خبر شيرين راهيافتن فرهاد حسنزاده به فهرست كوتاه و نهايي نامزدهاي جايزهي جهاني هانسكريستين اندرسن 2018.
خيلي سال پيش (سال 1974 ميلادي)، فرشيد مثقالي، تصويرگر بزرگ كشورمان، اين جايزه را در رشتهي تصويرگري گرفت. شايد پس از اينهمه سال، اينبار فرهاد حسنزاده در رشتهي نويسندگي، اين جايزه را به ايران بياورد. هرچند همينقدر هم كه نامش بهعنوان يكي از پنج نامزد نهايي جايزه اعلام شد، به اندازهي كافي خوشحالكننده است.
او با نويسندگاني از کشورهاي فرانسه، ژاپن، سوئد و نيوزيلند رقابت خواهد کرد و نويسندهي برگزيده در نمايشگاه كتاب كودك بولونياي 2018 (ششم تا نهم فروردين 97) معرفي خواهد شد.
فرهاد حسنزاده، خالق آثار ماندگاري مثل «كوتيكوتي»، «پيتيكوپيتيكو»، «هستي»، «اين وبلاگ واگذار ميشود»، «زيبا صدايمكن»، با بيش از 80 اثر ماندگار براي كودكان و نوجوانان ايران، دربارهي خودش مينويسد:
«تصميم داشتم صبح روز عيد بهدنيا بيايم و از موهبتهاي نوروزى، مثل عيدي و شيرينى و آجيل و ماچ و بوسه بهرهمند شوم که نشد و با اندکي تأخير، روز بيستم فروردينماه 1341 قدم به دنياي کودکان گذاشتم...»
او نوشتن را از سالهاي نوجواني آغاز كرد و از سال 1368، در كنار همكاري با مطبوعات كودك و نوجوان، بهشكل جدي وارد حوزهي ادبيات كودك و نوجوان شد. او عضو هيئت مؤسس انجمن نويسندگان كودكان و نوجوانان است و از سال 1381تا به امروز، مسئول صفحهي ادبيات و طنز هفتهنامهي دوچرخه بوده است.
فرهاد حسنزاده در اين سالها جايزههاي ريز و درشت هم دشتكرده. اولينبار در سال 1374، كتاب «مار و پله» از او جايزهي كتاب سال مجلهي سروش نوجوان را گرفت. سريال دريافت جايزههايش، هرسال ادامه داشت تا اينكه كتابهاي «ماشو در مه»، «آقارنگي و گربهي ناقلا» و «كنار درياچه، نيمكت هفتم» او در سه دوره، از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، بهعنوان كتاب تقديري سال ايران در حوزهي ادبيات كودك و نوجوان انتخاب شد.
يكي از جذابترين جايزهها از نگاه خودش وقتي بود كه رمان «هستي»، در سال 1391 بهترين كتاب از نگاه مخاطبان نوجوان شد.
البته نميشود از جايزههاي فراوانش در جشنوارههاي مطبوعات كودك و نوجوان هم بهراحتي گذشت؛ اما شايد آخرين افتخارش در همين سال ميلادي گذشته، انتخاب او بهعنوان نامزد ايران براي جايزهي جهاني «آستريد ليندگرن» (يكي از معتبرترين جايزههاي جهاني ادبيات كودكان و نوجوانان)، از سوي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان و براي سال 2018، از سوي شوراي كتاب كودك باشد.
چندسال پيش، در دفتر تحريريهي دوچرخه، دربارهي ادبيات ايران و دليل جهانينشدنش گپ ميزديم. به او گفتم: «در ايران، نويسندههاي بزرگي براي بچهها قصه مينويسند، اما تا حالا هيچكدامشان جهاني نشدهاند. فكر ميكنيد دليلش چه باشد؟»
- بايد كتابها و داستانهاي ما را بچههاي جهان بخوانند تا مزهي آنها زير زبانشان بيايد. حيف كه ناشران، داستانهاي برگزيدهي نويسندگان ايراني را به زبانهاي ديگر ترجمه نميكنند...
در همين چندسال اخير، انتشارات كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان، دو كتاب «هستي» و «زيبا صدايم كن» و مجموعهي سهجلدي «كوتيكوتي» از او را به زبان انگليسي برگردانده است. چند داستان كوتاه هم از برخي كتابهايش ترجمه شده و چندي بيش، يكي از ناشران كشور تركيه كتاب «زيبا صدايم كن» را به زبان تركي استامبولي ترجمه و روانهي بازار كرد. شايد يكي از دلايل جهانيشدن نام فرهاد، همين باشد.
