پرواز ميکرد
و بلندترين قدمهايم
در مربعهاي کوچک ليلي
جاي ميگرفت
حالا اما
دستم
به آبنباتهاي طاقچه ميرسد
به تو
به قاب عکس كودكيهايم
ياسمين الهياريان، 17ساله
خبرنگار افتخاري از تهران
عكس: مهسا منافي، خبرنگار جوان از اسلامشهر
- مـرداب
بوي بدي دارد
سياه و تيره است
بدچهره
بدصدا
اما
در دلش نيلوفر دارد
علي قهرماني
13ساله از همدان
- مــادر
مادر
حتي اگر سواد هم نداشته باشد
چشمان فرزندش را
ميتواند بخواند!
فاطمهسادات نباتي، 15ساله
خبرنگار افتخاري از تهران
- هندسه
هندسه و رياضي
چه فايدهاي دارد
من
هرقدر با پرگار
به دور جهان ميگردم
به تو نميرسم؟!
فرشته محمودنژاد، 17ساله
خبرنگار افتخاري از اسلامشهر
تصويرگري: فاطمه باغستاني، 16ساله، خبرنگار افتخاري از آران و بيدگل
- بگو
بگو
بگو که دروغ است
تيکتاک عقربههايي
که بيتو
ميگذرند
مريم خالقي هرسيني، 16ساله
خبرنگار افتخاري از تهران
- نــذر
قطرههاي باران را
نذر آمدنت ميکنم.
بيا،
گلها
بيگناهند.
سيده فاطمه مرتضوي، 16ساله
خبرنگار افتخاري از تبريز
- اين روزها
اينروزها، گاه خودخواهي!
خورشيد لازم است،
براي ديدن رخ آفتابگرداني تو
زهرا احمدي، 13ساله
خبرنگار افتخاري از سروستان
عكس: هستي تركاشوند
- بيسرانجام
از همان لحظه که
ميان غزلهاي غمزده
پرندهاي سپيد
شوق ديدار تو يافت و راهي شد
اين دفتر
براي هميشه
مالک رؤياها
و حرفهاي ناتمام ماند
مبينا يگانه، 15ساله
خبرنگار افتخاري از شهريار
- كـاش
کاش دستي داشتم
براي نوشتن حرفهايم
قلبي داشتم
براي تحمل انتظار
و پاهايي
براي آمدن به سوي تو
اي کاش آفريده ميشدم
نسترن اعجازي، 17ساله
خبرنگار افتخاري از تهران