بهار لبخند ناگهانی توست

بعد از روزهاي سرد

مي‌رسد

و جهان را رنگي مي‌کند

 

ليلا قرمزچشمه، 15ساله

خبرنگار افتخاري از تهران

 

عكس: مهرانا سلطاني، 15ساله، خبرنگار افتخاري از سروستان

 

  • چوب ‌رختي آسمان

اسفند که مي‌آيد

زمين کم‌کم

بي‌تاب ديدن لباس سبزي مي‌شود

که بهار

با چمن‌هاي سبزش دوخته

و بر چوب‌رختي آسمان آويزان کرده

 

آيلار حاجي‌نصيري

17ساله از تبريز

 

  • نوروز مي‌آيـد

نوروز مي‌آيد

با بوي صدها ياس

با گونه‌هايي از

جنس هزار احساس

 

نوروز مي‌آيد

تن‌پوشي از باران

رقصيدن گلبرگ

با نغمه‌ي باران

 

نوروز مي‌آيد

آغاز يک هستي است

ميلاد صدها عشق

در شور و سرمستي است

 

نوروز مي‌آيد

چشمان او درياست

گيسوي او مهتاب

قلبش پر از رؤياست

 

نوروز مي‌آيد

رؤياي او شادي است

دنياي بي‌کينه

فرياد آزادي است

 

زينب محمدي

15ساله از شهرقدس

 

عكس: شفق مهدي‌پور، خبرنگار جوان از تهران

 

  • هفت‌سين

سبزه‌ام تويي

سيبم

سکه‌ام

* * *

بيا اين سفره را کامل کن

 

نوشين صرافها

خبرنگار جوان از تهران

 

  • اسم رمز

اي آسمان بيا و کمي مهربان بشو

يک قطره آب توي دهان زمين بريز

زنبورجان ببين که چه رنگم پريده است

دستي بکش به صورت من، شبنم عزيز!

 

من غنچه‌ام، کليد لبانم کجاست باغ؟

پس من چرا نمي‌شکفم؟ اسم رمز چيست؟

آه اي نسيم‌جان! تو کجا مانده‌اي؟ ببين!

مانند من کسي نگران بهار نيست...

 

من گوشه‌اي نشسته‌ام و فکر مي‌کنم

دارد تمام مي‌شود اين‌جا تحملم

آماده‌ام بهار مرا دست‌چين کند

با بوي خوب او بشکفد گل از گلم!

 

فائزه فرزانه، 17ساله

خبرنگار افتخاري از خرامه

 

تصويرگري: مليكا غلامي، 16ساله، خبرنگار افتخاري از تهران

 

  • فصل سخاوتمند

اسفند

چه سخاوتمندانه رد مي‌شود

تا به خواهرش

خواهر سرسبزي‌ها

خواهر خوبي‌ها

به بهار

برسيم

 

متينا عروجي، 14ساله

خبرنگار افتخاري از شهريار

 

  • غافل‌گيري

همه‌ي پنجره‌هايم باز است

چشم‌هايم به راه

گل‌هايم تشنه

در مي‌زند

غافل‌گير مي‌کند بهار

از پشت در

 

فريدا زينالي، 17ساله

خبرنگار افتخاري از تبريز