لغو برجام یکی از وعدههای اصلی رئیسجمهور آمریکا بوده که تاکنون موفق به انجام آن نشده است. ترامپ ۲ مسیر را پیش رو گذاشته است. به گفته او توافق هستهای با ایران یا باید «لغو» شود یا «اصلاح»؛ توافقی که وزیر خارجهاش میگوید اکنون در مسیر اصلاح است. با علی واعظ، تحلیلگر ارشد ایران در گروه بینالمللی بحران، درباره اصلاحات مورد نظر دولت آمریکا گفتوگو کردهایم.
واعظ با وجود آنکه نگاه خوشبینانهای نسبت به سرنوشت برجام در دولت ترامپ ندارد، معتقد است برجام مستحکمتر از آن است که دولت آمریکا در ابتدای کار تصور میکرد و دستگاه دیپلماسی ایران طی یک سال اول دولت ترامپ با اجرای درست برجام توانسته دیگر اعضای ۱+۵ را در سمت خودش نگه دارد.
وزير خارجه آمريكا اعلام كرده كه كاخ سفيد فعالانه در حال كار با كنگره است تا بتواند توافق هستهاي با ايران را اصلاح كند. ركس تيلرسون با اشاره به سخنان دونالد ترامپ مبني بر اينكه دولت آمريكا يا توافق هستهاي با ايران را لغو ميكند يا به سمت اصلاح آن ميرود، گفت: اكنون كاخ سفيد در مسير اصلاح توافق قرار دارد. ميخواهيم بدانيم چه اصلاحاتي مدنظر دولت ترامپ است.
درماه اكتبر كه دونالد ترامپ تأييديه پايبندي ايران به برجام را صادر نكرد، متني از سوي سناتور كوركر و سناتور كاتن تهيه شده بود كه مفاد آن نقض فاحش برجام بهحساب ميآمد؛ به اين علت كه آنها بازگشت اتوماتيك تحريمها را به كاهش زمان گريز هستهاي ايران به زير يك سال متصل كرده بودند. ميدانيد كه محدوديتهايي كه ايران پذيرفته، از لحاظ تعداد سانتريفيوژها، ميزان اورانيوم غني شده و سطح غنيسازي، همه براساس زمان گريز طراحي شده است.
زمان گريز، ميزان زماني است كه براي فراهم كردن مواداوليه غنيشده براي تهيه يك بمب هستهاي لازم است. براساس محاسباتي كه در طول مذاكرات برجام صورت گرفت، اين زمان كمي بيشتر از يك سال است. به هر حال، ايران با توجه به پيشرفتهايي كه در زمينه سانتريفيوژها داشته و بعد از اين در طول زمان خواهد داشت، اين زمان گريز ميتواند به زير يك سال برسد. متن اوليه سناتور كوركر و سناتور كاتن بهگونهاي تنظيم شده بود كه حتي اگر ايران به برجام پايبند بماند و براساس برنامه تحقيق و توسعه مورد توافق كميسيون مشترك پيش برود، باز هم مورد تحريم آمريكا قرار ميگرفت. اين به مثابه دست بردن يكجانبه در يك توافق چندجانبه بود. به همين دليل، طرفهاي اروپايي و دمكراتها در كنگره بهشدت با اين متن مخالف بودند.
براساس متنهاي پيشنويس جديدي كه طي اين مدت من از اين لايحه ديدهام، آن حالت بازگشت خودكار تحريمها را از متن خارج كردهاند. اين متن البته هنوز نهايي نيست و مورد بحث و بررسي است. اما در كل، محور متن جديد اين است كه اگر ايران از محدوديتهايي كه در برجام دارد خارج شود، حتي زماني كه اين محدوديتها براساس برجام منقضي ميشوند، آنوقت كنگره يا رئيسجمهور ميتوانند براي بازگرداندن تحريمها اقدام كنند. اين متن همچنين شامل شرايطي است كه رئيسجمهور آمريكا يا نمايندگان ميتوانند لايحهاي را به سنا بياورند كه براساس آن ميتوان جلوي بازگشت تحريمها را گرفت اما تنها درصورتي كه بيش از اكثريت نسبي سنا به آن رأي دهند؛ يعني تقريبا يك مكانيسم ماشه برعكس براي بازگشت تحريمها تعبيه شده است.
