سازمانی که بهدلیل نوع کار و خدماتی که ارائه میدهد، همیشه دولتی خواهد ماند. از آن پس، شناسنامهدار کردن ایرانیان، چه آنانی که تازه به دنیا میآمدند و چه کسانی که پیشتر به دنیا آمده بودند، در دستور کار دولت قرار گرفت.
در این بین تأثیر رویدادها بر نامگذاریها را نباید فراموش کرد.مروری بر افزایش یا کاهش رغبت به برخی نامها و تطبیق آن با وقایع تاریخی بستر زمانی نامگذاریها، حاکی از آن است که رویدادها و رویکردهای عمده جامعه در زمانهای مختلف، بهطور محسوسی بر میزان رغبت یا بیرغبتی مردم به بعضی نامها، تأثیر میگذارد.
امروز با گذشت نزدیک به 90 سال از صدور نخستین شناسنامه، 435 پایگاه در داخل کشور و بایگانیهای متعدد کنسولگریهای ایران در خارج، مشخصات شناسنامهای افراد را بایگانی میکنند.
تشکیلاتی که پس از سالها فعالیت به نهادی راکد با ساختاری کهنه و فراموش شده تبدیل شد که هنوز برای بسیاری مثالزدنی است.بهطوری که با گذشت 7 سال از آغاز عملیات صدور کارت ملی، هنوز همه ایرانیان کارتهای ملی خود را دریافت نکردهاند و به گفته مسئولان امرقرار است که تا پایان امسال همه ایرانیان کارت ملی خود را تحویل بگیرند.
فعالیت سازمان ثبت احوال، به ویژه در طرح کارت ملی، نمایشگر وضعیت درهم پیچیده بوروکراسی اداری است.در حالیکه با توجه به فناوری موجود، ارائه کارت ملی به تمامی شهروندان، باید در مدت چند ماه انجام شود، با گذشت بیش از 7 سال از آغاز طرح کارت ملی، هنوز بسیاری از ما موفق به دریافت کارت ملی نشدهایم.
مسئولان سازمان ثبت احوال که در ابتدا اعلام کرده بودند ابلاغ کارت ملی در مدت کوتاهی و بدون ایجاد مزاحمت برای شهروندان انجام خواهد شد، تاکنون بارها، مردم را به مراکز گوناگون پستی و ثبتاحوال کشانده و با دریافت هزینه و پس از گذشت چند سال، باز هم کارت ملی را به بسیاری از مراجعان تحویل ندادهاند.
از این گذشته حجم بالایی از متقاضیان کارت ملی از نبود دقت نظر کافی در درج مشخصات فردی خود یا نزدیکانشان گلایه مندند که این موضوع از ضریب بالای اشتباه حکایت دارد. این ماجرا هنگامی جالبتر میشود که میبینیم سازمان ثبت احوال حتی مسئولیت اشتباه احتمالی خود را هم نمیپذیرد و رفع مشکل را به محل صدور شناسنامه پاس میدهد که این موضوع جدای از تحمیل هزینه به متقاضی کارت ملی برای مراجعه به محل صدور شناسنامه خود، سبب اتلاف وقت نیز میشود.
علاوه بر این در حالیکه بسیاری از ادارهها سامانه خود را با کارت ملی تطبیق دادهاند؛ کوتاهی ثبت احوال، مشکلات بسیاری را برای مردم ایجاد کرده است.
آخرین مهلت
«با این همه تا پایان سال همه باید کارت ملی معتبر داشته باشند.» این را یک مقام مسئول میگوید.احمد فشمی، مدیر کل ثبت احوال استان تهران میگوید:« براساس برنامهریزیهای انجام شده تا پایان سال طرح صدور کارت ملی برای ایرانیان بالای 15 سال به پایان میرسد!»
به گفته او 25 درصد مردم استان تهران تا کنون کارت شناسایی دریافت نکردهاند و با توجه به اینکه نداشتن کارت ملی سبب بروز مشکل برای افراد می شود، بنابراین به آنها توصیه می شود هرچه سریعتر اقدام کنند.
مدیر کل ثبت احوال استان تهران میگوید: تهران استانی است که بیشترین ساکن بدون کارت را در خود جای داده است.»
به گفته فشمی، تاکنون 75 درصد مردم کارت ملی دریافت کردهاند و 14 استان نیز بالای 90 درصد پوشش کارت ملی داشتهاند بهطوری که استان آذربایجان شرقی جشن پایان کارت شناسایی ملی را برگزار کرد.
