تاریخ انتشار: ۱۶ فروردین ۱۳۹۷ - ۱۸:۳۰

نفیسه مجیدی‌زاده: روبه‌روی پنجره‌ی اتاقم، هم‌سایه‌ای دارم که هرصبح، اول به او سلام می‌دهم؛ تابستان‌ها هم‌سایه‌ام برگ‌هایش را تکان می‌دهد و به من لبخند می‌زند.

زمستان هم با اين‌که خواب است، اما وقتي برف روي سرورويش مي‌نشيند قلبم را شاد مي‌کند.

هم‌سايه‌ام از جنس چوب و برگ است، اما من با او حرف مي‌زنم. گاهي برايش موسيقي پخش مي‌کنم و گاهي برايش آب مي‌برم و او به من اشاره مي‌کند كه به هم‌سايه‌هايش هم آب بدهم.

هم‌سايه‌هاي او، دو درختي هستند که در فاصله‌ي دومتري درختم کاشته شده‌اند، اما آن‌ها انگار دوستي ندارند؛ معمولاً خشک و بي‌آب هستند و در تابستان برگ‌هايشان پلاسيده مي‌شود.

شنيده‌ام درخت‌ها معمولاً از ديگر گونه‌هاي گياهي و جانوري عمر بيش‌تري دارند. سرو 4500ساله‌ي ابرکوه‌، گواه اين نظر است. من هم اميدوارم درختم عمر زيادي داشته باشد. اميدوارم کسي نخواهد خيابان را بزرگ کند يا خانه‌ي ما را بسازد و درخت مرا از جا در بياورد و به جايش يک نهال بکارد. نهال جاي خودش و درخت من هم جاي خودش!

 

  • درخت زنده‌ي من!

براي درختم موسيقي پخش مي‌كنم و با درختم حرف مي‌زنم، چون درختم زنده است. درباره‌ي همين زنده‌بودن درخت‌ها با مهندس «ابراهيم رستاقي»، کارشناس منابع طبيعي، گفت‌وگو مي‌كنم. او مي‌گويد:

«گياه مثل هر موجود زنده‌اي مراحل رشد دارد. براي همين، درخت‌ها و گياهان را در طبقه‌ي موجودات زنده طبقه‌بندي کرده‌اند. درخت‌ها و گياهان به چيزهايي نياز دارند كه ديگر موجودات زنده هم به آن‌ها نياز دارند. همان‌طور که وقتي جلوي نفس‌کشيدن انسان را بگيريد مي‌ميرد، گياه هم دقيقاً همين‌طور است و اگر فضاي نفس‌کشيدن نداشته باشد، مي‌ميرد.

انسان غذا مي‌خورد، نفس مي‌کشد، رشد و حرکت مي‌كند و ناطق است. ديگر جانداران هم غذا مي‌خورند، تنفس و حرکت و رشد مي‌كنند، اما ناطق نيستند. گياهان هم نفس مي‌کشند، غذا مصرف مي‌کنند، اما حرکت ندارند و ناطق نيستند. گرچه از طريق بذر حرکت غير محسوس هم دارند.»

مي‌پرسم: «يعني اگر شاخه‌هاي درختي را بشکني يا با تبر به ساقه‌اش بکوبي دردش مي‌آيد؟» و او پاسخ مي‌دهد: «يکي از تفاوت‌هايي که از اين نظر بين موجودات زنده قايل مي‌شوند، مي‌گويند گياه فاقد اندام حسي است. يعني نبايد درد را حس کند.»

به گفته‌ي او، اين که مي‌گويند براي گياه موسيقي پخش كني، درک مي‌کند، به‌عنوان يافته‌ي علمي تأييد نمي‌شود.

 

  • درخت‌هاي شهري

محيط زندگي بر روي روان افراد تأثير مي‌گذارد. وقتي اطراف محيط زندگي ما، درختان سرسبز زيادي باشند فضاي مطبوعي شكل مي‌دهند، به‌طوري که افراد را ترغيب مي‌کنند بيش‌تر از خانه بيرون بروند و ورزش کنند و يا حتي هنگام بيرون‌رفتن براي انجام بعضي کارها به‌جاي استفاده از ماشين، بخشي از مسير را زير سايه‌ي درختان پياده بروند.

