هروقت كسي از من ميپرسد براي نويسندهشدن بايد چه كار كنم، به او ميگويم براي اينكه نويسندهي خوبي بشوي، اول بايد خوانندهي خوبي باشي. برايم خيلي عجيب است كه آدمها دوست دارند نويسنده بشوند، اما وقتي از آنها اسم كتاب مورد علاقهشان را ميپرسم، ميگويند كتاب نميخوانند! براي نويسنده شدن بايد عاشق كتاب بود.
دومين توصيهام هم اين است كه نوشتههاي خودتان را دوست داشته باشيد. چون اگر خودتان دوستشان نداشته باشيد، چهطور ميتوانيد انتظار داشته باشيد كه ديگران از آنها خوششان بيايد؟!
شايد در زمان نوشتن زياد با داستاني كه نوشتهايد ارتباط برقرار نكنيد، اما قبل از اينكه ديگران آن را بخوانند، سعي كنيد طوري بازنويسياش كنيد كه عاشقانه دوستش داشته باشيد.
پس اين دو توصيهي مهم را براي نويسندهشدن جدي بگيريد: با عشق خواندن و با عشق نوشتن.