او تصميم گرفت يک قطار هوايي کوچک در حياط خانه بسازد تا هروقت حوصلهاش سر رفت، قطارسواري کند.
لوگان تمام تابستان و پاييز را صرف ساختن ريلهاي چوبي کرد و در آخرين روزهاي پاييز، بالأخره اين ريلها ساخته شدند. بلندترين نقطهي اين مسير ريلي سه متر ارتفاع داشت.
ريلهاي چوبي، آمادهي نصب صندلي قرمز شدند و بعد از نصب بهخوبي کاراييشان را نشان دادند. لوگان يک قطار هوايي بينقص ساخته بود. او گفت: «چيزي که باعث شد به فکر ساخت اين قطار بيفتم، بيحوصلگي بود. من از کودکي عاشق قطارهاي هوايي بودم و عشق به قطار و بيحوصلگي دست به دست هم دادند تا مرا به سمت ساخت اين قطار هل بدهند.
اما اين براي من کافي نيست، دلم ميخواهد بازهم يک قطار ديگر بسازم. با اينحال فعلاً اين يکي را نگه ميدارم، اما شايد يکي ديگر هم بسازم يا همين را توسعه بدهم. البته ساخت يک قطار ديگر کار و امکانات زيادي ميطلبد و نياز به زمان دارد.»
قطار چوبي لوگان، تلفيقي از چوب و لولههاي پيويسي بود و يک قرقره زير صندلي، آن را بر روي ريلها ميچرخاند و به حرکت درميآورد.
لوگان گفت: «اميدوارم اين کار نوجوانهاي ديگر را تشويق کند كه دنبال ايدههايشان بروند. هيچوقت نبايد فکر کنيم ايدهاي که ميپرورانيم دشوار است و قابل اجرا نيست. اگر من اينطور فکر ميکردم نميتوانستم قطار خودم را بسازم.»
لوگان مور اميدوار است بعد از پايان دبيرستان در دانشکدهي مهندسي به تحصيل ادامه دهد.