گاهی همشهری پیشتر از زمان بوده و با نوآوری و خلاقیت بر زمان چیره شده و با آن همراه بوده و گاه غافل از زمان، گذشته رنگ و بوی و گرد خود را به چهره همشهری نشانده و آن را گرفتار در روشها و منشهای عادتشده و قدیمیشده کرده است.
آنچه در گذشته امتیاز و ویژگیهای متمایزکننده همشهری در نسبت با رقبا و تحولات فناوری و گسترش و پیشرفت طوفانی رسانه و ارتباطات بوده است، امروز با همه ارزشهای آن قدیمی شده و موضوعی است مربوط به گذشته.
صیانت و حفاظت از میراث گذشته اصلی است سازنده تا جایی که هویت و اصالت و مبانی از یاد نرود اما به قول نویسندهای «حفاظت بدون تحول مساوی با مرگ است و تحول بدون حفاظت مساوی با حماقت.»
راه همشهری در استمرار گذشته به حال و از حال به آینده است. آینده و گذشته هر دو باید چراغ راه باشند و حذف هرکدام، به تعبیر این نویسنده، یا مرگ است یا حماقت.
تحولخواهی در مؤسسه و روزنامه همشهری باید در 2قلمرو برنامهریزی و سیاستگذاری شود:
قلمرو فرم و ظاهر با هدفگذاری روزنامه همشهری جذابترین و زیباترین روزنامه کشور؛
قلمرو محتوایی با هدفگذاری ارتباط روشنتر و مشهودتر با نیازهای طیف گسترده و متنوع مخاطبان همشهری.
در بخشهای ظاهر و محتوای روزنامه قدمهای نخست بهرغم سختی و دشواریهای آن برداشته شده است. قلمرو محتوا پیچیدهترین و دشوارترین حوزه تغییر و تحول است. محتوا بدون خواننده مشخص و مخاطب معین بیمعناست. محتوا برای کسی تولید میشود و بوی زمانی و رنگ مکانی دارد. محتوای بدون مخاطب و بدون رعایت زمان و مکان خبر نیست؛ بیانیه و یادداشت است.
مخاطب در همشهری طیف گسترده و متکثری را دربرمی گیرد که طبقهبندی و دسته بندی آن میتواند گمراهکننده باشد. شمارگان چندصدهزاری مخاطبان همشهری میتواند نشانه این نکته باشد که مردم یا شهروندان روزنامهخوان بهدلیل نیازی به دکه مطبوعاتی مراجعه میکنند و روزنامه را میخرند.
از سوی دیگر، وابستگی سازمانی همشهری به شهرداری تهران و تعریف آغازین بهعنوان روزنامه شهروندان و شهر و مدیریت شهری و تعریف پسینی آن و توزیع سراسری در کشور، بهعنوان مدیریت کلانشهری، مخاطب دیگری را به محتوای همشهری دیکته میکند. بنابراین روزنامه همشهری 2طیف مخاطب متفاوت دارد؛
یعنی «شهروندان» و «مدیران شهری». این الزامات و وابستگی محتوایی در عمل و در فرایند زمانی سبب شده است که صفحات همشهری از تقسیم بندی مشخص و منظم پیروی نکند و عملا به آشفتگی و بینظمی صفحات و بخشهای داخلی منجر شود.بنابراین نخستین اصل در طراحی و برنامهریزی محتوا تأکید بر این دو مخاطب است؛ شهروندان و مدیران شهری:
- 1- شهروندان
در طراحی محتوایی و برنامهریزی بخشها و صفحات باید دقیقتر و مشخصتر معلوم شود که چرا مخاطب همگانی یعنی شهروندان روزنامه را میخرند (مخاطب فعلی) یا باید بخرند (مخاطب آتی)؟ از سوی دیگر، بررسیها نشان میدهد مردم نیاز خود به اطلاعات و آگاهیهای عمومی یا تخصصی خود را از طریق شبکه گسترده و متنوع اجتماعی و فضای مجازی تأمین میکنند و روزنامهها در تأمین نیازهای آگاهی و اطلاعات و به لحظه و چندرسانهای بودن آنها قادر به رقابت با این شبکهها نیست. این بهمعنای پایان خبر در رسانههای مکتوب نیست بلکه آغاز خبر تولیدی و میدانی است.
