چنگيز جليلوند اما اين روزها نه در اتاق دوبله كه روي صحنه تئاتر مشغول است.صداپيشه و بازيگر 80ساله تا پايان پاييز درگير «پدر» است؛ تئاتري به كارگرداني «محمود زندهنام» و براساس نمايشنامهاي از نمايشنامه نويس فرانسوي «فلوريان زلر». او كه بارها تأكيد كرده با اصرار عوامل نمايش حاضر به بازي در اين نمايش شده به همشهري ميگويد:« راستش الان كه نتيجه كار را ميبينم از اينكه دل به دريا زدم راضيام و احساس ميكنم در اين برهه از زندگيام هم خوشبختانه شرمنده نشدم و توانستهام برگ برندهاي رو كنم.»
- اين صداي تئاتر است
«گمان ميكنم سال 1339بود كه من براي نخستينبار بهعنوان بازيگر روي صحنه تئاتر رفتم. در همان تجربه اول قرار بود در كنار بازيگران نامداري چون منصور والامقام و توران مهرزاد و خيليهاي ديگر مانند مصفا، تهامي اسدزاده و ناصحي بازي كنم و واقعا تجربه عجيبي براي من بود.» جليلوند درباره نام آن نمايش و كارگردانش هم چنين ميگويد: «اگر اشتباه نكنم نام نمايش افيون و كارگردانش هم دكتر والا بود كه به تازگي از فرنگ برگشته بود. الان كه فكر ميكنم باورم نميشود كه در آن سن و سال توانستم از پس نقش بربيايم و ميگويم اي كاش آن تئاتر ضبط ميشد و آن را داشتم.»
- ميخواهند دوبله را حذف كنند
حرفهاي چنگيز جليلوند درباره وضعيت دوبله در كشور و البته نمايش فيلم خارجي از اين قرار است: «دوبله در هيچ جاي دنيا منسوخ نشده و نخواهد شد فقط در مملكت ماست كه خيليها دوست دارند دوبله را حذف كنند. متأسفانه عدهاي از بازيگران هم كه اتفاقا صداهاي خوبي ندارند مدام درباره دوبله اظهارنظرهاي عجيب ميكنند.
من سؤالم اين است كه اگر دوبله بيفايده است چرا در كمپانيهاي بزرگ دنيا هنوز براي صداپيشگي يك كاراكتر به اندازه دستمزد يك بازيگر درجه يك هزينه ميكنند؟حتما دوبله مهم است كه هنوز پابرجاست ولي در مملكت ما عدهاي مدام ساز مخالفتهاي بيمعنا كوك ميكنند. من صددرصد با اكران فيلم خارجي موافقم و اميدوارم با اين اتفاق بچههاي بااستعداد دوبله مملكت بتوانند محك بخورند و البته تواناييشان را عرضه كنند.» جليلوند معتقد است فعلا صنعت دوبله در يك وضعيت بدون استادي و به تبع آن مدام درجا زدن سير ميكند و بايد فكري به حال آن شود.
- صداي رنجوري
پرويز بهرام راوي جاودانه جاده ابريشم است. جادوي صداي او در صدها نقش چنان هر شنوندهاي را جذب ميكند كه خبر ناخوش احوالياش ميتواند احوالات بسياري از هواداران خودش و صدايش را مكدر كند. او كه چند روزي است از بيمارستان مرخص شده شرايط جسمانياش را اينچنين توصيف ميكند: «بعد از چند روز مشكلات جسماني و تحليل رفتن وضعيت تمركزم به اصرار خانواده به بيمارستان رفتم. راستش بعد از بيماري سخت 4سال پيش چندان مايل نبودم به بيمارستان بروم.
بالاخره با تشخيص وجود لخته خون در مغز در بيمارستان ايرانمهر بستري و جراحي شدم. حالا هم چند روزي است كه به ياري خدا شرايط بهتري دارم و در خانه استراحت ميكنم.» او البته ضمن تشكر از معدود رفقاي قديمي مثل منوچهر واليزاده و منوچهر اسماعيلي كه در تمام اين روزها تنهايش نگذاشتند از دلتنگياش براي دوبله ميگويد و اميدوار است بتواند دوباره در اتاق دوبله فعاليت كند.