پیش از این در جشنواره فجر ۲۹ فیلم فرزند صبح مربوط به امام خمینی(ره) نمایش داده شده بود.
مصطفی رزاق کریمی نویسنده و کارگردان این اثر گفته بود:"به شدت روی کارهایم پژوهش و تحقیق انجام دادم. باید بگویم مستند بانو قدس ایران، مهم ترین اتفاق دوره فیلمسازی و به نوعی مانیفست کل زندگی فیلمسازی من است.نزدیک ۶ ماه نگارش سناریوی مستند طول کشید و دوستان بسیاری در ساخت این اثر به ما کمک کردتد. ویژگی این اثر این است که من اولین فیلمسازی هستم که وارد اندرونی بیت امام (ره) شدم و این کار مسئولیت من را سنگین کرد. سال ها در اتاق امام خمینی (ره) که برای مهمانان بود باز نشده بود ولی به دستور حاج حسن خمینی این در باز شد..."
چنين اظهارنظرهايي از سوي كارگردان فيلم كه در جشنواره سينما حقيقت نيز بيان شده بود مخاطب و علاقمندان به سينماي تاريخي و مستند را به اين باور ميرساند كه "بانو قدس ايران" قرار است يك مستند تركيبي ششدانگ و عالي از كار درآمده باشد.
با اينهمه مستند 84 دقيقهاي بانو قدس ايران در محتوا اثري معمولي و در ساختار ضعيف است. رزاق كريمي در ذكر شخصيت همسر امام خميني يك كاستي علني نشان داده و آنهم عدم روايت زندگي ايشان در بيست سال بعد از فوت امام است. در واقع بانو قدس ايران با روايت رحلت امام و بسيار كمرنگ؛ با روايت فوت احمد آقا تقريبا به اتمام ميرسد و هيچ خط و ربطي از زندگي خانم ثقفي در اين دو دهه كه قطعا مهم بوده در فيلم وجود ندارد.
آنچه در بانو قدس ايران به كرات ديده و شنيده ميشود همانا ذكر خصايل و ويژگيهاي ممتاز بانو ثقفي از نگاه افراد خانواده و آشنايان و منسوبان است. در حقيقت معرفي ايشان همان چيزي است كه پيش از اين نيز از ايشان همگان ميدانستند.
روايت رزاق كريمي اگرچه ويژگيهايي نيز دارد مانند استفاده از صوت و صداي بانو ثقفي و استفاده از روايت برخي نزديكان اما همه اينها در جهت تكرار يك يا چند ويژگي قطعي است و فراتر نميرود. رفتارشناختي و معنا شناختي خصايل همسر امام اينگونه روايت ميگردد كه بانو ثقفي داراي يك كاريزماي قوي و شخصيتي محكم و با اراده و عاشق همسر و خانواده بودهاند. اين انگارههاي مثبت از فيلم رزاق كريمي قابل دريافت و برداشت است اما اين انگارهها پيش فرض هايي ثابت شده بودند كه بايد در يك اثر مستند پرداخت ميشدند. و در اين راستا فيلم رزاق كريمي هيچ پرداختي ندارد .
همين اتقاق براي فرزند صبح كه مربوط به امام بود رخ داد. در واقع سینمای دولتی ما همانقدر که به ساخت آثار متفاوت تمایلی نشان نمیدهد؛ به همان مقدار نیز در سیاست گذاری برای ساخت و ساز کلان نیز سردرگم عمل میکند. این روند بویژه در ساخت و ساز آثار تاریخی و سیاسی بیشتر جلوهگری دارد.
فرزند صبح یکی از پروژههایی بود که در این ژانر قرار میگرفت. یک فیلم بزرگ با عواملی که میتوانستند یک اثر كلان در ژانر تاريخي خلق کنند. روندی که البته هرگز اتفاق نیفتاد. وقفههای طولانی؛ تغییر اساسی و بهدفعات در فیلمنامه و موارد مدیریتی و حساسیتهای دیگر باعث شد سن این تولید بسیار مهم به یک دهه برسد.
در شروع کار قرار بود فرزند صبح روایتگر دوران رهبری امام باشد ولی پس از مدتی روایت کودکی و فرازهایی از زندگی ایشان در دهه 40 شمسی در دستور کار قرار گرفت. و سرانجام پس از یک دهه انتظار فیلمی به نام فرزند صبح در جشنواره بیست و نهم فجر به روی پرده نقرهای افتاد که حتی کوچکترین انتظارات را نیز برآورده نساخت. فیلم یک اثر شکست خوردهی به معنای واقعی کلمه بود.
تدوین عجیب و ناشیانه؛ قاب بندی آماتور و فیلمبرداری سردستی و حتی دوبله فیلم بسیار ضعیف جلوه گری میکرد. اکران فرزند صبح نیز همچنانکه پیش بینی میشد ناموفق بود.
بانو قدس ايران و فرزند صبح يكي در جشنواره سي و ششم و ديگري در جشنواره بيست و نهم به اكران رسيدند. بازخوردها اما در باره هر دو اثرمشابه است. تقريبا مخاطبان ناراضي هستند. . در جشنواره فيلم فجر و در چنين سطحي تماشاگر علاقمند و شايق به ديدن تصاوير و شنيدن ديالوگهايي است كه در مجموع اثري فاخر را ارائه دهد. وگرنه جاي چنين آثاري ميتواند با يك فيلم تلويزيوني عوض شود. چرا كه پرداخت روايت در هردو اثر كمرنگ است.