بنابراین روزنامه همشهری برای دقیقتر و مشخصتر کردن ارتباط با مخاطبان باید خود را به نیازهای زندگی و کسبوکار شهروندان نزدیک کند. این خطمشی خبری با عنوان کسبوکار باید سرلوحه برنامهریزی خبری و گزارشها و مصاحبهها قلمداد شود. دستور کار عینی برای تحقق این هدف کلی این است که بهجای گفتوگوی صرف با کارشناسان و مدیران دولتی یا صاحبنظران و استادان دانشگاهی متعارف و مشهور بر سر مسائل اقتصاد کلان،
نظرات و طرحها و ایدههای مدیران اقتصاد خرد یعنی صاحبان کسبوکارهای خرد و رؤسا و کارشناسان اتحادیهها و صنوف درباره مشکلات صنفی و خرید و فروش کسبوکار مردم و بازار مصرف و مسکن و... بازتاب مییابد؛ مسائلی مانند مشکلات بانکی، مالیات، بیمه و... در کسبوکار یا تصمیمات دولت در ایجاد مشکلات برای صنوف و مردم. باید در شهروندان و صاحبان صنف این حس نیاز به خواندن همشهری برانگیخته شود و این ممکن نیست مگر اینکه شهروندان در سراسر کشور دریابند که همشهری بر مشکلات و درد و رنج آنها تأکید دارد و به کمک کارشناسان خرد و صنفی آنها را در زندگی روزمره مالی و مصرف، کسبوکار، مسکن، آموزش، بهداشت و... همراهی و راهنمایی میکند.
از این منظر سایر صفحات و بخشهای روزنامه همشهری و ضمائم آن هم معنادار میشود. بهعنوان مثال به جای پرداختن صرف به تولید و فروش آثار هنری و فرهنگی و زندگی شخصی و حرفهای نویسندگان و هنرمندان میتوان بیشتر به مشکلات حرفهای آنها توجه کرد.
مشکلات زندگی و آینده جوانان مصداق دیگری از این رویکرد است. جوان ایرانی امروز برای آینده حرفهای خود در حوزههای اجتماعی و فرهنگی و هنری و ازدواج دورنمایی ندارد و همشهری باید بتواند آنها را در حل این مشکلات یاری و پشتیبانی کند.
در صفحه حوادث میتوان از تأکید صرف بر حوادث اجتماعی مانند قتل و خودکشی و... بر حوادث در دادگاههای حقوقی، اقتصادی و مسائلی که مردم در زندگی روزمره در کسبوکار و معیشت و... دارند بیشتر توجه شود.
در صفحه دانش و فناوری جدید میتوان به کسب درآمد از این تکنولوژی تأکید بیشتری کرد تا جوانان بیکار به کسب وکارهای نوین و خلاقانه روی بیاورند. در ضمائم محله و استانی باید به بخشهای خرد مانند کشاورزی و مشکلات زندگی جاری مانند فقر، بیعدالتی، بحران آب، مسائل مالیاتی، بیمه، آموزش و... توجه شود و اگر با مقامات محلی و استانی گفتوگو میشود یا خبرهای محلی و استانی پوشش داده میشود، در این زمینهها و موارد خواهد بود.
- 2- مدیران شهری
روزنامه همشهری نه ارگان روابط عمومی شهرداری و استانداریهاست و نه منتقد محض آنها. همشهری باید هم چشم وگوش مقامات محلی باشد و هم در جای درست و شایسته، زبان آنها. در واقع و به تعبیر بهتر و رساتر، خبرنگاران همشهری باید مشاوران مدیران شهری باشند که کاستیها و مشکلات مردم در زندگی شهری را بیان میکنند و در عین حال در مشورت و گفتوگو با کارشناسان و صاحبنظران راهکارها را مطرح کنند. از این منظر، با اتکا بر روش گفتوگو و بازتابدادن دیدگاههای مخالف و موافق هیچ خط قرمز سوژه و موضوع خبری وجود ندارد مگر قوانین و مقررات رسانه ای.
- ارکان جدید روزنامه همشهری
با توجه به موارد یادشده دو رکن مهم و تعیینکننده روزنامه همشهری، «کسبوکار» نیازهای شهروندان و «ایرانشهر» نیازهای خاص مدیران شهری را برآورده میکند. برای هر کدام از این نیازها 8صفحه مجزا و مستقل در روزنامه اختصاص مییابد. 2 هشت صفحه دیگر از 32صفحه روزنامه، به صفحات رویی (خبر و گزارش روز) و به صفحات متنوع فرهنگی و حوادث و ورزشی اختصاص داده میشود. درنهایت همشهری باید یاور و همراه همشهریان در سراسر کشور باشد.
گروه خبرنگاران و دبیران و سردبیران همشهری در سراسر کشور در کنار درد و رنجهای مردم بهمعنای گسترده و مدیران شهری بهمعنای تخصصی آن خواهند بود، تا نه برای سرگرمی و آگاهی بخشی محض، بلکه برای برداشتن سنگی از سر راه آنها بکوشند. در این راه خطیر راهنمای ما اصول و ارزشهای برخاسته از انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی بهویژه تأکید بر عدالت و آزادی و استقلال است.