- چهطور به نوشتن علاقهمند شديد؟
وقتي به مدرسه ميرفتم، در مدرسهمان بچههاي درسخوان زياد بودند، اما من ميديدم علاوه بر درسخواندن، چيزهاي قشنگ ديگري هم وجود دارد؛ مثلاً وقتي برف ميآمد و کلاغها روي سيم برق مينشستند، برايم يک داستان زيبا بود.
اين چيزها را ميديدم و دربارهشان مينوشتم و زنگ انشا ميخواندم. معلمها هم تشويقم ميکردند. معلمها در شروع هرکاري نقش زيادي دارند. کمک ميکنند آدم بفهمد توان يا استعداد کاري را دارد يا نه.
- در روز چهقدر مطالعه ميكنيد؟
اگر شبها کتاب نخوانم، خوابم نميبرد، البته کارم زياد است و مثل قبل نميتوانم هفتهاي دو کتاب تمام کنم.
- چهطور ميشود به كتاب و كتابخواندن علاقهمند شد؟
خوب است از زنگ انشا و فارسي استفاده کنيد و از معلمتان بخواهيد برنامهاي براي كتابخواني تهيه كند. با دوستانتان قرار بگذاريد کتابهايي را که خواندهايد به هم معرفي کنيد يا امانت بدهيد. مثلاً پنج نفر پنج کتاب بخرند و به هم قرض بدهند و بعد در کلاس دربارهي كتابها حرف بزنند و دربارهاش بنويسند.
تنها کتابخواندن کافي نيست. نوشتن هم مهم است. با نوشتن ميتوانيد تجربه و احساس خود را بيان کنيد.
- به کساني که به نويسندگي علاقه دارند چه پيشنهادي ميکنيد؟
خواندن، خواندن، خواندن، نوشتن، نوشتن، نوشتن. داستاني را که مينويسيد، براي خودتان بخوانيد و دوباره بخوانيد. بعد آن را به دوستهايتان بدهيد تا آنها هم آنرا بخوانند. بعد از مربيهاي جاهايي مثل كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان كمك بگيريد. نقدشنيدن خيلي مهم است. اگر ميخواهيد خوب بنويسيد، بايد نقد ديگران را بپذيريد.
- بچههاي خانوادهتان را چهطور به خواندن تشويق ميکنيد؟
گاهي کتاب هديه ميدهم يا اگر خودم كتابي را دوست داشته باشم، آن را معرفي ميکنم. چون ما با کتاب زندگي ميکنيم، دوست داريم اطرافيانمان هم کتابخوان شوند، ولي به زور و اجبار نميشود. هركسي بايد خودش انتخاب كند.
نوشين شجاعي، 13ساله
خبرنگار افتخاري از تهران