او براي اينكه اطلاعات كاملي پيدا كند، سراغ «مسعود ملكياري»، مترجم كتاب «راورندوم» رفت و از او دربارهي اين اتفاق سؤال كرد.
ملكياري گفت: «اسم آخرين كتابي كه براي نوجوانها ترجمه كردهام، راورندوم اثر «جي. آر. آر. تالكين» است. اين كتاب فانتزي، يكي از آثار مستقل تالكين است و ماجراي سگي را روايت ميكند كه به اسباببازي تبديل شده و ميخواهد دوباره به شكل اولش برگردد.»
مسعود ملكياري نويسنده، مترجم، منتقد و ويراستار است. او تا حالا كتابهاي زيادي براي كودكان و نوجوانان نوشته يا ترجمه كرده است. او وعدهي انتشار يك مجموعه رمان سهجلدي را هم به نوجوانها داد.
جلد اول اين مجموعه به نام «بلارت، پسري كه نميخواست دنيا را نجات بدهد»، دربارهي پسر تنبلي است كه بهخاطر يك پيشگويي مجبور ميشود در مأموريت نجات دنيا شركت كند؛ جلد دوم «بلارت تحت تعقيب است، مرده، زنده يا هرجوري» ادامهي مأموريت بلارت را تعريف ميكند و جلد سوم كه هنوز نام دقيق آن مشخص نيست، ماجراي سفر دريايي بلارت را روايت ميكند.
اين مجموعه قرار است در آيندهي نزديك در انتشارات «هوپا» منتشر شود.
مسعود ملكياري خواندن كتاب «من اچونهام، در رو باز كنيد» نوشتهي «سيدنويد سيدعلياكبر» را به نوجوانهاي كتابخوان پيشنهاد ميدهد. دليلش براي معرفي اين كتاب، ساختارشكني، نوآوري و جذاببودن قصههاي اين مجموعه است.
از نظر او در روزگاري كه مجموعهداستان ويژهي نوجوانان كم است، وجود چنين كتابي كه مخاطب را هم جدي بگيرد، اتفاق خوبي است.
اگر ميخواهيد بدانيد آشنايي اوليهي ملكياري با كتاب و كتابخواني چهطور اتفاق افتاد، بهتر است ماجرا را از زبان خودش بخوانيد: «كتابخوانشدن من به شكمم ربط داشت! بچه كه بودم، در خانهمان انباري كوچكي با يك صندوق داشتيم كه مادرم آجيلهاي عيد را تا شب چهارشنبهسوري در آنجا پنهان ميكرد.
از طرف ديگر پدرم هم كتابهايي داشت كه آنها را در انباري قايم ميكرد. من معمولاً براي خوردن آجيل به انباري ميرفتم، اما يك كنج دنج پيدا ميكردم و همزمان مشغول خواندن كتابها ميشدم. بعضيوقتها در زندگي دنبال چيزي ميگرديم، اما چيز ديگري پيدا ميكنيم.»