جماعتي كه آگاهانه و گاه فرصتطلبانه از هر امر سياسي و كنشگريِ فعال فاصله ميگيرند تا در موعد مقرر كمتر درگير هزينههاي آن شوند؛ موضوعي كه آفت كنشگري اينروزهاست. سالهاست مسير ورود به سياست شفاف بوده؛ هرچند بياثر تلقي شود.
گروههاي دانشجويي و كنشگريهاي زمان دانشجويي و در ادامه، تجربهاندوزيهاي تشكيلاتي در نهادها و گروههايي كه هرچند غيرمتكثر، فعال بودهاند، مسير ورود به سياست و مديريت كلان سياسي بوده است. تجربهاندوزي تشكيلاتي در كنار مهارتها و تخصصها، افراد را براي مديريت فربه ميكند و سر جاي خويش مينشاند؛ مسير پايين به بالايي كه از دل كار تشكيلاتي ميگذرد. حال ميتوان انواع تشكلهاي دانشجويي و نهادهاي مرتبط را در اين ميان ديد يا احزاب و گروههاي مؤثر سياسي را بهعنوان گذرگاههاي معتبر كنشگري شناخت.
اما چندسالي است كه عاقبت گروههاي سياسي معلوم نيست؛ گروهها يك روز مورد وثوقند و روز ديگر مغضوب. اعضاي سابق اين گروهها مورد عنايت قرار نگرفتهاند و همين مهم باعث پيدايش جماعتي شده كه بدون موضع رسمي تشكيلاتي يكراست در جايي مينشينند كه جماعتي براي رسيدن به آن، مسير سختتري را دنبال كردهاند؛ درواقع در ميان جوانان، عقلانيت تكنوكراتيك به گونهاي است كه فرد به تحصيل دانشگاهياش بپردازد و حتي اگر توانست مدرك دانشگاهي معتبر خارجي داشته باشد؛ هيچگاه هم در هيچ رسانهاي موضع نگيرد و اساسا هم موضع سياسي شفافي نداشته باشد.
آنگاه اين فرد متخصص و دانشگاهي، هم بر كرسيهاي مختلف مينشيند و هم تحسين جماعتي را برميانگيزد كه اينروزها شعار جوانگراييشان به گوش ميرسد. البته ماجرا، واردنشدن نيروهاي متخصص نيست؛ ماجرا اين است كه عقلانيت سياسي در جامعه ايراني حكم ميكند كه تشكيلاتي نباشي، موضع نداشته باشي و كمي هم آيندهنگرانهتر بهدنبال افرادي باشي كه بعدتر قرار است محبوب شوند و مورد رجوع؛ درواقع جهت باد را بتواني رصد كني.
وقتي مسيرها پرهزينهاند و تنها براي ژنهاي خوب كار ميكنند يا براي كساني كه توانستهاند در فضاي نوچهپرورانه، زيردست و فرمانبر به حساب بيايند، اين طبيعي است كه با سابقهاي كه از جوانترهاي تشكيلاتي وجود دارد، افراد چنين عمل كنند.
تكميلكننده چنين زنجيري، اين حلقه است كه براي مديران هم نوع جوانترهاي تشكيلاتي پرهزينهترند و براي رويكارآمدنشان بايد مسيرهاي پيچيدهتري را دنبال كنند و گاهي در ميان هزينههايي كه يك مدير ميكند اين معقول نيست؛ بنابراين مدير يا به سراغ فردي ميرود كه صاحب پشتوانههاي پيشبرنده است كه ژنها و نوچهها اينجا كارآمد هستند يا بهدنبال رزومههاي پررونق و چشمگير؛ گويي مدير محترم زحمت كشف اين نيروهاي حرفهاي را بهتنهايي و با مرارت تمام و تنها به جهت جوانگرايي كشيده است.
در چنين جامعهاي بايد گفت «محافظهكاران جوان گرد هم آييد و مسيرهاي باد را هرچه بهتر دنبال كنيد؛ اين به نتيجه بسيار نزديكتر است».