تجربه فعلی کمیته محیطزیست در شورای پنجم شهر نشان داده در مسئلهای مانند آلودگی هوا که برای حل آن بیش از 15نهاد دولتی و عمومی دارای تکالیف قانونی معین هستند، نمیتوان تنها از شورای شهر و شهرداری تهران انتظار مسئولیت حل مسئله داشت؛ بدون آنکه همپوشانی و تضاد وظایف نهادهای مختلف را تحلیل کرد.
از همین روست که قائل شدن به نقشی تسهیلگر برای مدیریت شهری تهران نقشی اساسی دارد. در واقع اینجا تنها مسئله، متوجه متن اسناد و قوانین نیست، بلکه الزامات اجرا، نظارت و پایش اقدامات از اولویتهای برزمین مانده است. این در حالی است که بهنظر میرسد از منظر راهبردی در برنامه دوم شهرداری تهران، هدف مهم دستیابی به هوای سالم، جایگاه شایسته خود را نیافته است.
غلبه بر معضل آلودگی هوا در شهر تهران نیازمند عزم جدی و تمرکز همهجانبه شورا و شهرداری در این زمینه است. بهطور مثال هدفگذاری روشن در زمینه کاهش آلایندگی ذرات ریزتر از 2/5میکرون و تعیین سهم منطقی شهرداری در تحقق این هدف در کنار سایر ذینفعان، میتواند جزو اهداف راهبردی برنامه سوم باشد.
از سوی دیگر تدوین سومین برنامه توسعه شهر تهران، فرصتی است که میتوان حین آن از نظرات و دغدغههای شهروندان تهرانی، خبرگان، مدیران شهری و سازمانهای مردمنهاد بهره گرفت. همانطور که چرخ توسعه تنها بهدست سیاستگذاران و مدیران نمیچرخد، شهر تهران نیز تنها با احکام برنامه اداره نخواهد شد؛ برنامهای که راهنمای عمل در سطح منطقهها و محلههای شهر تهران باشد، بتواند مسائل شهر تهران را آنگونه که برای شهروندان موضوعیت یافته، حل و فصل کند و ناظر بر مشارکت و همراهی شهروندان و نهادهای مربوطه باشد، امکان موفقیت بیشتری خواهد داشت. در غیر اینصورت با همان سنت حاکم بر تدوین برنامه مواجه خواهیم بود که مفاد برنامه، سخت به برنامههای عملیاتی تبدیل میشود و در مراحل اجرایی به مسیری غیراز هدف اصلی برنامه هدایت خواهد شد.
در توسعه پایدار شهری، اثرات سیاستهای شهری روی مؤلفههای بسیاری بررسی و سنجیده میشود تا علاوه بر پیشبینی همکاریهای میانبخشی، تصمیمات در یک حوزه منجر به پسرفت در حوزههای دیگر نشود. از این رو نمیتوان برای حل مسئلههای شهر تهران، یکجانبه و یکسویه عمل کرد. شورای شهر تنها نهاد مرجع تصمیمگیری برای شهر تهران نیست اما میتواند بهگونهای وظایف خود را به انجام برساند که نقش حکمران خوب شهری را ایفا کند.
هماکنون با توجه به تعدد وظایف نهادهای مختلف و گستردگی موضوعات در شهر تهران، بیش از هر زمان دیگری به نهاد سیاستگذار و تنظیمکننده نیاز است. بهطور مشخص در مورد مسائل مربوط به حوزه محیطزیست که مسئلهای محدود به یک محیط جغرافیایی مشخص نیست و در حیطه اختیارات، مسئولیتها و تکالیف یک نهاد نمیگنجد، قواعد تنظیمگری ضرورت بیشتری دارد. آلودگی هوا بهطور مشخص در این حوزه جای میگیرد و با توجه به مسئولیت 15نهاد در این زمینه باید به یک سیاستگذار و تنظیمکننده واحد رسید.
تدوین برنامه، سیاستگذاری، اجرا و پایش هم به مشارکت تمامی ذینفعان نیاز دارد و هم نیاز به نهادی دارد که بتواند بهخوبی نقش تسهیلگری را برعهده بگیرد؛ از اینرو ضمن استقبال از فرایند تدوین برنامه، التزام بهترتیباتی که بتواند این رویه را بهصورت مشارکتی به سرانجام برساند و مسئلههای مشخص شهر تهران را که به دغدغههای شهروندی و ملی تبدیل شده محور قرار دهد، عامل موفقیت برنامه پنجساله سوم میدانم. آنگاه میتوان آلودگی هوا را بهعنوان یکی از معضلات اصلی پایتخت از نگاه شهروندان رفع کرد.