به گزارش ایسنا، روز جمعه 29 دیماه دومین روز جشنواره تئاتر فجر به پایان رسید و در شب سالگرد فاجعه پلاسکو، نمایشی محیطی با نام «سر نخ» در محوطه تئاتر شهر با یادی از این اتفاق تلخ و قربانیانش اجرا شد.
این نمایش خیابانی که تماشاگران بیشتری را نسبت به روز اول در محوطه تئاتر شهر جمع کرد، با بیان این توضیح «شهری که شولای غربیی به تن دارد، عریانیاش آرزوست، شهری که نفرین و ناله خشت و آجر برجهایش باشد خرابیاش را انتظار... سرنخ دست تو...گناه شهر به دوش ما » در شرایطی اجرا شد که بازیگرانی با لباسهای بافتنی سرِ نخِ لباس خود را دست تماشاگران میدادند تا با کشیده شدندش میان آنها حرکت کنند.
البته حضور برخی افرادی که در محوطه تئاتر شهر و پارک دانشجو به متلک پراکنی و مزاحمت حتی برای گروههای نمایشی مشغول بودند باز هم یادآور این موضوع میشود که این مجموعه به ساماندهی بهتری توسط شهرداری و نیروی انتظامی نیاز دارد.
در دومین روز جشنواره تالار اصلی تئاتر شهر اجرایی نداشت تا گروه آلمانی دکور خود را برای اجرای نمایش «هملت» آماده کند. دکور این نمایش چند روز قبل به تهران رسیده و گروه اجرایی در شبهای گذشته باری چند تُنی را برای چیدن در سالن اصلی تئاتر شهر به این مجموعه بردند.
اما در دیگر سالنهای این مجموعه سه نمایش از تهران و مشهد به صحنه رفت که نمایش «سندروم پای بیقرار» به کارگردانی عبدالله برجسته به مهاجران ایرانی و جزیره مانوس استرالیا اشاره داشت و داستانی از سرگذشت تلخ یکی از این مهاجران را روایت میکرد.
اشاره به حقوق شهروندی در روزهایی که یکی از شعارهای دولت اجرایی کردن همین حقوق بوده از نکات قابل توجه این نمایش بود.
«سندروم پای بیقرار» با نصب السیدیهایی بر کف سالن تصاویری مستند را نشان میداد که البته برای همه تماشاگران قابل دیدن نبود. ضمن اینکه یکی از نکات جالب توجه و کمی هم عجیب این نمایش مشهدی درخواست یکی از بازیگران برای همخوانی آهنگ «پوست شیر» یکی از خوانندگان ایرانی خارج از کشور توسط تماشاگران و روشن کردن موبایلها به سبک آنچه در کنسرتهای موسیقی میگذرد، بود.
این قطعه همچنین در آخر نمایش با صدای خود خواننده هم کامل پخش شد.
یکی از نمایشهای تازه به صحنه رفته جشنواره که با وجود بازیگر و کارگردان ایرانی از کشور فرانسه در بخش بینالملل حضور یافته، «تنهایی پرهیاهو» است که در روز دوم با حضور داوران بخش بینالملل به صحنه رفت.
این نمایش 70 دقیقهای که براساس رمان «تنهایی پرهیاهو» اجرا میشد تقریبا بیکلام بود و بازیگر آن که کارگردان هم بود بیشتر با حرکات بدن نمایش را پیش برد و همین ریتم کُند باعث شد نمایش طولانیتر از 70 دقیقه به نظر برسد و پچپچههای تماشاگران از نیمههای اجرا هم کسالتباری نمایشی را نشان میداد که احتمالا اکثرا سرانجام داستان را براساس رمان «تنهایی پرهیاهو» میدانستند، با این حال شاید بازی قابل توجه افشین غفاریان نظر هیات داوران را به خود جلب کرده باشد.
روز گذشته علاوه بر تمرین اجراهای تئاتر آفتاب، در عمارت روبرو هم کارگاهی محیطی برگزار شد که اولین اجرای آن از فرانسه بود. همچنین یک اجرای تک نفره و 15 دقیقهای در پشت بام عمارت از دیگر برنامهها بود که در این باره دستاندرکاران جشنواره اشتباهی را در فروش بلیت انجام دادهاند. درواقع با توجه به تک نفره بودن اجرا، بلیتفروشی فقط برای یک نفر انجام شده و به این ترتیب همه اجراها خالی مانده است که در نتیجه گروه مجبور به انجام بلیتفروشی آزاد شده است.
نکته دیگر در عمارت روبرو به نمایش «بعد از اتفاق» مربوط میشود که فقط 15 نفر برای هر اجرا ظرفیت دارد و در بخش خارج از صحنه تئاتر فجر اجرا میشود اما در جدول جشنواره به اشتباه در بخش خیابانی معرفی شده و همین باعث شد در روز دوم عده بیشتر از ظرفیت به بهانه تماشای نمایش خیابانی به عمارت روبرو بروند و ازدحام زیادی ایجاد شود، این در حالی است که حضور ناهنماهنگ مهمانان ویژه جشنواره هم به این ازدحام افزود.
یکی دیگر از بخشهای جنبی جشنواره که اطلاع رسانی زیادی برای آن انجام نشده و جای دانشجویان و بسیاری از اهالی تئاتر در آن خالی بود برگزاری پنلی با حضور «سوزان کندی» در خانه هنرمندان ایران بود.
کندی یکی از مهمترین کارگردانهای حال حاضر اروپا معرفی شده است که به شیوهای فرمالیستی سبک خاصی برای اجرای نمایش دارد.
او در بخشی از این پنل توضیح داد که ریشه فعالیتهایش به نحوه بازیگری یک بازیگر ترک برمیگردد که به شیوهای خاص دیالوگها را بیان میکرد و انگار علامت سوالی در پایان دیالوگهایش به جا میگذاشت.
وی که از این نوع بازیگری خوشش آمده بود به دنبال این بود که بازیگران دیگر را هم دعوت به اجرای همین روش کند و از آنجا که چنین کاری خیلی به نتیجه نمیرسید شیوه خاص خود را ابداع کرد تا بازیگران روی صحنه فقط بیصدا سخن بگویند و به جای کلام آنها صدایی دیگر شنیده شود.
به گفته کندی این شیوه در شهرهای مونیخ و برلین با اعتراض و هو کردن تماشاگران نیز همراه بوده ولی او اهمیت تئاتر را در همین میداند که تماشاگر را وادار به دیدن نمایشی کند که درک آن برایش سخت باشد.
از دیگر نکات قابل اشاره در روز دوم جشنواره نداشتن بروشور بسیاری از نمایشها است که اطلاعاتی را به مخاطبان نمیداد.
همچنین برای چندمین سال پیاپی خبری از آرای مردمی در جشنواره نیست، در حالی که با وجود ظرفیتهای مختلف سالنها میتوان تمهیدی اندیشید تا نظر مردم هم در انتخاب بهترین تئاتر سال لحاظ شود.