۱ تاب از خواب پرید

آدم‌برفي

دل و دماغ نداشت

به خواب رفت...

 

 

2

تب و لرز مي‌كند

آدم‌برفي بلاتكليف

از آسمان

برف مي‌تابد

 

 

3

گلوله‌هاي برف

شليك مي‌شوند

تل گنجشك‌ها

بر سينه‌ي ديوار

زمستان

بوي شكارچي مي‌دهد