اصلاً تأثير درخت‌ها بر روي زيبايي محيط در حدي است که کاشت آن‌ها در شهرها معمولاً طبق نقشه و نماسازي پيش مي‌رود. شايد در خيابان هم ديده باشيد، گاهي بعضي از نماهاي مصنوعي و بتني در کنار سرسبزي درخت‌ها شکل دلنشيني به خودشان مي‌گيرند.

درخت‌هاي شهري شايد خودشان زياد حال و روز خوبي نداشته باشند، اما حال و روز شهرها را خوب مي‌کنند. البته حال و روز درخت‌هاي شهري بسته به جايي است که در آن کاشته مي‌شوند.

مثلاً درخت‌هاي بوستان‌ها و بعضي باغچه‌ها، خوب آبياري و هرس مي‌شوند اما من درخت‌هايي را مي‌شناسم که هميشه تشنه‌اند، مگر رهگذري دلش بسوزد و ته بطري آبش را در باغچه خالي کند و يا در بين خاک‌هاي باغچه، راهي باز کند تا شايد سهمي از آبي که براي درختان پايين دست مي‌رود به اين درختان تشنه هم برسد.

 

  • اگر درخت‌ها نبودند

گاهي با خودم فکر مي‌کنم اگر درخت‌ها نبودند چه مي‌شد؟ پشت پنجره‌ي اتاقم کدام رنگ، خانه مي‌کرد؟ جنگل‌ها چه مي‌شدند؟

مي‌گويند درخت‌ها ريه‌هاي زمين هستند؛ درخت در پاکيزگي هوا، حفظ منابع آبي و در نهايت سلامتي محيط‌زيست تأثيرگذارند و نقش حياتي دارند.

مثلاً اين را ديگر همه مي‌دانيم که درخت‌ها چه تأثيري در پاک‌سازي هواي شهرها دارند. در واقع اين باغچه‌هاي پر از درخت و شمشاد، نقش فيلتر را براي شهر بازي مي‌كنند و با جذب دي‌اکسيد‌کربن و ذرات آلوده و گرد و غبار، هواي تصفيه‌شده و سالمي در اختيار ما قرار مي‌دهند.

کارشناسان شهري معتقدند کهکاشت درخت‌ها در سطح شهر به‌رغم موانعي چون ساختمان‌ها و... مي‌تواند به برقراري تعادل دما كمك كند.

علاوه بر اين‌ها يادمان باشد که درخت‌ها زيستگاه پرندگان و حيوانات هم هستند. ضمن اين‌كه با توليد چوب و ميوه به انسان و ديگر جانداران كمك مي‌كنند كه زندگي بهتري داشته باشند. البته برگ، چوب، صمغ، ميوه، دانه و ريشه‌ي بسياري از گياهان، در ساخت انواع داروها يا مواد صنعتي و به‌ويژه در ساخت داروهاي گياهي كاربرد دارند.

 

  • ساکنان قديمي زمين

در بسياري از منابع خبري و رسمي محيط‌زيست، از سرو ابرکوه به‌عنوان يکي از کهن‌سال‌ترين درخت‌هاي جهان نام برده شده است.

سرو ابرکوه (استان يزد) 4000 تا 4500 سال دارد. اين درخت از آثار طبيعي ملي ايران و از پيرترين موجودات زنده‌ي به‌شمار مي‌آيد.

حمدالله مستوفي، در کتاب نزهت‌القلوب که در سال 740 قمري تأليف شده درباره‌ي ابرکوه مي‌نويسد: «در آن‌جا سروي است که در جهان شهرتي عظيم دارد...»

اما کهن‌سال‌ترين درخت روي زمين در آمريكا (ايالت کاليفرنيا) قرار دارد. درختي به نام متوشالح که 4765 سال دارد. اين درخت  در درختزاري به نام جنگل باستاني در ميان هم‌نوعان هزارساله‌اش قرار گرفته است و جنگل‌بانان براي محافظت از آن، محل دقيقش را افشا نمي‌کنند.