تاریخ انتشار: ۱ دی ۱۳۸۶ - ۱۳:۴۹

ترجمه: نیلوفر قدیری: مقام معاون اول رئیس‌جمهوری در آمریکا اگر چه دومین مقام بعد از شخص رئیس‌جمهوری به شمار می‌آید، اما معمولاً چندان جنجالی و با اهمیت و در کانون توجه رسانه‌ها نبوده‌است.

از وقتی دیک چنی در آغاز دولت جورج بوش، این سمت را به عهده گرفت، نقش و جایگاه معاون رئیس جمهوری در آمریکا نه تنها اهمیت ویژه یافت بلکه بیشتر از همیشه مورد توجه همه قرار گرفت.

جایگاه دبیرکلی سازمان ملل هم مقامی چندان تعیین کننده و اجرایی نیست.

تنها نکته‌ای که می‌تواند حرفی برای گفتن درباره یک دبیرکل سازمان ملل ایجاد کند، مقایسه دبیرکل فعلی با دبیرکل قبلی است.

بان کی مون دبیرکل فعلی سازمان ملل را بر اساس همین چارچوب مقایسه‌ای می‌توان منفعل‌ترین دبیرکل در طول تاریخ سازمان ملل دانست.

اکنون نزدیک به یک سال از شروع به کار او در این سمت در سازمان ملل می‌گذرد. در این مدت حضور او در عرصه جهانی چنان کم‌رنگ بوده که گاه جهان فراموش‌ می‌کند او دبیرکل سازمان ملل است.

دبیرکل سازمان ملل از نظر فنی مدیر دفتر سازمان ملل متحد است. از نظر رفتارهای پروتکلی و دفتری، مقام او مانند یک وزیر خارجه است. در حقیقت گاه روسای دوره‌ای مجمع عمومی سازمان ملل رتبه‌ای بالاتر از او دارند. تا کنون هم تنها مردان این سمت را به عهده داشته‌اند.

بان کی‌ مون کره‌ای که اکنون دبیرکلی سازمان ملل را به عهده دارد،  مانند دبیرکل‌های پیشین می‌تواند به سران کشورها تلفن بزند و با آنها  گفت و گو کند. سران کشورها مطمئنا جواب تلفن او را خواهند داد.

قدرت واقعی او در توانایی‌اش برای طرح پرسش درباره برنامه‌های جهانی است. این به آن معنی است که دبیر کل می‌تواند با مطرح کردن موضوعات فراموش شده جهانی، قدرت‌های بزرگ را به چالش بگیرد.

این بخش جدایی ناپذیر و داخلی قدرت واقعی اوست و امتیازی است که به وسیله آن دبیرکل می‌تواند برای مردم جهان نمادی از منشور ملل متحد و جامعه جهانی باشد.

این قدرتی است که دبیرکل‌های اخیر سازمان ملل به جای استفاده یا سوء استفاده از آن اصلا از آن استفاده نکرده‌اند.

یکی از دلایل این استفاده نکردن این است که نقش وجدان جهانی در تضاد با دیگر نقش‌هایی قرار گرفته که دبیرکل باید داشته باشد. دبیرکل سازمان ملل در  حقیقت نوعی فرستاده قدرتمند جهانی است.

اما وقتی فشردن دست‌های خونین دولتمردان جهان، بخش حیاتی از جایگاه شغلی دبیرکل باشد، آن وقت نگاهبانی از وجدان جهانی دشوار خواهد شد. در چنین شرایطی دیگر نمی‌توان دستان مردم جهان را فشرد.

اکنون که نزدیک به یک سال از دبیرکلی بان کی مون می‌گذرد، او در کجای این الگوی جهانی قرار می‌گیرد؟ بعضی می‌گویند گروه تازه‌کار عموما کره‌ای او اصلا نمی‌داند که الگویی وجود دارد.

از بعضی جهات شیوه‌های او یادآور تکبر روشنفکرمآبانه پتروس غالی است که آمرانه و با  خودکامی به کار خود ادامه داد تا اینکه در اواخر دوران مسئولیتش، تجربه به او یاد داد که باید طور دیگری رفتار می‌کرد.

در مورد بان کی مون توصیف الیگارشی بهتر از خودکامگی است. گروه مشاوران کره‌ای او امور را اداره می‌کنند  اما این مشاوران واقعا فکر می‌کنند نیازی نیست از مقامات سازمان ملل که بسیاری را برکنار کردند، نکته‌ای بیاموزند.

نزدیکان و کارمندان دفتر کوفی عنان چنان در دوره فعلی قلع و قمع و برکنار شده‌اند که گویی جان بولتون آمریکایی، مخالف مشهور تشکیلات سازمان ملل در زمان کوفی عنان، دستور این برکناری را داده‌است.

وقتی همه حافظه کاری سازمان ملل اینچنین پاک می‌شود، شرایطی پیش می‌آید که گویی از اول باید چرخ را اختراع کرد، یعنی همه چیز را از ابتدا باید تجربه کرد.

