تصميمي که اولش براي خودتان هم عملکردن به آن باورپذير نيست، اما هرچه پيشتر و پيشتر ميرويد متوجه ميشويد نهتنها راه برگشتي نداريد، بلکه همهي زندگي شما و حتي اطرافيانتان هم تحتتأثير آن تصميم عجيب و غريب قرار گرفته است. اين دقيقاً اتفاقي است که براي قهرمان رمان بارون درختنشين ميافتد.
«کوزيمو»، پسرک 12سالهي «بارون دورندو» است که از سختگيريهاي پدرش و قوانين سخت حاکم بر خانه به ستوه ميآيد و يک روز تصميم ميگيرد بالاي درخت بلوط توي حياط برود و ديگر پايين نيايد!
همهي ماجرا اول لجبازي بچهگانهاي به نظر ميرسد، اما با گذشت زمان معلوم ميشود که تصميم پسرک جدي است و ديگر قصد ندارد پايش را روي زمين بگذارد.
ماجراهاي بارون درختنشين از زبان برادرش، «بياجيو» روايت ميشود. داستان مردي که آنقدر عاشق زمين بود که تصميم گرفت از آن فاصله بگيرد تا آن را بهتر ببيند.
- نويسندگي يا كاشتن بذر داستان
«ايتالو کالوينو» در سال 1923 ميلادي از پدر و مادري ايتاليايي در کوبا به دنيا آمد. والدين او هر دو در حوزهي گياهشناسي و محيطزيست کار ميکردند؛ به همين دليل در زمان تولد او در کوبا به سر ميبردند.
ايتالو در دوسالگي به ايتاليا برگشت. بهخاطر شغل پدر و مادرش، بهطور جدي، به کشاورزي علاقهمند شد و اين رشته را براي ادامهي تحصيل انتخاب کرد. البته او هنوز امتحانات ترم اول را نداده بود که جنگ جهاني دوم شروع شد.
ايتالو به همراه برادرش بلافاصله به نهضت مقاومت ايتاليا ملحق شدند. او در 24سالگي اولين رمانش را براساس ديدهها و تجربياتش از جنگ نوشت و براي شرکت در يك مسابقهي داستاننويسي فرستاد. داستان در مسابقه رد شد، اما يکي از داوران، کتاب را براي ناشرش فرستاد. با کمال تعجب، ناشر حاضر شد داستان را چاپ کند.
اولين کتاب کالوينو چندان محبوبيتي برايش به همراه نداشت، اما نويسنده را که حالا به جاي مدرک کشاورزي، فارغالتحصيل ادبيات بود، مصممتر کرد. ايتالو در کنار داستان، به نوشتن مقاله در يکي از مجلات سياسي ايتاليا هم مشغول بود.
ديدگاههاي خاص سياسياش او را مجبور کرد چند سالي را دور از وطن، در فرانسه زندگي کند. اين تبعيد خودخواسته در نهايت به نفع نويسنده تمام شد. کالوينو با جمعي از نظريهپردازان ادبي بزرگ دنيا آشنا شد و نويسندگاني با سبکهاي متفاوت را ملاقات کرد که در تغيير سبک و شيوهي نوشتن او تأثير بسياري داشتند.
با ترجمهي آثار کالوينو به انگليسي، شهرت او از مرزهاي ايتاليا هم گذشت و نامش در رديف نويسندگان تأثيرگذار قرن بيستم قرار گرفت. او در سال 1985 ميلادي در اثر سکتهي قلبي درگذشت. آن زمان، او برنامهي منتشرکردن 19کتاب ديگر را در آينده داشت!
«اگر شبي از شبهاي زمستان مسافري» و «شهر نامرئي»، از ديگر کتابهاي مشهور او هستند.
- شيرجه زدن در قصهها
بارون درختنشين دومين کتاب از مجموعهاي سهجلدي به نام «نياکان ما» است. «ويکنت دو نيمشده» و «شواليهي ناموجود» دو کتاب ديگر اين سهگانه هستند. هرکدام از اين سه کتاب ماجرا و شخصيتهاي متفاوتي دارند، اما کالوينو به آنها لقب سهگانه داده است.
ارتباط اين سه کتاب با هم در دنبالهداربودن و مرتبطبودن داستانهاي آنها با هم نيست، بلکه در منابعي است که اين ماجراها از آنجا سرچشمه گرفتهاند: افسانهها و قصههاي عاميانهي ايتاليايي و روايتهاي شفاهي.
کالوينو از طرفداران جدي و پر و پا قرص افسانههاي ايتاليايي بود، تا جايي که مجموعهاي از اين داستانها را جمعآوري و چاپ کرد. کالوينو به شکلي نقش برادران گريم را در ادبيات ايتاليا بازي ميکند. منبع او براي نوشتن سهگانهي نياکان ما همين قصهها و روايتهاي شفاهي هستند.
دنيايي که کالوينو به تصوير ميکشد در فضا و تخيلي قصهوار، بدون زمان و مکان، خارقالعاده اما باورپذير ميگذرد. جالب است بدانيد گاهي اين مجموعه بهعنوان داستانهاي کودکان طبقهبندي ميشود، چون کسي باور نميکند اين همه ماجراهاي عجيب و غريب براي بزرگسالان آفريده شده باشد.
- به سوي واقعيت و فراتر از آن!
رمان مدرن معمولاً به روايت ماجرايي خاص ميپردازد که در دنياي بيرون يا دنياي ذهني و دروني شخصيت کتاب اتفاق ميافتد. اما داستان پستمدرن يا دستكم گونهاي از آن، روايت چگونگي نوشتن يک داستان است؛ يعني نويسنده مراحل شکلگيري داستان در ذهنش و به روي کاغذ آوردن آن را، به داستان تبديل ميکند.
در داستانهاي پستمدرن نويسنده تلاش ميکند مرز بين واقعيت و خيال را در هم بريزد. او مرتب به خواننده يادآوري ميکند که در حال خواندن داستان است و همهي ماجراهايي که در کتاب پيش رويش ميخواند، فقط ساختهي تخيل او هستند و واقعيت ندارند.
در داستانهاي پستمدرن نويسنده به آفريدن واقعيتي متفاوت از دنياي بيرون ميپردازد که گاهي به داستان حالتي طنزآميز ميدهد. بسياري از آثار کالوينو را ميتوان بهعنوان داستانهاي پستمدرنيستي طبقهبندي کرد.
او با در هم آميختن قصهها و افسانههاي عاميانه، فيلم و... دنياي داستاني جديدي ميسازد که در عين حالي که ميدانيم واقعي نيستند، ميتوان نشانههايي از آنها را در دنياي بيرون پيدا کرد، به ماجراها خنديد و در نهايت عميقاً به مشابهت دنياي خيالي آثار او و دنياي واقعي بيرون فکر کرد.