرت باشند، چه نباشند. اصلاحطلبان در سالهاي 88 و 92 همين موقعيت ممتاز را داشتند. اصلاحطلبان در سال 92 با رويكرد عصرياي كه اتخاذ كردند، مخاطبان بيشتري را پيدا كردند. اين نوع نگاه كه در ذات گفتمان اصلاحطلبي است، آنها را پيش خواهد برد. چنانچه اين روند را ادامه دهند در آينده هم پيشرفت خواهند داشت. امروز گفتمان اصلاحطلبي بسيار در جامعه و حتي درون حاكميت توسعه پيدا كرده است. اين گفتمان بوده كه توانسته پديدهاي را به نام اقتدارگرا يا اصولگرايي راديكال را مجزا از اصولگرايي معتدل براي مردم به نمايش بگذارد. حتي درون جبهه اصولگرايي هم شكاف عظيمي شكل گرفته كه عاقلان و معتدلين سعي كنند تا از اين جريان راديكال كه از سال 84 تندروتر هم شد و همه اركان قدرت را به دست گرفت، تبري بجويند. اگرچه آن جريان راديكال بالاخره طرفداران و هواداراني دارد. البته فايده اصلي را ملت بردند و ملت بعد از 88 همراه با اين گفتمان نو و عصري توانستهاند منافع بهتري را تشخيص دهند. اين روندي است كه جامعه كاملا نسبت به آن هوشيار شده است. اين مساله نوعي واقعبيني عصري بود كه زمانسنجي اصلاحطلبان را نشان ميدهد. اصلاحطلبان براي اينكه منافع ملي برايشان اولويت دارد، هماهنگ با آن عمل ميكنند. در اين مساله هم حاضر هستند هر هزينهاي بدهند. به اين نكته توجه كنيد كه اين گفتمان اصلاحطلبي بوده كه جرياني را به نام هواداران دولت يا اعتداليون كه يك روش است، كنار خود گذاشته است. اصولگرايان معتدل را هم در عين حال كه هويت اصولگرايي خود را حفظ كردهاند، در نگاه مردم كنار اصلاحطلبان قرار داده است. اگر جريان اعتدالي و هواداران دولت كه در حزب اعتدال و توسعه تجسم پيدا كردهاند و پشت سر آقاي روحاني هستند، مصالحسنجي نكنند و منافع ملي را در نظر نگيرند، براي هميشه از تاريخ سياسي ايران حذف خواهند شد. براي جبهه پايداري تقريبا چنين اتفاقي افتاد. اينكه امروز جرياني كه دولت را در دست دارد، بتواند با جامعه مدني ارتباط بگيرد و عملكرد رضايتبخشي از نظر مردم داشته باشد، بسيار مهم است.
- امارات کیش داد، انصارالله مات کرد
روزنامه كيهان در ستون سرمقالهاش نوشت:
دیروز یگان موشکی انصارالله یمن با شلیک یک موشک کروز، نیروگاه اتمی «براکه» در امارات را مورد هدف قرار داد. این شلیک غافلگیرکننده در شرایط فعلی که موضوع یمن از چند جهت بیش از همیشه حساس و در مرکز توجهات منطقهای و فرامنطقهای قرار گرفته است، قابل تامل بوده و آثار و پیامهای مختلفی دارد.
نیروگاه اتمی براکه در ساحل جنوبی خلیجفارس و 53 کیلومتری جنوب غربی شهر الرویس واقع شده است. این نیروگاه تنها پروژه هستهای کشورهای عرب حوزه خلیجفارس است که کار ساخت آن از سال 2008 طی قرارداد امارات با شرکت کرهای کیپکو آغاز شد. طبق برنامهریزیهای انجام شده قرار بود اولین فاز این نیروگاه با عنوان راکتور «براکه1» در سال آینده میلادی به بهرهبرداری برسد و تا سال 2020 نیز سه راکتور بعدی یکی پس از دیگری فعال شوند. طبق برنامه تعیین شده هر راکتور این نیروگاه 1600 مگاوات برق تولید کرده و قرار بوده 25 درصد برق کشور امارات تا سال 2021 توسط براکه تولید شود. براکه نخستین و تنها پروژه هستهای کشورهای عربی منطقه و گرانترین پروژه در نوع خود در دنیاست که 30 میلیارد دلار هزینه برای امارات داشته است.