در گذشته، بسیاری از کشورهای غیرمتعهد، پتروس غالی و کوفی عنان را طرفدار آمریکا و ابزار واشنگتن می‌نامیدند. اما کارهایی که بان کی مون در همین چندماه اول دوران کاری خود انجام داده، قضاوت‌های پیشین درباره عنان و پتروس غالی را زیر سوال می‌برد.

بان کی مون از همان ابتدا اعلام کرد که روابط آمریکا و سازمان ملل از اولویت ویژه‌ای برخوردار است. او که نامزد معرفی شده آمریکاست، در تعامل سازنده با واشنگتن تا آنجا پیش رفت که سازمان‌های اسرائیلی و طرفدار اسرائیل در آمریکا را در سازمان ملل زیر یک سقف جمع کرد.

عنان ناهماهنگی میان آنچه سیاستمداران آمریکایی می‌خواهند و آنچه را منشور سازمان ملل و قوانین بین‌المللی می‌خواهد درک کرده بود. او آشکارا بر این ناهماهنگی‌ها و توافق‌ نداشتن‌ها تاکید نمی‌کرد اما وقتی در موقعیت‌های دشوار قرار می‌گرفت هرگز از بعضی خطوط قرمز عبور نمی‌کرد.

او سرانجام اعتراف کرد که حمله به عراق غیرقانونی بود اما هیچ کس نتوانست او را به افراط و خودنمایی در اعلام نظرش متهم کند. عنان تلاش کرد تا اسرائیل را در سازمان ملل به حضور و مشارکت بطلبد و سازمان ملل هم در خاورمیانه نقش خود را ایفا کند. همزمان او با به دنیا یادآوری می‌کرد که قطعنامه‌های مهمی وجود دارد که نباید فراموش کرد.

گروه بان کی مون برخلاف دیگر دبیرکل‌های سازمان ملل از این واقعیت غافل است که حفظ فاصله از واشنگتن به ویژه وقتی منشور سازمان ملل و قوانین بین‌المللی را به سخره می‌گیرد، برای راضی نگه داشتن بقیه اعضای سازمان ملل لازم است.

این نزدیکی بیش از حد گروه دبیرکل با آمریکا در گزارش استعفای آلوارو دو ساتو نماینده سازمان ملل در روند صلح خاورمیانه افشا شد.

او در آن گزارش از دسترسی نامحدود و بی‌سابقه‌ای که اسرائیل به دفتر دبیرکل دارد به شدت گلایه کرده و نوشته بود که اسرائیل حتی در انتخاب مقامات سازمان ملل و نمایندگان در امور فلسطین دخالت دارد.

بخشی از این رفتار از تجربه تاریخی بان کی مون و کره جنوبی سرچشمه می‌گیرد. به هر حال کره‌ای‌ها، آمریکا را فرشته نگهبان می‌دانند نه ابرقدرت جهان. مقامات سازمان ملل می‌گویند که بان کی مون، اسرائیل را همچون کره جنوبی می‌داند و فلسطینی‌ها را کره شمالی می‌پندارد.

در این میان طبیعی است که حمایت آمریکا از اسرائیل توسط یک شهروند کره‌ جنوبی با تایید همراه باشد. کره جنوبی در خاورمیانه منافعی ندارد و این یکی دیگر از دلایلی است که موجب می‌شود دبیرکل سازمان ملل چنین بی‌تفاوت با این موضوع برخورد کند.

منابعی از درون سازمان ملل می‌‌گویند که لین پاسکو، معاون دبیرکل در امور سیاسی، که خود از دیپلمات‌های سابق آمریکاست، بی‌طرف‌تر از مشاوران اروپایی دبیرکل در امور خاورمیانه است.

از سوی دیگر بان کی مون با نزدیکی و هم‌پیمان شدن با آمریکا و اسرائیل، نزدیک شدن و همکاری با کشورهای مسلمان و جنبش عدم تعهد در مجمع عمومی را برای خود دشوار کرده‌ است.

بان کی مون مرد اصول‌گرایی است. اگر او از آمریکا و اسرائیل حمایت می‌کند به این خاطر نیست که این‌طور آموزش دیده بلکه به این دلیل است که خودش چنین انتخابی کرده است.

او از پایان حکم اعدام در جهان و تشکیل دادگاه بین‌المللی جنایات جنگی ( که هر دو از موارد مورد مخالفت آمریکاست)  حمایت کرده است. بان همچنین به آفریقا بسیار علاقه نشان داده است.

اینکه او با ادامه رفتار نامتناسب آمریکا و اسرائیل دریابد که با ادامه نزدیکی به این دو، دامنه همکاری با دیگر کشورها محدود خواهد شد، غیرممکن نیست. یکی از مواردی که ممکن است او را به این مسیر بکشاند، ادامه پافشاری کنگره آمریکا بر اختصاص ندادن بودجه وعده داده شده واشنگتن در کمک به ماموریت صلح‌بانی سازمان ملل است.

بان به زودی درخواهد یافت که باید نگران قضاوت جهان باشد.

Fpif.org
دسامبر 2007