در شبكههاي مجازي هم خيلي خبرها بود. خانم معصومه ابتكار، معاون امور زنان و خانوادهي رياستجمهوري در صفحهي توئيتر خودش به زبان انگليسي نوشت:
«فرهاد حسنزاده، يکي از موفقترين نويسندگان کودکان ايران است. او از طريق رمانها، داستانها و اشعارش توانسته گروههاي سني مختلف را تشويق کند تا آثار ادبي را بخوانند. او اکنون نامزد نهايي جايزهي ادبي هانسکريستين اندرسن است.
با بهترين آرزوها براي او.»
فرهاد، سايت فعالي هم دارد. در شبكههاي اجتماعي هم فعال است. اينروزها به صفحهي اينستاگرامش سر بزنيم، متنهاي تبريك متنوعي خطاب به او ميخوانيم. خودش دربارهي خبر اينطور نوشته:
«ديروز كمي برف آمد. خوشحال شدم. با سايهام حرف زدم. خوشي دويد زير پوستمان. هديهي كوچكي گرفتم از كودكي كه قلب پاكي دارد؛ از جنس آفتاب و آيينه. قلبم روشن شد. به خانه آمدم. خوابيدم و خوابهاي باراني ديدم. بيدار شدم. تلفن زنگ خورد. همزمان همسرم از راه رسيد: «خبر را شنيدهاي؟» هنوز گيج بودم. «خبر؟، كدام خبر؟»...
بيش از 200 پيام تبريك ميبينيم كه بعضي از آنها خواندني ترند:
عباس تربن: وجود كسي مثل تو خودش جايزهس براي ما فرهادجان...
علي مرادي: ... اينروزهايمان بهشدت به چنين خبرهاي خوشي نيازمند است...
سعيد بيابانكي: باور كنيد استاد... اشك در چشمهايم حلقه زد...
الهه صابر: ...از قول تمام قلبهايي كه با خوندن داستانهاتون تپيدن، تبريك...
مهديس.ز.ك: اصلاً بابت چيزي كه تماماً لايقش هستي بايد تبريك گفت؟...
آ.س: تبريك به تو كه عشق و مهر و هستي و زيبايي را در قلمت بين كودكان جهان قسمت ميكني...
حوض نقره: ...دلمون خوشرنگ شد... روحمون خوشنور...
نجفياقدم: ...بولونيا! منتظر باش، فرهاد پس از يك عمر كوهكندن، عاشقانه دارد ميآيد...
سوفيا محمودي: ... به قول خواجهحافظمان: گو شمع مياريد در اين جمع كه امشب/ در مجلس ما، ماه رخ دوست تمام است...
«هانس كريستين اندرسن»، در قرن 19 ميلادي در دانمارك به دنيا آمد؛ بچههاي جهان او را با داستانهاي «دخترك كبريتفروش»، «جوجهاردك زشت»، «بندانگشتي» و... ميشناسند. نوشتن همين داستانهاي تخيلي، شهرتي جهاني براي او دستوپا كرد، بهحدي كه به افتخار او، در بيشتر كشورهاي جهان، روز دوم آوريل هرسال، بهعنوان روز جهاني كتاب كودك شناخته ميشود.
اما جايزهي ادبي معتبري هم به نام اين نويسنده، شاعر و نمايشنامهنويس تأسيس شده است. جايزهاي كه بهطور غير رسمي، نوبل ادبي كوچك هم ناميده ميشود. اين جايزه را «دفتر بينالمللي كتاب براي نسل جوان» (IBBY)، براي بهترشدن كيفيت كتابهاي كودكان و نوجوانان، هردو سال يكبار، به بهترين نويسنده و تصويرگر كتابهاي كودكان و نوجوانان جهان اهدا ميكند.
معيارهاي انتخاب برندگان اين جايزهي معتبر جهاني هم خواندني است. داوران اين مؤسسهي غيرانتفاعي، پس از بررسي يك عمر فعاليت نويسندگان و تصويرگران معرفيشده از كشورهاي گوناگون، پروندهي افراد واجد شرايط را بررسي و بالأخره چند تن را بهعنوان نامزدهاي نهايي اين جايزه معرفي ميكنند كه در آثارشان، كيفيت بالاي زيباييشناختي، داشتن سهم جاودان در ادبيات كودكان جهان، خلاقيت ونوآوري و... ديده شود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عكس: عليرضا پاداش