اعراب ضربالمثل معروفی دارند که میگوید؛ اذا کان بیتك من الزجاج فلا ترمي الناس بالحجارهًْ. وقتی خانهات شیشهای است، به خانه دیگران سنگ پرتاب نکن. سخنگوی ارتش یمن دیشب اعلام کرد امارات متحده عربی تا زمانی که درگیر جنگ یمن است، ایمن نخواهد بود. امروز نهصد و هشتاد و چهارمین روزی است که مردم مظلوم یمن زیر بمباران عربستان و امارات و سایر متحدان آنها قرار دارند. شاید آن روز که ولیعهد جوان و خام آلسعود و شیوخ امارات جنگ علیه یمن را آغاز کردند، تصورشان این بود که یمن و انصارالله لقمهای راحت برای بلعیدن است. روی کاغذ و با محاسبات مادی نیز اینگونه به نظر میرسید. ثروتمندترین کشور عربی به همراه تعدادی دیگر از کشورهای کوچک اما پولدار عربی متحد شدند و در این جنگ از آخرین تجهیزات و جنگ افزارهای روز غرب بهره برده و حتی از پشتیبانی اطلاعاتی و نظامی آنان نیز برخوردار هستند. سوی دیگر این میدان فقیرترین کشور عربی است. آنقدر فقیر که عربستان اجازه عضویت آن در شورای همکاری خلیجفارس را در سال 1981 نداد و طی 36 سال گذشته نیز یمن راهی به این شورا پیدا نکرد. این در حالی است که میتوان گفت چنانچه ویژگیهای ژئوپلتیک کشورها ملاک عضویت بود، یمن گزینه شماره یک برای عضویت در چنین شورایی بود. با همه این احوال، ائتلاف پرهیاهو علیه یمن طی بیش از دو سال و نیم بمباران و محاصره کامل، در دستیابی به پیروزی ناتوان بوده و عملیات «طوفان قاطعیت» که مدعی بود هدف آن نجات یمن از نفوذ ایران است، امروز به «سلاخخانه انسانیت» و «افتضاح عروبیت» تبدیل شده است.
اما از نظر زمانی نیز هدف قرار دادن امارات مهم و قابل توجه است. این عملیات در پنجمین روز شورش علی عبدالله صالح رئیسجمهوری پیشین یمن علیه انصارالله به وقوع پیوست. روز شنبه صالح در نطقی تلویزیونی رسماً راه خود را از مردم یمن جدا کرده و به متجاوزان سعودی و اماراتی چراغ سبز نشان داد و آنان را برادران همسایه نامید و از آمادگی خود برای ورق زدن برگی جدید- بخوانید سازش با جنایتکاران- خبر داد. موضعی که با درگیری مسلحانه تعدادی از حامیان وی با رزمندگان انصارالله همراه بود. البته تحولات اخیر صنعا و موضعگیری اخیر و صریح صالح، آخرین گام در چرخش وی به سوی متجاوزان بود و ماجرا از چند ماه پیش آغاز شده بود.
اوایل شهریور ماه بود که صالح در اقدامی عجیب از طرحی که در ظاهر برای رسیدن آذوقه به مردم گرسنه یمن بود، اعلام حمایت کرد. این طرح عبارت بود از تسلیم بندر حدیده به طرف سوم درگیری (مثلاً سازمان ملل) و تخلیه شهر و بندر از سوی انصارالله. عربستان و کشورهای غربی حامی آن از این طرح حمایت کردند اما انصارالله با آن مخالفت کرد و واگذار کردن این بندر به عنوان آخرین گلوگاه یمن را رد کرد. از آن زمان به بعد روند اختلاف میان دو طرف تشدید شد.
