خواندن موضوع فيلمها از طريق كاتالوگ جشنواره، كه اين سالها بهصورت ديجيتال منتشر ميشود، يكي از راههاي انتخاب فيلمهاست. يك راه ديگر هم نگاهكردن به سابقه فيلمساز و كارهاي قبلي او است. برهمين اساس سالن نمايش بعضي فيلمها شلوغتر از بقيه است. روز دوم جشنواره هم 4 فيلم پرمخاطبتر از بقيه بودند؛
كامران حيدري و مهدي باقري كه علاقهمندان سينماي مستند آنها را با مستندهاي موفق قبلي بهخاطر ميآورند، با فيلمهاي جديدشان «علي آقا» و «در جستوجوي خانه خورشيد» تماشاگران زيادي داشتند و مستندهاي «قائممقام» درباره عزل مرحوم منتظري از سمت قائممقامي رهبري و «شرح يك عكس» از ساتيار امامي درباره يكي از عكسهايي است كه تبديل به مهمترين تصوير روز حمله تروريستي داعش به مجلس شوراي اسلامي شد.
- در دفاع از يك عمر عكاسي خبري
«شرح يك عكس» را ساتيار امامي ساخته است كه نام آشنايي در حوزه عكاسي خبري است. ساتيار امامي نخستين فيلم مستندش را هم در ارتباط با حرفهاش ساخته است؛ درباره عكسي از نجات كودكي در ساختمان مجلس. عكسي كه در زماني بسيار سريع شهرت جهاني پيدا كرد و روي صفحه اول نيويورك تايمز و واشنگتن پست و بسياري ديگر از مطبوعات جهان جا گرفت. امامي فيلمش را از گرگان آغاز ميكند؛
جايي كه پدري معلول، كودكي دچار يك بيماري نادر كبدي دارد و براي تأمين مخارج او به هر دري ميزند. كودك و مادرش راهي مجلس ميشوند و اين همان روزي است كه مهاجمان به مجلس حمله خواهند كرد. فيلم در ادامه از زبان عكاسان خبرگزاريها به شرح روز حادثه و چگونگي شكل گرفتن صحنه نجات كودك و ثبت شدن لحظه توسط اميد وهابزاده ميپردازد و در ادامه، درمان كودك پس از معروف شدن او به واسطه عكس و سرازير شدن كمكها و پيگيريهاي دولتي را نشان ميدهد.
فيلم بارها تأكيد ميكند اگرچه اين كودك يكبار بهدست نيروهاي امنيتي نجات پيدا كرد، اما اگر آن عكس معروف نبود و مورد توجه قرار نميگرفت، جانش از دست ميرفت. فيلم ساتيار امامي در جلد يك دفاعيه صنفي از عكاسان خبري فرو ميرود و از تماشاگرانش غافل ميشود. اما در هدف خود كه نشان دادن ارزش يك فريم از يك رويداد است موفق ميشود.
- تكنگاري يك خيابان: ناصرخسرو
مهدي باقري بعد از 7سال همچنان بيشتر از هرچيز با «پيرپسر» در ذهنها ثبت شده است؛ فيلمي خودبيانگر درباره درگيري فيلمساز با پدر و خانوادهاش. فيلم قبلي او درباره خيابان سيتير بود و امسال با فيلمي درباره خيابان ناصرخسرو، بيشترين تماشاگر را جذب سالن شماره يك چارسو كرد.
باقري از خلال يك نامه عاشقانه كه در عتيقه فروشي پيدا كرده، داستان خيابان ناصرخسرو را كودكي خيابان در عهد ناصري تا جواني در دوران مشروطه و سرانجام پيري و متروكهشدن در زمان حاضر روايت ميكند اما مشكل هم همين جاست؛ فيلم بين استراتژيهاي روايي متعددي سردرگم است و گاهي با لحني شاعرانه از دريچه عاشقي ساكن گذشته خيابان داستان ميگويد، گاهي ميخواهد تاريخ معاصر را از خلال آنچه بر خيابان گذشته روايت كند و گاهي با استفاده از كارشناسها صورت يك فيلم پژوهشي ميگيرد.