یک شهروند تهرانی که کارمند آموزش و پرورش است در باره مصائب دریافت کارت ملی خود به ما میگوید:«در جریان ثبت نام کارت ملی در سال 1379، مأموران سازمان ثبت احوال به خانهها مراجعه کردند و مدارک را برای ابلاغ شماره ملی گرفتند و پس از 2 سال انتظار و ابلاغ نشدن شماره ملی، مسئولان سازمان ثبت احوال اعلام کردند کسانی که شماره کارت ملی به آنها ابلاغ نشده، به اداره پست مراجعه کنند. با مراجعه به اداره پست، مأمور پست 8 هزار ریال از من و دیگر مراجعان دریافت کرد و گفت که به سرعت شماره و کارت ملی به شما ابلاغ میشوداما پس از ماهها انتظار، باز هم خبری نشد.
بار دیگر مسئولان ثبت احوال با اعلام شماره تلفنی اعلام کردند که از این طریق، شماره ملی افراد به آنان ابلاغ میشود و شهروندان باید پس از دریافت شماره ملی برای ثبت نام کارت ملی خود به نزدیکترین اداره پست محل سکونت خود مراجعه کنند.
پس از مراجعه به اداره پست و ایستادن در صف طولانی، کارمندان اداره پست، اعلام کردند که با واریز 2 هزار و 500 ریال به حساب ثبت احوال در بانکی که یک کیلومتر با اداره فاصله داشت، دوباره مراجعه کنید و باز هم مراجعان که از این شیوه، خسته و ناراحت شده بودند، به بانک رفته و در بازگشت در صف طولانی دیگری، فرم تازهای را پر کردند؛ بعد گفته شد که 3 ماه دیگر کارت ملی خود را در خانه تحویل میگیرید.
اکنون که 2 سال گذشته است، باید دوباره به اداره ثبت احوال مراجعه کنم تا شاید کارت ملی خود را بگیرم، آن هم درصورتیکه اطلاعات آن صحیح باشد وگرنه باید به شهرستانی که شناسنامه من در آنجا صادر شده بروم.»
کارت ملی برای چه؟
محمد طبیبیان، اقتصاددان، معتقد است که با وجود شناسنامه، صدور کارت ملی کاری بیهوده بوده و اکنون با صدور این کارت جدید، هزینه مضاعفی بر دولت و مردم تحمیل میشود.
او ادامه میدهد: «کارت ملی تا کنون تنها یک عامل بازدارنده پیشرفت کارها بوده و دستاوردی جز گرفتاری برای مردم نداشته است. به این ترتیب که یک مدرک دیگر به مدارکی که باید کپی آنها به مراجع مختلف ارائه شود، افزوده شده است.» به گفته این اقتصاددان، در سالهای جنگ هم تلاشی برای جمع آوری اطلاعات مردم صورت گرفت که بینتیجه ماند. به جای این کارها بهتر بود در پی احیا و روزآمد شدن شناسنامه بودیم.
طبیبیان بهعنوان نمونه، به اجرای طرح کاداستر اشاره میکند. او میگوید:« بر اساس این طرح، از سالها پیش قولها و امیدهایی برای سروسامان یافتن سامانه اسناد و املاک کشور داده شد و اجرای آن میلیاردها تومان هزینه دربرداشت ولی دستاورد ملموس آن برای مردم معلوم نیست و سامانه ثبت اسناد کشور تفاوتی با 50 سال پیش نکرده است.»
کاداستر طرح نقشه برداری رایانهای و سامانه جامع اطلاعات املاک است که مسئولان سازمان ثبت اسناد و املاک، اجرای آن را برای برقراری امنیت و عدالت اجتماعی ضروری میدانند. اجرای این طرح از سال 1351 مطرح و دچار چالشهای فراوانی شده است.
این اقتصاددان با بیان اینکه مردم بسیاری از کشورهای پیشرفته شناسنامه هم ندارند، میگوید:«در این کشورها هر شهروند تنها یک شماره شناسایی دارد که از آن برای مسائل رفاهی و تأمین اجتماعی استفاده میشود.»
اما چرا سازمان ثبت احوال سعی نمیکند تا شرایط کاری و خدماتی خود را با بستر تحول جهانی هماهنگ کرده و نظام ارائه خدمات را از قالب سنتی خارج کند؟ بد نیست روش های تازه و تجربه شده کشورهای توسعه یافته را برای بالا بردن آگاهی های علمی و مهارتی و سرانجام توسعه سازمانی بیازماییم.