اين روند كمي پيچيده است اما به هر حال، آنها در متن جديد مكانيسم ماشه را از حالت كاملا خودكار خارج كردهاند به اين اميد كه دمكراتها با اين پيشنهاد، همراهي بيشتري داشته باشند. من بعيد ميدانم كه دمكراتها اين نسخه را هم بپذيرند؛ چرا كه در عمل اين امكان وجود ندارد كه در زمان موعود، بيش از 51رأي يعني بيش از اكثريت نسبي در سنا داده شود تا تحريمها عليه ايران بازگردانده نشود. البته شنيدهام كه اين لايحه شامل يك ماده ديگر نيز هست و آن اينكه اين مكانيسم ماشه تا زماني پابرجا خواهد بود كه توافق جديدي بهدست نيامده باشد. يعني اگر بعد از انقضاي محدوديتهاي برجام، در مورد برنامه هستهاي ايران توافقي بهدست بيايد و چارهانديشي شود، اين مكانيسم ماشه ديگر عمل نخواهد كرد. كنگره با اين كار قصد دارد به دولت كنوني يا دولت آينده آمريكا فشار بياورد تا محدوديتهايي را بر برنامه هستهاي ايران اعمال كند كه تاريخ انقضا نداشته باشد. تا جايي كه من ميدانم، اروپاييها نظر مثبتي نسبت به اين لايحه ندارند اما نهايتا اگر لايحهاي پيشنهاد شود كه مشكل فعلي را به آينده منتقل كند، يعني به جاي اينكه ما امروز و فردا نگران اين باشيم كه برجام چه سرنوشتي پيدا خواهد كرد، بين 6يا 8سال ديگر نگران اين موضوع باشيم؛ به اين اميد كه 6يا 8سال ديگر دولتي در آمريكا بر سر كار باشد كه با منطق بهتري عمل كند و بهنظرهاي جامعه جهاني احترام بگذارد. بنابراين اگر لايحه به سمتي برود كه در كوتاهمدت مشكلي براي برجام ايجاد نكند، ممكن است اروپاييها با آن مخالفت جدي نكنند.
در عين حال افرادي در دولت ترامپ هستند، مثل ركس تيلرسون، ژنرال متيس و مكمستر كه تلاش ميكنند به رئيسجمهور بقبولانند كه كنگره در حال كار كردن روي اين لايحه است تا هفته آينده كه بايد درباره تمديد تعليق تحريمهاي هستهاي تصميم بگيرد، دست به كاري نزند كه باعث خروج آمريكا از برجام شود.
طي 2روز گذشته صحبتهايي در كنگره مطرح شده مبني بر اينكه ممكن است تغييراتي كه آقاي تيلرسون از آنها ياد كرده به سمتي برود كه ديگر نيازي نباشد ترامپ پايبندي ايران به برجام را تأييد كند يا دستكم فواصل اين تأييديهها را بيشتر كنند. در اين رابطه اطلاعاتي داريد؟
تأييد 90روزه پايبندي ايران به برجام براي ترامپ امر آزاردهندهاي بوده است چرا كه براي او يك يادآوري دورهاي در مورد يكي از دستاوردهاي باراك اوباما تلقي ميشود. ترامپ هيچگاه علاقهاي به اين كار نداشته است. در عين حال، بسياري در كنگره هستند كه تمايل ندارند اين ارائه تأييديه بهطور كلي لغو شود، چرا كه اين قانون به كنگره اجازه يك نظارت و بازبيني بر برجام را ميدهد. كنگره نميخواهد اين قدرت را از خودش سلب كند. به اعتقاد من گزينه واقع بينانهتر اين است كه فواصل را بيشتر كنند.
