«تمام شد!» این جمله‌ای است که هرسال وقتی آن را می‌گوییم که پروژه‌ی چاپ فرم خبرنگار افتخاری، انتخاب خبرنگارهای نوجوان، طراحی و چاپ کارت‌های خبرنگار افتخاری و ارسال‌ آن‌ها به پایان می‌رسد.

وقتي به اين جمله مي‌رسيم، يعني كار ما تمام شد و بعد از پنج‌ماه كار، بار بزرگي از روي دوش ما برداشته شده است. اما پايان كار ما در اين دوره، يعني آغاز جدي‌تر يك دوره‌ي خبرنگاري براي 123 خبرنگار افتخاري دوچرخه.

ما در بخش نوجوان از ابتداي سال درگير انتخاب خبرنگار برتر دوره‌ي يازدهم خبرنگار افتخاري دوچرخه بوديم. هنوز انتخاب شش خبرنگار برتر دوچرخه تمام نشده بود و خستگي‌مان درنرفته بود كه رسيديم به دوره‌ي جديد و چاپ فرم دوره‌ي دوازدهم.

اين‌كه هرسال براي طراحي گرافيكي صفحه‌ي فرم خبرنگار افتخاري يك ايده‌ي تازه داشته باشيم، خودش كار بزرگ و سختي است!

همراه با گرماي تابستان، فرم‌ها و آثار رسيده را ثبت و دسته‌بندي مي‌كرديم و مهرماه هم درگير انتخاب خبرنگارها از بين‌ داوطلب‌هاي اين دوره بوديم.

از زمان اعلام اسامي 123 خبرنگار افتخاري منتخب دوره‌ي دوازدهم در دوچرخه، تا همين چند روز قبل هم مشغول طراحي و چاپ كارت‌هاي خبرنگار افتخاري و ارسال آن‌ها بوديم.

حالا وقتش رسيده كه يك نفس راحت بكشيم... اما كدام نفس راحت؟ كار بخش نوجوان كه تمام نمى‌شود! مثل قانون بقاى انرژى فقط از حالتى به حالت ديگر تبديل مى‌شود! حالا اين 123 نفر بايد در طول اين دوره‌ي 9ماهه‌ي خبرنگاري، خودشان را نشان دهند و فعال و پويا باشند تا در پايان دوره به‌عنوان خبرنگار برتر دست پيدا كنند.

در 11 دوره‌ي گذشته‌ي خبرنگار افتخاري، بعضي خبرنگارها، كارتشان را كه گرفتند، ديگر هيچ خبري از آن‌ها نشد. بعضي‌ها هم آن‌قدر به نويسندگي و خبرنگاري علاقه‌مند شدند كه با تجربه‌هاي خبرنگاري افتخاري، به‌طور حرفه‌اي وارد عرصه‌ي مطبوعات شدند و كم‌كم دارند به روزنامه‌نگاراني با تجربه و البته هم‌كاران ما تبديل مي‌شوند.

حالا بايد تا تابستان 1397 صبر كنيم و ببينيم از اين 123 خبرنگار، كدام‌ها عضو دسته‌‌ي اول هستند و كدام‌ها براي كسب نشان خبرنگار برتر و تبديل‌شدن به يك شاعر، نويسنده، تصويرگر، عكاس يا روزنامه‌نگار حرفه‌اي تلاش مي‌كنند.

***

تا همين چند سال قبل، اول كارت‌ها را حروف‌چيني و چاپ مي‌كرديم، بعد عكس‌هاي خبرنگارها را روي كارت‌هاي چاپ‌شده مي‌چسبانديم. گاهي موقع برش‌زدن، عكس‌ها خراب مي‌شدند و گاهي موقع چسب‌كاري، همه‌جا چسبي مي‌شد! بعد هم كارت‌هاي چسب‌زده را جدا جدا روي ميز مي‌چيديم كه خشك شوند و به هم نچسبند.

اما حالا چند سال است كه ديگر خبري از چسب و قيچي نيست. همه‌چيز در كامپيوتر اتفاق مي‌افتد. در كامپيوتر اين امكان را داريم كه عكس‌ها را تصحيح و رنگ‌هايشان را هم اصلاح كنيم. اين‌طوري كارت‌هاي تر و تميزتري به دست خبرنگارهاي نوجوان دوچرخه مي‌رسد.

 

همه‌ي كارت‌ها قبل و بعد از چاپ در چند مرحله چك مي‌شوند كه اطلاعات خبرنگار، عكس و نشاني‌اش درست باشد. كارت‌ها كه چاپ شدند، برش مي‌خورند و سردبير آن‌ها را امضا مي‌كند. بعد كارت‌ها پرس مي‌شوند و كارت‌هايي كه مشكلي ندارند ارسال مي‌شوند. در اين مرحله بايد خيلي حواسمان جمع باشد؛ نكند كه كارت يك خبرنگار را براي خبرنگار ديگري بفرستيم!

البته امسال هم چند نفري بودند كه به‌خاطر نداشتن عكس مناسب يا نشاني دقيق، هنوز كارتشان را دريافت نكرده‌اند.