به گزارش همشهري آنلاين به نقل از سينهيوروپا، او در اين راه چشم به كمك كساني دوخته كه با نيروي دعا اعتياد خود را درمان كردهاند. باژون در «دعا» چنان گوشههايي از استعداد خود را نشان داده كه هيات داوران به رياست توم تيكور او را شايسته بردن خرس نقرهاي بهترين بازيگر مرد شصت و هشتمين دوره جشنواره برلين دانست. آنچه ميخوانيد گفتگوي سايت سينمايي اروپا با كان درباره «دعا» همزمان با برليناله 2018 و پيش از معرفي برگزيدگان است.
- چه چيزي تو را به سوي اين موضوع كشاند؛ جايي كه دو دنياي معتادان مواد مخدر و تجربه ديني به هم برخورد ميكنند؟
فكر نميكنم كه ميخواستهام فيلمي درباره يكي از اين دو موضوع بسازم. اين وحدت دو موضوع است كه الهامبخش من شد؛ سفر اين جوانان به سوي ايمان. در نگاه اول ما تصور ميكنيم مواد مخدر و ايمان دو مقوله كاملا متفاوت هستند اما در واقع نقاط مشترك فراوان با هم دارند. مدتها بود به اين داستان علاقهمند شده و ماجراهايي از تلاشهاي گروههاي مذهبي براي كمك به معتادان مواد مخدر شنيده بودم. سرانجام به ديدن اين جوانان رفتم و شنيدن داستانهاي شخصي آنها باعث شد فيلمي درباره اين موضوع بسازم.
- چرا تصميم گرفتي داستان را حول محور يك شخصيت روايت كني اما از گذشته او پيش از پيوستن به جامعه معتادان چيزي نگويي؟
دقيقا به اين دليل كه داستانهاي افراد مختلف در مركز ديدگاه من نسبت به فيلم قرار داشتند و هر كدام ميتوانستند تمام افراد درون آن جامعه را نمايندگي كنند. با همكاران نويسندهام خيلي زود به اين نتيجه رسيديم كه هر چه از آن شحصيت اصلي كمتر بدانيم، او گمنامتر خواهد بود و ميتواند آسانتر نماينده تمام معتادان باشد. نكته جالب اينجاست كه داستانهاي معتادان مواد مخدر در عالم واقعيت بسيار به هم شباهت دارند. به نظر ميرسد حتي مدتها پيش از ساخته شدن «دعا» هم همه آنها بخشي از يك داستان مشابه بودهاند.
- از آنجا كه داستان در 18 ماه روايت ميشود، بسياري از صحنهها و داستانكها به قرينه معنوي حذف شدهاند. چطور در فيلمنامه به اين ساختار رسيدي؟
فيلمنامه حاصل گرفتن چند تصميم مهم بود. از جمله اينكه چيزي درباره شخصيت اصلي ندانيم. فيلم با رسيدن توماس به كوهستان آغاز ميشود و بعد ما با او ميمانيم تا زمان بيرون رفتن. همانطور كه تو ميگويي، با لحظههاي كليدي كه هر كدام يكي دو روز طول ميكشد در زمان پيش ميرويم و بعد ناگهان چند ماه ميگذرد. اين مراحل مختلف درمان و نقاهت او و البته آغوش باز كردن سوي مذهب بود كه به نظرم جالب ميرسيد.
- هدف تو از به تصوير كشيدن ايمان و سويه غيرمعمول آن چه بود؟
توماس ابتدا اعتقاد به دعا كردن ندارد اما پس از مدتي او را ميبينيم كه به تمرينهاي گروهي از جمله دعاي دستهجمعي روي خوش نشان ميدهد. تا جايي كه عضو خوب جامعه معرفي ميشود. هر چند كاملا صميمي نشده و البته راهي براي يافتن صميميت و حقيقت پيش پايش هست. بعد ما توماس را ميبينيم كه ايمان يا خدا را يافته است. اين ضروري بود كه صحنهها با حضور شخصيت واقعي به نظر برسد و به فيلم طعمي از عقلاني بودن بدهد. سينما ابزاري درخشان براي به تصوير كشيدن ناديدههاست. ميتوان يك داستان براي مخاطب تعريف و در عين حال كاري كرد او همان را احساس كند. بايد به تماشاگر اجازه حس كردن دعا و تجربه كردن قدرت آواز را داد. اين مورد در چند باري كه شخصيت اصلي در درون خود دنبال ايمان ميگردد هم صدق ميكند.
- و چطور شد كه يك بازيگر نسبتا ناشناس را براي نقش اصلي برگزيدي؟
اين يكي از معدود تصميمهايي بود كه در همان روزهاي ابتدايي پروژه گرفتيم. ميخواستيم نهتنها بازيگر اصليمان ناشناخته باشد، بلكه دوستانش را هم از ميان ناشناسها انتخاب كرديم. نكته اصلي براي من اعتبار بازيگر اصلي بود. ضمن اينكه ميخواستم مردم از مليتها و ريشههاي اجتماعي متفاوت در فيلم حضور داشته باشند و ايدهمان اين بود داستاني از تمام چهرههاي مختلف به خودمان بگوييم.
- آيا دنياي فيلم تو بازتابي از قدرت معتادان و مذهب در جهان گسترده امروز است؟
بله. فيلم را ميتوان بازتابي از دنياي امروز دانست؛ جايي كه بسياري از مردم آن رو به مذهب ميآورند و جايي كه اعتياد به مواد مخدر يكي از انبوه بيماريهاي اجتماعي آن است و خيليها را رنج ميدهد. البته ميتوان اينگونه هم بحث كرد كه معضل اعتياد و نياز به داشتن باور در واقع يك موقعيت ازلي و ابدي است. ما ميتوانيم آن را به زندگي امروزي و موضوعهاي اجتماعي ربط بدهيم اما معتقدم پيام فيلم چيزي فراتر از اينهاست. «دعا» درباره بازسازي پيوندهاي اجتماعي است، درباره اينكه بتوانيم به چشمهاي همديگر نگاه كنيم و در دردهاي مشترك يكديگر را دريابيم. اين تمام چيزي است كه انسان بودن ناميده ميشود.