فردای همان روز عبدالرحمان الراشد-تحلیلگر سعودی- مقاله قابل توجهی در العربیه نوشت. او در این مقاله با عنوان «آیا صالح حوثیها را کنار میگذارد؟»، نوشت؛ افراد رسانهای نزدیک به صالح میگویند او قصد دارد قدرت خود را به حوثیها نشان دهد و برای این کار محتوای رسانهای بسیاری تهیه شده است. الراشد در ادامه میگوید این کارها کافی نیست و صالح اگر صداقت دارد باید عملاً ثابت کند از اردوگاه انصارالله خارج شده است و به دامن اعراب بازگشته است! راهحلی که العربیه پیش پای صالح میگذارد جالب توجه است؛ «بیانیهها و مواضعی که اختلاف را نشان میدهند فریبنده هستند اما چیزی را ثابت نمیکنند. هنگامی ثابت میشود که این اختلاف واقعی است که نیروهای دوطرف با یکدیگر درگیر شوند!» یعنی همان اتفاقی که طی چند روز گذشته در صنعا شاهد آن بودیم.
جدایی صالح و اندک هواداران وی از جریان مقاومت در یمن که با تحریک و مداخله ائتلاف متجاوزان - بخصوص با مداخله امارات- انجام شد، با استقبال گرم آلسعود و امارات مواجه شده و سه سناریو را برای آینده نبرد محتمل کرد؛
1- سناریو نخست و مطلوب ریاض عبارت بود از رویگرداندن مردم از انصارالله در صنعا و سایر شهرها و شورش علیه این گروه که میتوانست به سرعت باعث تضعیف و شکست آنان شود. در این سناریو صنعا توسط نیروهای صالح کنترل شده و طی یک روند سیاسی، صالح با پشتیبانی حملهکنندگان منطقهای و غربی به یمن، قدرت را در دست میگیرد. شرط اعطای قدرت به صالح، تضمین وی برای عقب راندن انصارالله به صعده و سرکوب و خلع سلاح این گروه بود.
رسانههای عربستان و حامی جنگ یمن کوشیدند نام فتنه صالح در صنعا را انقلاب مردم یمن علیه عوامل ایران نامیده و از این طریق، افکار عمومی یمن را برای همراهی با این ماجرای ساختگی، تحریک کنند. انتشار اخبار گسترده و جعلی درباره سقوط صنعا، اشغال مراکز دولتی و تلفات سنگین انصارالله و... همگی برای پیشبرد همین سناریو بود.
2- در سناریوی دوم جدا شدن صالح از حوثیها باعث سه قطبی شدن جنگ شده و کار را پیچیدهتر میکرد. در این سناریو ریاض میکوشید ضمن تضعیف انصارالله با گشودن جبههای جدید و داخلی، آن را پای میز مذاکره کشانده و شروط خود را به این گروه تحمیل کند. فرق این سناریو با سناریوی اول در آن است که سناریوی نخست با قدرت نظامی اعمال میشد و سناریوی دوم با روندی سیاسی و پشت میز مذاکره. نتیجه عملی هر دو سناریو برای انصارالله تقریبا مشابه بود.
3- در سناریوی سوم که به هیچ عنوان مطلوب ریاض نیست، مردم و نیروهای نظامی با صالح همراهی نمیکنند و انصارالله نیز با هوشیاری وارد عمل شده و ضمن برخورد جدی با فتنهگران و برهم زنندگان امنیت عمومی، مسیر مقاومت را پیش میبرد.
خبرهای منتشر شده از صنعا و سایر شهرهای تحت کنترل مقاومت نشان میدهد سناریوی یک و دو محقق نشده است و انصارالله با درایت و کمترین درگیری مسلحانه ممکن، اوضاع را تحت کنترل خود دارد. صالح بدترین زمان ممکن را برای خیانت انتخاب کرد. در حالی که مردم یمن از گرسنگی و وبا و بمباران رنج میبرند و جان خود را از دست میدهند، رویگرداندن از جبهه مقاومت و لبخند به دشمن، بیشک نه تنها موجب همراهی مردم نخواهد شد بلکه انزجار و تنفر آنان را به دنبال خواهد داشت.
درایت انصارالله و هوشیاری آن در برابر تحولات داخلی و همزمان شلیک موشک به امارات، فصل جدیدی از جنگ یمن را ورق زد. فصلی که سرآغاز آن پالایش انقلاب یمن از نفوذیهای داخلی و وحشت توأم با شرمندگی برای همسایگان جنایتکار بود. خیانت صالح کیشی بود که امارات در این صفحه شطرنج خونین داد اما شلیک دقیق انصارالله حریف را مات کرد.