تاریخ انتشار: ۱۴ فروردین ۱۳۹۷ - ۱۸:۳۵

حسین تولایی: هرسال اسفند که می‌شود بارها و بارها این غزل قیصر امین‌پور را با خودم زمزمه می‌کنم که گفته: «بفرمایید فروردین شود اسفندهای ما/ نه بر لب بلکه در دل گل کند لبخندهای ما...»

بعد از خودم مي‌پرسم آيا قيصر امين‌پور اين شعر را در روزهاي نزديک بهار گفته؟ يعني همين روزها که هوا بوي عجيبي دارد. همين روزها که شکوفه‌هاي کوچک سفيد و جوانه‌هاي تازه سبز روي شاخه‌ها نشسته‌اند.

به هر حال نگاه او به بهار و زبان شاعرانه‌ي او، به زندگيِ امروز ما نزديک است. اما شاعران قبل از قيصر امين‌پور چه‌طور از بهار مي‌گفتند؟ از چه زاويه‌اي به روزهاي آخر اسفند و به آغاز سال نگاه مي‌کردند؟

آثار شاعران کهن نه‌تنها بخش مهمي از ادبيات فارسي است، بلکه بخش ارزشمندي از ميراث فرهنگي کشور ما هم به‌شمار مي‌آيد؛ ميراثي که از پس سال‌ها و قرن‌ها به دست و دل ما رسيده‌.

نکته‌ي جالب اين‌که وقتي اشعار شاعران قرن‌ها پيش را مي‌خوانيم، آن‌قدر زبانشان روان و صميمي است که انگار در همين سال‌هاي اخير زيسته‌اند و اين همان جادوي شعر ناب است.

امسال در ويژه‌نامه‌ي نوروزي هفته‌نامه‌ي دوچرخه، سراغ ابياتي از شاعران کهن فارسي مي‌رويم تا از پنجره‌ي نگاه آن‌ها به تماشاي بهار بنشينيم.

 

عكس: مرتضي دانش‌نظامي/ آرشيو عكس روزنامه‌ي همشهري

 

  • نسيم باد نوروزي

حافظ شيرازي، عارف و شاعر قرن هشتم

 

ز کوي يار مي‌آيد نسيم باد نوروزي

از اين باد ار مدد خواهي چراغ دل برافروزي

...به صحرا رو که از دامن غبار غم بيفشاني

به گل‌زار آي کز بلبل غزل گفتن بياموزي

 

عكس: مهدي بيات/ آژانس عكس همشهري

 

  • بوي بهار آيد

  فرخي سيستاني، شاعر قرن پنجم

 

ز باغ اي باغبان، ما را همي بوي بهار آيد

کليد باغ ما را ده که فردامان به‌کار آيد

کليد باغ را فردا هزاران خواستار آيد

تو لختي صبر کن، چندان‌که قمري بر چنار آيد

چو اندر باغ تو بلبل به ديدار بهار آيد

تو را مهمان ناخوانده به‌روزي صد هزار آيد

...بهار امسال پنداري همي خوش‌تر ز پار آيد

از اين خوش‌تر شود فردا که خسرو از شکار آيد

 

عكس: حسين مقيمي/ آژانس عكس همشهري

 

  • همه روز تو عيد

  وحشي بافقي، شاعر قرن دهم

 

بهار آمد و گشت عالم گلستان

خوشا وقت بلبل خوشا وقت بستان

...دگر باغ شد پر نثار شکوفه

که گل خواهد آمد خرامان‌خرامان

...نباشد چرا خاصه اين‌طور فصلي

دل گل شکفته، لب غنچه خندان

...همه روز تو عيد و نوروز باد

و زان عيد و نوروز عالم گلستان

 

 

  • مرغان ره گل‌زار گرفتند

فروغي بسطامي، عارف و شاعر قرن سيزدهم

 

عيد آمد و مرغان ره گل‌زار گرفتند

و ز شاخه‌ي گل داد دل زار گرفتند

از رنگ چمن پرده‌ي بزاز دريدند

و ز بوي سمن طاقت عطار گرفتند

پيران کهن بر لب انهار نشستند

مستان جوان دامن کُهسار گرفتند

 

عكس: محمدرضا بهارناز/ آرشيو عكس روزنامه‌ي همشهري

 

  • عيد من امروز تويي

  جلال‌الدين مولوي، عارف و شاعر قرن هفتم

 

اندر دل من مها، دل‌افروز تويي

ياران هستند ليک دلسوز تويي

شادند جهانيان به نوروز و به عيد

عيد من و نوروز من امروز تويي

 

 

  • بوي گل

  صائب تبريزي، شاعر قرن يازدهم

 

باد بهار مرهم دل‌هاي خسته است

گل موميايي پر و بال شکسته است

شاخ از شکوفه‌ي پنبه سرانجام مي‌کند

از بهر داغ لاله که در خون نشسته است

...افسانه‌ي نسيم به خوابش نمي‌کند

از ناله‌ي که بوي گل از خواب جسته است؟

 

عكس: اميرمسعود سلطان‌احمدي/ آرشيو عكس همشهري

 

  • از صحن چمن خاست

  خواجوي کرماني، شاعر قرن‌هاي هفتم و هشتم

 

اين بوي بهار است که از صحن چمن خاست

يا نکهت مشک است کز آهوي ختن خاست

انفاس بهشت است که آيد به مشامم

يا بوي اويس است که از سوي قرن خاست

اين سرو کدام است که در باغ روان شد

وين مرغ چه نام است که از طرف چمن خاست

 

عكس: جعفر كبوتري/ آژانس عكس همشهري

 

  • روي دل‌افروز خوش است

  خيام نيشابوري، حكيم و شاعر قرن‌هاي پنجم و ششم

 

بر چهره‌ي گل، نسيم نوروز خوش است

در صحن چمن، روي دل‌افروزخوش است

از دي که گذشت، هر چه گويي خوش نيست

خوش باش و ز دي مگو که امروز خوش است

 

 

  • موسم جوش بهاره

  باباطاهر عريان، شاعر قرن‌هاي چهارم و پنجم

 

عزيزان موسم جوش بهاره

چمن پر سبزه، صحرا لاله‌زاره

دمي فرصت غنيمت دان درين فصل

که دنياي دني بي‌اعتباره

 

عكس: سعيد قاسمي/ آژانس عكس همشهري

 

  • جهان تازه گشت

  کسايي مروزي، شاعر قرن چهارم

 

به نوبهار جهان تازه گشت و خرم گشت

درخت سبز عَلَم گشت و خاک مُعْلَم گشت

نسيم نيم‌شبان جبرئيل گشت مگر

که بيخ و شاخ درختان خشک مريم گشت

 

 

  • به چشم ياران همه گل

  هاتف اصفهاني، شاعر قرن دوازدهم

 

اکنون که زمين شد ز بهاران همه گل

صحرا همه سبزه، کوهساران همه گل

از فرقت توست در دل ما همه خار

وز طلعت تو به چشم ياران همه گل

 

عكس: محسن رفيع‌نژاد/ آرشيو عكس روزنامه‌ي همشهري

 

  • وقت بهارم هوس صحرا بود

  سعدي شيرازي، شاعر و سخن‌سراي قرن هفتم

 

نفسي وقت بهارم هوس صحرا بود

با رفيقي دو که دايم نتوان تنها بود

خاک شيراز چو ديباي منقش ديدم

وان همه صورت شاهد که بر آن ديبا بود...