تا هواي سبز شاعري برو
شعر تازهاي بگو براي من
لحظهاي به روي شاخهي غزل
در هواي واژهها عبور کن
با صداي گرم و دلنشين خود
شعر تازهي مرا مرور کن
من شبيه آن پرندهام که هست
بال و پر شکسته توي يک قفس
خوش به حال تو هميشه هر زمان
در هواي شعر ميکشي نفس
ميروي به اوج آسمان و من
دلخوشم به لحظهي رسيدنت
منتظر نشستهام به راه تو
ميتپد دلم براي ديدنت