از ميان 11فيلم پرفروش 7فيلم كمدي بيشترين استقبال را از سوي تماشاگران داشته اما نكته قابل توجه تعداد تماشاگران اين فيلمها هستند؛ تماشاگراني كه از يك جمعيت 80ميليوني درصد بسيار كمي را در برميگيرند. «نهنگ عنبر2» سامان مقدم با وجود فروش 21ميليون توماني نخستين فيلم پرفروش است اما اين فيلم تا پايان آبانماه تنها 2ميليون و 723هزار تماشاگر داشته است.
اگر نگاهي به آمار تماشاگران ديگر فيلمها هم بيندازيم، وضعيت مخاطبان آنها هم نسبت به جمعيت ايران، خوشايند نيست. «گشت2» با فروش 20ميلياردي تنها 2ميليون و 475نفر مخاطب داشته و «خوب، بد، جلف» قاسمخاني هم با فروش نزديك به 17ميليارد توماني 2ميليون تماشاگر در زمان اكران داشته است.
- گرايش به كمدي براي فرار از دغدغهها
سيدجمال ساداتيان، تهيهكننده سينما درباره گرايش مخاطب به فيلمهاي كمدي به همشهري ميگويد: «بخشي از اين گرايش به وضعيت اجتماعي جامعه بر ميگردد. روزمرگي، استرسها و اضطرابهاي كاري و شهرنشيني بهگونهاي است كه افرادي كه اهل سينما رفتن هستند، ترجيح ميدهند اوقات فراغت خود را با تماشاي يك فيلم كمدي سپري كنند تا 2ساعتي فارغ از دغدغههاي جاري باشند.
فيلمهاي طنز اين فضاي آزاد را براي مخاطبان سينما بهوجود ميآورند.» تهيهكننده «آذر، شهدخت، پرويز و ديگران» همچنين از عدمتنوع در ساخت فيلمهاي سينمايي نيز ميگويد و معتقد است كه نبودن تنوع در ساخت فيلمها، گرايش مخاطبان به فيلمهاي كمدي را افزايش ميدهد و باعث ميشود كه تعداد مخاطبان سينما كمتر شود.
عدم تنوع، مخاطب را كم ميكند
او تأكيد ميكند: «در چند سال اخير با وجود رونق گرفتن سينما، تنها 3ميليون نفر مخاطب پاي كار سينما داريم و اين تنها شامل 4درصد از جمعيت 80ميليوني ميشود. اين آمار تقريبي نشان ميدهد كه سينماي ايران براي ذائقه عموم مردم از روشنفكر گرفته تا مردم عادي، تنوعي ندارد». تهيهكننده «چهارشنبهسوري» با بيان اينكه سينماي ايران به فيلمهاي كمدي يا اجتماعي تقسيم شده، ادامه ميدهد: «هيچوقت نتوانستيم در همه مضامين و موضوعات فيلم بسازيم و اين نوع فيلمسازي اعتماد مخاطبان را جلب نكرده است.»
او فضاي مميزي را هم دخيل ميداند و عنوان ميكند: «يك نوع مميزي سختگيرانه و سليقهاي نيز وجود دارد كه ميتواند در عدمتنوع ساخت فيلمها دخيل باشد اما خود فيلمسازان نيز آنطور كه بايد و شايد تلاش نميكنند تا فيلمهايي بسازند كه عموم تماشاگران در هر كجاي ايران بتوانند تماشاگر آنها باشند. فيلمهايي كه ساخته ميشوند بايد جذابيت لازم را داشته باشند.».
- ضريب نفوذ تماشاگران
او به سينماي آمريكا و كرهجنوبي اشاره كرده و معتقد است كه در اين كشورها حتي فيلمهاي پيچيده مخاطبان خود را دارند و اگر سينماي ايران هم يك تركيب درست از توليدات سينمايي داشته باشد و ضريب نفوذ تماشاگران خود را به10تا 15درصد جمعيت كشور افزايش دهد، به يك موفقيت نسبي ميرسد. ساداتيان در ادامه به نقش سالنهاي سينمايي نيز اشاره دارد:
«اگر تنوع در فيلمها به اندازه كافي باشد و مميزيهاي سختگيرانه كنار گذاشته شده و فيلمها توليد شوند، بايد فكري براي سالنهاي سينما بكنيم. در پايتخت شاهد افزايش سالنهاي سينما هستيم اما اين امر بايد در همه شهرها مورد توجه قرار بگيرد. هنوز نتوانستهايم سالنهاي سينما را بهصورت استاندارد و براساس موقعيتهاي درست توسعه دهيم». او به نقش اكران فيلمها هم اشاره ميكند: «اكران فيلمها با قوانين درست در 12ماه ميتواند به سينما رونق بخشد اما هماكنون تنها 6ماه اول سال اكران رونق دارد و در نيمه دوم سال مخاطب سينما كاهش مييابد».