به گزارش ایسنا، در ابتدای این مراسم کامران ملکی که اجرای این مراسم را بر عهده داشت، گفت: زمانی که خواهر الوندی از در وارد شد گفت؛ "سالار من رفت". باید بگویم سالار همه ما رفت. الوندی حق بزرگی بر گردن دوستان و همکاران خود داشت.
او ادامه داد: الوندی علاوه بر اینکه فیلمهای ماندگار سینمای ما را تصویر کرد و علاوه بر اینکه به نوشتهها و کارگردانان بزرگ سینمای ما تجسم تصویری داد، تجسم عینی بسیاری از واژههایی است که ما میشناسیم. زمانی که میگوییم مروت و مردانگی، تصویر الوندی به ذهن ما میآید. الوندی تجسم عینی اخلاق است. الوندی نه تنها به سینمای ما تصویر بخشید بلکه به واژهها نیز تصویر و عینیت داد.
در ادامه مراسم تورج منصوری فیلمبردار سینمای ایران ضمن تسلیت،سخنانش را اینگونه ادامه داد: جمشید از بین ما رفت و برای ما چیزهای زیادی باقی گذاشت. هر وقت به جمشید الوندی فکر میکنم چهره گرم، صمیمی و خندان او را میبینم. او نزدیک به 72 سال زندگی کرد و زود از بین ما رفت. در سینمای دنیا 72 سال سنی است که یک فیلمبردار به اوج تجربه خود رسیده و باید نسل بعدی را آموزش بدهد و آموختههای خود را به آنها منتقل کند.
او با بیان اینکه "سینمای ما به خاطر دلایل زیادی بیمهر است،" گفت: سینما خودش بیمهر است، سینما یک موجود دوستداشتنی و به اندازه کافی حسودی است و در کشور ما کمی بیشتر. اگر شرایطی فراهم بود که جمشید الوندی کار خود را ادامه میداد و سینما به او فرصت میداد که خود را با شرایط روز هماهنگ کند و از او برای همکاری دعوت میکردیم احتمالا وقت بیشتری کنار ما میماند و انگیزه بیشتری داشت.
منصوری با اشاره به اینکه الوندی چند سالی خارج از ایران زندگی کرد، گفت: او یک جورایی با ما قهر کرد اما به ایران بازگشت و یادم میآید چند وقت پیش که او را دیدم از من گلایه کرد که چرا بزرگداشتی برای من گرفته نمیشود. اگر حالا حرفی میزنم به خاطر الان و همین وقت نیست. انجمن فیلمبرداری چند وقتی دنبال برگزاری بزرگداشت او بود. هیهات که همیشه دیر است. متأسفم که امروز در مقابل جسد او این حرف را میزنم، یادش بزرگ و گرامی باد.
سپس سعید راد (بازیگر سینما ) در سخنانی گفت: منصوری درست میگوید، همیشه دیر یادمان میآید که چه بزرگانی در صنعت سینمای ما حضور دارند و هیچ کسی به داد آنها نمیرسد. برای همین خجالت میکشم که در اینجا گلهگذاری کنم. هشت سال پیش در مرکز خریدی در آمریکا او از پشت چشمان مرا گرفت و با خودم فکر میکردم این فرد آشناست که چشمان مرا گرفته است که او یک نشانه به من داد. من هشت فیلم با او کار کردهام. من از او چیزهای زیادی در مقابل دوربین یاد گرفتهام و او به من روح داد.
او با بیان اینکه الوندی بااخلاق و متین بود، تصریح کرد: علاوه بر این جمشید واقعا صبور بود. من بازیگر شری بودم و او همیشه مراقب من بود. هشت فیلم کار کردن با یک هنرمند شوخی نیست. هیچگاه فکر نمیکردم در این وضعیت برای جمشید صحبت کنم. در صنعت سینما باید مهربان باشیم.
در ادامهی مراسم تشییع جمشید الوندی، سیروس الوند کارگردان سینما در سخنانی گفت: من بارها به مردم و آدمها توضیح دادم من الوند هستم نه الوندی. وقتی که مرا الوندی صدا میکنند با خود میگویم جمشید الوندی چقدر مشهورتر از من است و الوندی خود نیز به من میگفت من یک «ی» بیشتر از تو دارم، او واقعا خیلی چیزها بیشتر از من داشت.
او افزود: جمشید الوندی و کسانی مانند او آدمهای خودساختهای هستند و از پایین به یک سینماگر برجسته رسیدهاند. جمشید الوندی از پایین و از دستیاری شروع کرد و به فیلمبرداری «تنگنا» رسید. او خیلی بیادعا بود. جمشید الوندی و آدمهایی مثل او کسانی هستند که دیگر تکرار نمیشوند. دانشگاه آدمهای با سوادی میسازد اما هنرمند نمیسازد. هنر با کار و تجربه به دست میآید. ما در سینما دکتر و مهندس زیاد داشتیم اما چیزی از آنها ندیدیم. نه تقوایی، نه الوندی، نه بیضایی هیچکدام دانشگاه ندیدهاند، جان کلام جای دیگری است.
این کارگردان با بیان اینکه سعادت همکاری با جمشید الوندی را نداشته است، گفت: او قصههای مرا با کارگردانی دیگران کار کرد. من از بیماری جمشید الوندی خبر نداشتم و کمی جا خوردم. اما به نظرم او سعادتمند بود که رفت. زیرا الان زندگی نه معنا دارد و نه ارزش. زندگی با خواری ادامه پیدا میکند، جمشید سعادت داشت که رفت.
