اين آرزو پس از ديدن کارتون «دور دنيا در 80 روز» شکل گرفت. رؤيايم نياز به برنامه داشت. بايد براي 80 روز، يعني 19هزار و200 ساعت يا يكميليون و صدوپنجاه و دوهزار دقيقه يا 69 ميليون و صدوبيستهزار ثانيه زمانبندي ميکردم.
شايد ميتوانستم طبق برنامهي «ويلي فاگ» عمل کنم، يعني اگر لندن را مبدأ سفرت قرار دهي، مسير لندن به پاريس و کانال سوئز با قطار و کشتي هشت روز طول ميكشد، از کانال سوئز تا بمبئي در هند با کشتي 13 روز، از بمبئي تا کلکته با قطار سه روز ، 13 روز هم با قطار از کلکته تا هنگکنگ.
از هنگکنگ به يوکوهاما شش روز ميشود رفت و از آنجا به سانفرانسيسکو 21 روزه، از سانفرانسيسکو با قطار به نيويورک هفت روز طول ميكشد و بالأخره از نيويورک به لندن با کشتي 9 روز، که جمعاً ميشود 80 روز.
البته وسايل حملونقل امروزي پيشرفت کرده و شايد بشود اين مسير را در کمتر از 50 روز طي کرد، اما آرزوي من، حرکت طبق اين برنامه است.
يکي از دلايلي که دوست دارم دور دنيا را در 80 روز سفر کنم، اين است که از سفرکردن لذت ميبرم، از ديدن ملتها و فرهنگهاي مختلف لذت ميبرم، از برنامهريزي لذت مي برم، از جلو افتادن از برنامه لذت مي برم و حتي از عقب افتادن از برنامه هم لذت ميبرم.
سفرکردن به من حس آرامش ميدهد، اما مهمترين دليلم برآورده شدن رؤياي کودکيام است، رؤيايي که با افکار کودکانهام به وجود آورده بودمش و دلم ميخواست مثل ويلي فاگ ، تيکو و ريگو باشم.
نميشود آينده را پيشبيني کرد. شايد هيچ وقت نتوانم به آرزويم برسم، شايد هم بتوانم و به دور دنيا سفر کنم. البته ممكن است مثل ژول ورن روح و افکارم را دور دنيا بچرخانم و به آرزويم برسم.
فاطمه حسيني، 15ساله از تهران
عكس: مائده غلامعلي، 16ساله
خبرنگار افتخاري از تهران