شهری با اخلاق، گردشگرپذیر و دارای محیطزیست سالم که شهروندان آن در شرایط آرام و سعادتمند زندگی کنند. پس نباید فرصت را از دست بدهیم و در مهلتی که در شورای شهر پنجم در اختیار داریم باید متناسب با این چشمانداز برنامههای متناسب را تدوین و تصویب کنیم؛ برنامههایی که منطبق با مطالبات و انتظارات از لیست امید باشد که مردم تهران زمان انتخابات شوراها به آن رأی دادند.
رویکردهای مشخص ما در شورای شهر این است که تهران مشارکتی اداره شود و در آن فعالیتهای زیستمحیطی صورت گیرد. تهران نه درمقایسه با پایتختهای توسعهیافته دنیا که حداقل در مقایسه با پایتختهای منطقه باید جذاب باشد؛ بهگونهای که مردم دنیا برای دیدنش بیایند و الگویی مناسب برای شهرهای دیگر باشد نه اینکه وقتی نام تهران برده شود آنچه جلوی چشمها بیاید فقط ترافیک و آلودگی هوا باشد. باید ظرفیتها، فرصتها و زیباییهای این شهر را شناخت و آن را تبدیل به شهری برنامه معیار، استاندارد و بهنوعی آبروی کشور کرد. خوشبختانه تدوین برنامه سوم شهرداری تهران که از سوی آقای نجفی و تیم برنامهریزش در حال تهیه است ادبیاتی علمی دارد.
معیارهای تدوینکنندگان آن مندرآوردی نیست بلکه برنامهای است مقایسهای که بهدنبال تطبیق شاخصههای پیشرفت و توسعه پایتختهای دنیا با تهران است. نکته دیگری که باید به آن اشاره کنم اهمیت انسجام برنامه سوم شهرداری است چون معتقدم که شهرداری یک اندامواره است و یک مجموعه یکپارچه دارد، جزایر ازهمگسسته نیست؛
پس برنامهها نباید در تعارض باهم باشند؛ مثلا برنامههای ترافیکی، عمرانی، محیطزیستی، فرهنگی همه باید همدیگر را تأیید کنند تا منابع و امکانات شهرداری همسو، همگرا و همافزا باهم باشد. خوب است بدانیم که تنها30درصد برنامه دوم شهرداری تهران عملیات شد زیرا با کمال تأسف در کشور برنامهها همه روی کاغذ باقی میمانند.
برنامهها بیشتر ادبیاتی جذاب و شعارگونه دارند، مثل تحقق شهر هوشمند، آباد با اقتصادی پویا و پردرآمد اما هیچ کدام ازاین برنامهها همدیگر را تأیید نمیکند. پول در میآوریم اما فرهنگ را میبازیم یا محیطزیست را بهدست میآوریم اما توسعه و عمران را از دست میدهیم.
در مورد مسائل اقتصادی شهر تهران نیز آنطور که متوجه شدیم 113هزار میلیارد تومان پول در 12سال گذشته در شهر تهران خرج شد. 12سال پیش دلار هزار و 500تومان بود که به قیمت امروز حدود 50میلیارد دلار میشود اما سؤال اینجاست که چه چیزی بهدست آوردیم؟ سهم حمل ونقل عمومی تنها 21درصد است. هنوز90روز در سال آلودگی هوا داریم و بحث مهم تفکیک پسماندها از مبدا به سرانجام نرسیده است،
البته مدیران سابق خیلی از خودشان راضی هستند اما مردم نه و به همین دلیل هم لیست امید رأی آورد. تلاش ما این است که با کار کارشناسی بفهمیم چرا تلاشهای 12سال گذشته به نتیجه نرسید و چرا مردم راضی نیستند؟ باید در تدوین برنامه سوم نقاط قوت برنامه دوم را لحاظ کرده و از تکرار اشکالات آن بپرهیزیم. مسائل زنان، جوانان، محیطزیست، باغات و منظر شهری و حمل ونقل عمومی را در اولویت قرار دهیم.
در حوزه منابع پایدار نیز از طرق عاقلانه و کارشناسانه راهحلهایی برای توسعه شهری ارائه دهیم تا مردم در اداره شهر دخیل باشند و هزینه خدمات شهری را بپردازند. حال ما اگر بگوییم 80هزار میلیارد تومان بودجه برنامه سوم شهرداری خواهد شد در این صورت این سؤال مطرح است که باید چکار کنیم؟ حملونقل عمومی به کجا باید برسد؟
سرانههای فرهنگی چقدر باشد؟ باغات و محیطزیست چگونه حفظ شود؟ چه نوع خدماتی چطورارائه شود؟ آیا تهران ظرف 5سال برنامه سوم توان جذب 20میلیون گردشگر خارجی را دارد؟ در همین تهران ما 2هزار و 200میراث تاریخی داریم که با یک برنامه مناسب میتوان اینها را به 2هزار و 200جاذبه گردشگری تبدیل کرد. باید تصمیم بگیریم و پای تصمیماتمان بایستیم تا منابع شهر را منصفانه، هدفمند و سالم هزینه کنیم و بتوانیم در پایان برنامه رضایتمندی شهروندان که هدف اصلی ما در شورای شهر تهران است را بهدست آوریم.