سپس کامران قدکچیان با خواندن شعر این «این قافله عمر عجب میگذرد...» گفت: واقعا بد میگذرد. تا جوان هستیم میدویم و بازیگوشی میکنیم و خاطراتی برای خود میسازیم. به محض اینکه سنی از ما میگذرد و میخواهیم از زندگی شیرینی که برای خود ساختهایم بهرهبرداری کنیم یک جوری به فنا میرود.
او اظهار کرد: یک داستان همیشگی وجود دارد که انتهای آن همیشه رفتن، تنهایی و جدایی است. انتهای قصه عوض شدنی نیست. دوست ندارم به این شکل جمشید الوندی را به خاطر بیاورم. من از این مجلس که بیرون بروم این تصاویر را فراموش میکنم و اجازه نمیدهم این تصاویر در ذهن من رخنه کنند. من جمشید الوندی را با خاطرات خود زنده نگه میدارم.
قدکچیان افزود: الوندی آدم صبور، مهربان و کاربلدی بود. دوربین در دست او حکم هیدرولیک را داشت و او به این صفت معروف بود. دوست دارم الوندی همان گونه که در ذهن دارم برای من زنده بماند. مجبورم بنا به سنت به خانوادهاش تسلیت بگویم اما من تسلیت نمیگویم چون الوندی برای من هنوز زنده است.
در ادامه مراسم رضا سخایی از طرف علیرضا داودنژاد متن پیامی را قرائت کرد؛ این کارگردان سینما این روزها برای فیلمبرداری فیلم جدیدش «مصائب شیرین» 2 در انگلیس به سر میبرد.
اما قبل از خواندن پیام داودنژاد گفت: من خاطرات زیادی با الوندی دارم، مخصوصا برای فیلم «تیغزن». دو ماه من با الوندی همخانه بودم و از این متعجبم که نسل جوان ما چطور نتوانستند از نسل خوب و کاربلدی مانند جمشید الوندی تأثیر بگیرند.
در پیام داودنژاد آمده است: «جمشید الوندی نازنین، رفیق روزگار پرتلاطم جوانی، پای شب زندهداریها، ای رفیقی که میتوان روی حرفشان حساب کرد، رفیق گرمابه و گلستان، دوستی که خاطرات ماندگار میسازد، چه کسی میداند بین ما چهها گذشت، آیا آن همه شوق و ذوق و خنده سر میرسد. داستان ناخوانده دیگری بسته شد. حیف که خدمتی بسزا به سر نیامد از دستم. یادت به عشق و خاطرت ماندگار.»
سپس نازنین الوندی دختر جمشید الوندی با بیان اینکه او چند سال پیش، پیش من آمد و از دو سال پیش فهمیدیم که او سرطان دارد، گفت: او آرزو داشت که در ایران باشد. او به آرزوی خود رسید. حیف بود، زود از بین ما رفت. ممنون از شما که اینجا آمدید.
در ادامه مراسم منوچهر شهسواری (مدیرعامل خانه سینما) با آرزوی صبر برای خانواده جمشید الوندی گفت: نازنین الوندی حرفی زد که برای من غریب و آشنا بود. این چه رازی است که همه ما دوست داریم مرگمان را در خاکی که به دنیا آمدهایم طی کنیم. مرگ در همه جای دنیا یک خاصیت را دارد. ما ترک یک کشور نمیکنیم بلکه ترک جهان میکنیم. وقتی این راز را با خود مرور کنید به راز بزرگتری پی میبرید. آنچه که من به شدت به آن احترام میگذارم و برایش ارزش قائلم این است که اجزای سینمای ایران از بدو تولد پیوند ناگسستنی با یکدیگر دارند و هیچ کس حق ندارد اجزای سینمای ایران را از یکدیگر تفکیک کند.
او افزود: هر فریمی که الوندی و یا کسان دیگری در سینمای ایران کار کردهاند و از خود به جا گذاشتهاند منبعی لایزال از تاریخ فرهنگی ما است و هیچکس نمیتواند جای آن را پُر کند. باور دارم که ما با یکدیگر نامهربانی میکنیم. خودمان با خودمان نامهربانی میکنیم. در نامهربانی دیگران با ما فرجی نیست و گویا یک سنت است اما نامهربانی ما با خودمان یک مصیبت.
مدیرعامل خانه سینما خاطرنشان کرد: جمشید الوندی از نسلی بود که با شور و شعف وارد جهان سینما شدند و لحظهای از یاد گرفتن و یاد دادن پرهیز نکردند. آنها بدون هیچ ادعایی کار میکردند. امیدوارم این زیست بیادعا را یاد بگیریم اما یادآوری آن برای همه ما الزامی است. لحظه وداع با جمشید الوندی رسیده است. با غصه او را ترک میکنیم. قبل از آن باید به دختر او بگویم ما به اندازه سهم خودمان سپاسگزاریم که از دوست و همکار ما مراقبت کردید. علیرضا داودنژاد با بغض نوشت و ما با بغض جمشید الوندی را مشایعت و برایش رحمت آرزو میکنیم.
مراسم یادبود جمشید الوندی روز سهشنبه 19 دیماه ساعت 18 الی 19:30 در مسجد جامع شهرک غرب برگزار میشود.
جمشید الوندی متولد 1322 پس از تحمل یک دوره بیماری 15 دی ماه درگذشت. در کارنامه کاریاش فیلمبرداری فیلمهای چون خانواده ارنست (۱۳۸۸)، تیغزن (۱۳۸۷)، زن بدلی (۱۳۸۵)، این ترانه عاشقانه نیست (۱۳۸۴)، نگاه (۱۳۸۳)، باج خور (۱۳۸۲)، شبهای روشن (۱۳۸۱)، بهشت از آن تو (۱۳۷۹)، جانسخت (۱۳۷۶)، بالاتر از خطر (۱۳۷۵)، عروسی مهتاب (۱۳۷۵) و ...را دارد.