وندي شرمن، مذاكرهكننده ارشد آمريكا در دولت گذشته، اخيرا طي يادداشتي به ناآراميهاي ايران اشاره كرده و بهطور مشخص گفته كه موضعگيري دولت ترامپ در قبال مسائل ايران ناشي از برداشت اشتباه آنها از شرايط است. خانم شرمن معتقد است ترامپ بهدنبال استفاده از اين شرايط براي ضربه زدن به برجام و حتي لغو اين توافق است. اين تحليل را درست ميدانيد؟
بله، من فكر ميكنم اين تحليل درست است. به هر حال نميتوان انتظار داشت كه دولتي كه موضع خودش را دشمني با برجام اعلام كرده و هم پيش از حضور در قدرت و هم طي مدتي كه در قدرت حضور داشته اين توافق را يك توافق بد خوانده، بهدنبال ضربه زدن به آن نباشد. مسائل مختلف بهانه خواهند شد تا دولت آمريكا اين رويكرد را دنبال كند؛ از آزمايشهاي موشكي گرفته تا نقش ايران در منطقه و اعتراضهاي اخير در ايران همه بهانهاي ميشوند تا ترامپ به برجام ضربه بزند. مهمتر از همه اين است كه آمريكا طي اين مدت دائما يك حس عدماطمينان در مورد آينده برجام را القا كرده كه خودبهخود يك فضاي نگراني و ياس در مورد آينده اقتصادي ايران بهوجود آورده است تا بسياري از شركتهاي خارجي كه قصد سرمايهگذاري در ايران داشتهاند در چنين فضايي در مورد برنامه خود ترديد كنند.
تا دو هفته ديگر، حضور ترامپ در كاخ سفيد يكساله ميشود. طي اين يك سال شما اغلب نگاه بدبينانهاي نسبت به سرنوشت برجام داشتهايد. تحليل شما اين بوده كه دولت ترامپ به سمتي ميرود كه يا ايران را مجبور كند از برجام خارج شود يا اينكه خود باخروج از برجام آن را بههم بزند. با توجه به شرايط امروز آيا باز هم نگاهتان بدبينانه است؟ چرا اين دو احتمالي كه مطرح كرديد در همين سال اول رياستجمهوري ترامپ اتفاق نيفتاد؟
من فكر ميكنم بايد از اينكه ترامپ در سال اول نتوانست برجام را از بين ببرد، 2نتيجه گرفت: اول اينكه برجام مستحكمتر از آن چيزي است كه دولت آمريكا در ابتداي كار تصور ميكرد. همزمان ديپلماسي ايران هم طي اين يك سال موفق عمل كرده و توانسته با اجراي درست برجام، ديگر اعضاي 1+5را در سمت خودش نگه دارد. بنابراين در اين بازي اتهامي كه با بازيگري آقاي ترامپ شروع شده، همه انگشت اتهام را به سوي آمريكا گرفتهاند نه ايران. نكته ديگر مربوط به عملكرد به غايت بيكفايت دولت ترامپ بوده است. 9ماه طول كشيد تا دولت ترامپ بتواند يك راهبرد براي رفتار با ايران تهيه كند؛ راهبردي كه البته همچنان فاقد جزئيات است و مشخص نيست چگونه با ديگر سياستهايي كه آمريكا در خاورميانه دنبال ميكند ارتباط دارد.
سردرگمي عجيبي در دولت آمريكا وجود دارد اما به هر حال، همانطور كه ديديد در طول يك سال گذشته سياست ترامپ امنيتيسازي مجدد ايران با استفاده از بهانههاي غيرهستهاي براي اعمال فشار بر تهران و خالي كردن زيرپاي توافق هستهاي بوده است. اين پروسهاي است كه شروع شده و با اين همه دشمني كه ترامپ نسبت به ايران ايجاد كرده و با اين ميزان اصطكاكي كه دو طرف در سطح منطقه دارند و اين سطح از فشاري كه مخالفان برجام در واشنگتن به برجام وارد ميكنند، همچنان نميتوانم آنقدرها خوشبين باشم. تنها عاملي كه براي خوشبيني باقي ميماند اين است كه ديگر اعضاي 1+5و ايران بتوانند از برجام بدون آمريكا محافظت كنند تا شرايط بهتري در آمريكا حكمفرما شود و اين كشور دوباره به مسير منطق بازگردد.