مدعی بودند که در داخل معدن همانجایی که سالها قبل یاکوب ادعا میکرد یک روح او را به کندنش تشویق کرده بودموجوداتی زندگی می کنند. يكي از مرموزترين مكانها در تمام دنيا ، دره و كوهستاني كوچك در ايالت آريزوناي آمريكاست.
اولين فرد متمدني كه به اين كوهستان رفت، يك معدنكار آلماني بود كه ميگفت با كمك ارواح، يك معدن طلا كشف كرده است اما با وجود ثروت هنگفتي كه زير زمين منطقه خوابيده، اين معدن بيشتر از 200 سال دستنخورده باقي مانده چون كسي جرئت ندارد به اين منطقهي مرموز نزديك شود.
تا قبل از اوايل دههي 1800 ميلادي، كسي دربارهي اين مكان مرموز چيز زيادي نميدانست اما همين كه «تب طلا» آمريكا را دربرگرفت و مهاجران اروپايي براي استخراج طلا در مناطق مختلف آمريكا راهي آن قارهي ناشناخته شدند، پديدههاي جديدي شناخته شد كه تا پيش از آن سابقه نداشت.
يكي از اين پديدههاي عجيب، معدن طلاي فونيكس بود كه يك مهاجر آلماني به نام «ياكوب والتس»آن را كشف كرد، اين آلماني ادعا ميكرد كه يك روز كه مشغول گشت زدن در كوهستانهاي منطقه بوده متوجه شده كسي او را صدا ميزند.
« در ابتدا به نظرم رسيد كه انعكاس صداي خودم را شنيدهام يا خيالاتي شدهام اما صدا چند بار ادامه پيدا كرد و چيزهايي گفت كه انتظارش را نداشتم، انگار يك كارشناس زمينشناسي با من حرف بزند و رازهاي جديدي را با من در ميان بگذارد.
صدا به من ميگفت جلو برو، اينجا را حفر كن و طلا پيدا كن. بار اول كه اين صداها را شنيدم به خانه برگشتم و تصميم گرفتم ديگر به آنجا برنگردم اما يك حس كنجكاوي عجيب مرا قلقلك ميداد.
دلم ميخواست دوباره برگردم و ببينم صدايي كه شنيدهام چقدر واقعيت دارد. در نهايت هم به همان كوهستان مرموز برگشتم.
اينبار نه يك صدا كه چند صدا مرا راهنمايي ميكردند. دفعهي قبل جايي در بالاي كوه صداي مرموز را شنيده بودم اما اينبار چند نفر از همان دامنهي كوه صدايم ميزدند و ميخواستند چيزي را به من حالي كنند.
وقتي هم كه به بالاي كوه رسيدم، باز همان صداي قديمي مرا به ديگران معرفي كرد و از من خواست تا زمين را بكنم و طلا پيدا كنم، واقعا همينطور هم شد.»
همهي اين اتفاقها باعث شد تا اين منطقه، «كوهستان ارواح» لقب بگيرد و افراد زيادي بعد از معدنكار پير ادعا كنند كه صداهايي را شنيدهاند.
مدتي بعد در اواخر سدهي 1800 ميلادي ، شايع شد كه اينجا «شهر مردگان» بوده و قبلا آدمهاي زندهاي كه در همين حوالي مانده بودند و اجسادشان هيچوقت پيدا نشده، در قالب روح در آنجا پرسه ميزنند.
مدتي بعد گفته شد، قطبنما در آن منطقه از كار ميافتد و وقتي وسايل الكترونيكي اختراع شده و در دسترس بشر قرار گرفتند، مشخص شد كه حتي اين وسايل مدرن هم كاركردشان مختل ميشود.
بيشتر كساني كه كنجكاوي به خرج داده بودند و با تصاوير ماهوارهاي و هزار روش ديگر منطقه را كندوكاو كردند، مدعي بودند كه در داخل معدن طلاي آنجا- يعني همانجايي كه سالها قبل ياكوب ادعا ميكرد يك روح او را به كندنش تشويق كرده بود- موجوداتي زندگي ميكنند كه شباهت بسيار كمي به انسانها دارند.
اسم اين موجودات را بعدها «توار توم» به معناي « آدمكوچولوها» گذاشتند و اين ادعا مطرح شد كه آنها در غارهاي كوچكي در زير زمين كوهستان يا در اطراف دامنهي كوه زندگي ميكنند و كمتر از مخفيگاهشان بيرون ميآيند.
عدهاي از دانشمندان ميگويند موجودات افسانهاي كه دربارهي آنها صحبت شده ممكن است سرخپوستاني باشند كه از ترس سفيدپوستها به آن منطقه پناه بردهاند اما گروهي ديگر از محققان ميگويند ممكن است با موجودات كوتوله و ناشناختهاي طرف باشيم كه مدتها قبل از سرخپوستها در اين منطقه زندگي ميكردهاند
درست مثل قبيلههاي بدوي كه در جنگلهاي آمازون يا صحراهاي استراليا هنوز هم كموبيش وجود دارند.
اينكه آنها چطور توانستهاند بدون هيچ مشكل خاصي با افرادي از دنياي متمدن ارتباط گرفته و با آنها حرف بزنند هم مسئلهي ديگري است كه ذهن دانشمندان را به خودش مشغول كرده است.
يكي از احتمالات ميگويداين افراد فقط سروصداهاي نامفهوم توليد كردهاند و از اين صحبتهاي جيغمانندشان منظور مشخصي نداشتهاند اما افراد خيالاتي در ذهن خودشان كلمهها را ساختهاند.
دربارهي تجربهي ياكوب آلماني، يعني اولين نفري كه اينجا را كشف كرده بود هم حرفهاي زيادي گفته ميشود. از جمله اينكه ميگويند احتمالا او به اندازهي كافي دربارهي پديدهاي كه برايش رخ داده، صادق نبوده است.
او ممكن است در آغاز كار صداهايي را شنيده و خيالاتي هم كرده باشد اما چون آدمكوچولوها زبان او را بلد نبودند، احتمالا از تونلهايشان بيرون آمده و او را با زبان اشاره و حركات ديگر راهنمايي كرده باشند.
اينكه در خاطرههاي مرد معدن اثري از آن ديده نميشود هم احتمالا دليلش اين باشد كه او فكر ميكرده خيالاتي شده و روح ديده است!
با وجود اينكه مرموز بودن كوهستان منطقهي فونيكس در ايالت آريزونا براي عدهي زيادي از مردم دنياي متمدن به اندازهي گذشته عجيب و غيرقابل باور نيست، كمتر كسي به اين منطقه سر زده و از آنها خبر دارد.
منبع:همشهري سرنخ