این نمایشگاه از روز دوشنبه 13 آذرماه به مدت 10 روز در لابی دانشکده مطالعات جهان در معرض دید دانشجویان، اساتید و عموم دانشگاهیان قرار گرفت. در اخرین روزهای نمایشگاه به خدمت استاد رفتیم و در گفتگوی کوتاهی با ایشان همراه شدیم:
- مهمترین نکته ای که مجموعه عکسهای شما آنرا به تصویر کشید چه بود؟
مهم ترین نکته درتمامی عکسها تنوع عظیم افرادی است که در آن شرکت کرده بودند. شما از هر دست آدم می توانستید در راه پیمایی اربعین پیدا کنید. همه این ها به عشق امام حسین به راه پیمایی آمده بودند و ربطی به دسته بندی های رایج در جامعه خودشان، چه ایران و چه عراق، نداشتند. این تنها راه پیمایی است که متعلق به هیچ کس نیست و تنها متعلق به امام حسین است. من عکس های زیادی طی راه پیمایی با عشاق امام حسین گرفتم که این بخش کوچکی از آن است که تنوع و گوناگونی آدم ها و قیافه ها را کاملاً به تصویر می کشد.
- عکس برگزیده خود را کدوم عکس میدانید و چرا؟
از میان تمام عکس ها، انتخاب یک عکس دشوار است. ولی من خودم عکسی را می پسندم که در پس زمینه یک چتر کوکاکولا است و در پس زمینه عکس قلبی بادکنکی که تصویر حضرت ابوالفضل در مقابل آن قرار گرفته است. به نظرم این عکس خیلی معنادار است و تضاد دو اندیشه جهانی شدن از یک سو و اسلام و به ویژه تشیع را از سوی دیگر نشان می دهد. به عبارت دیگر بخوبی رقابت و ستیزه دو اندیشه را می توان در این تصویر دید.
- به نظر شما هنر، تا چه حد میتواند در تثبیت و یا ترویج ارزشهای عاشورایی موثر باشد؟
من و همکارانم در گروه ارتباطات و جامعه شناسی خیلی تلاش کرده ایم که با کمک کلمات حرف خودمان را به دانشجویان بزنیم. اما، گاه یک تصویر کار صدها کلمه را می کند. اگر من می خواستم راه پیمایی اربعین را برای همکاران و یا دانشجویان تعریف کنم به این خوبی نمی توانستم حرفم را در باره عظمت این پدیده و تنوع و دگرگونی آدم هایی که پیاده را راه عشق به امام حسین رهسپار شده بودند، بیان کنم. به خصوص در دوران کنونی که فرهنگ بصری گسترش بیشتری در نسل جوان پیدا کرده است، هنر بسیار می تواند بیانگر باشد و کار ده ها کتاب را انجام دهد.
- استاد بزرگوار شما از منظر جامعه شناسی این حرکت عظیم مردمی را چگونه تجزیه و تحلیل می کنید؟
بعد از حج، این دومین حرکت عظیم اسلامی است که در آن همه تفاوت ها و تعارض ها را کنار می گذارند و در کنار هم به یک وحدت خالص می رسند. این حرکت حتی برای جامعه عراق هم حرکتی بسیار معنادار و هویت ساز است و نباید از آن غافل شد. در طی راه پیمایی کسانی را دیده ام که شما به هیچ وجه نمی توانید آن ها را علی رغم میل خودشان به کاری وادار کنید. این ها همه در راه پیمایی بودند و معنایش این است که خودشان با پای خودشان و به خاطر دل خودشان آمده اند و هیچ ربطی به اجبار و یا مسائل سیاسی و جناحی هم ندارد. عکس ها کاملاً گویا هستند. امام حسین و اربعین حسینی بهترین ظرفیت برای تجربه وحدت و پالایش اخلاقی جامعه اسلامی به صورت عام و جامعه شیعه به طور خاص است.
- یکی از جنبه هایی که در مجموعه تصاویر جنابعالی برای مخاطب محسوس است، جنبه اینترناسیونالیسم محبان و پیروان اهل بیت ع است، به نظر شما چه خاصیتی در مکتب عاشورا وجود داشت که اینجمعیت بزرگ و با تنوع زیاد قومیتی و ملیتی را گرد همآورده است؟
امام حسین یک فرد انقلابی است که تکلیفش با خودش روشن است و هراسی از این که در راه عقیده اش جان خود و خانواده اش را بدهد ابایی ندارد. امام حسین یک چهره جهانی است. شخصیت و انقلاب امام حسین از بستگی های قومی، دینی، مذهبی و منطقه ای رها شده و تبدیل به پیامی جهانی شده است. او مظهری برای پالایش اخلاق و صداقت و یکرنگی نسبت به خداوند است. این موضوع است که هر کسی را از هر گروه و قومی باشد جذب می کند و ربطی به گرایش های ملی یا سیاسی هم ندارد. این سرمایه ای برای تشیع است که فردی دارد که درجه خلوصش از لحاظ نمادشناسی فرهنگی آن قدر زیاد است که می تواند هر کسی را کنار خودش جمع کند. افرادی مثل چه گوارا که این همه جذابیت جهانی برای جوان ها دارند شمعی در برابر خورشید امام حسین هستند. باید قدر این ظرفیت را بدانیم و مراقب آن باشیم که کاری نکنیم که این خلوص و ظرفیت تضعیف شود.
- اگر خاطره ای از عکاسی این سفر دارید سراپا گوشیم تا بشنویم؟
جالب ترین خاطره من میل مردم عراق به عکاسی شدن است. این میل را در مردم ایران ندیده ام. آن ها هیچ پرهیزی از دوربین ندارند. غریبگی نمی کنند و حتی از شما به خاطر عکس گرفتن از آنها تشکر هم می کنند. مردم ایران قدری غریبگی می کنند و خودشان را پس می کشند. ولی مردم عراق با روی باز استقبال می کنند. به نظرم این موضوعی است که می توان در باره آن تحقیق کرد. این جعبه جادویی برای آنها شگفتی زیبایی دارد که باید برای عکاسان جالب توجه باشد. در بعضی مواقع حتی دوربین واسطه ای شد که بتوانیم جا پیدا کنیم و با عده ای دوست شویم. در کربلا عصر خسته رسیدیم و جایی پیدا نمی کردیم که قدری استراحت کنیم و برای نماز آماده شویم. موکبی به نام اوس که از همان طایفه اوس معروف در صدر اسلام است و افرادی هم در رکاب امام حسین شهید داده اند، به ما اجازه داد که در مغازه آنها که به صورت موکب در آورده بودند، نماز بخوانیم. بعد از نماز جوان های آنها آن قدر جذب دوربین شدند که با اشاره به ما گفتند که شب همین جا ماندگار هستید. این میل برای عکاسی شدن برای من و همراهانم خیلی جالب توجه بود.