در ارتباط با مدیریت فضاهای مجازی، چند نکته وجود دارد؛ در جهان امروز، رسانههای اجتماعی نقش مکمل رسانههای رسمی را ایفا میکنند و این نقشآفرینی در جامعه ما طی سالهای اخیر کاملا قابل مشاهده است. بنابراین ما باید شبکههای اجتماعی و فضای مجازی را بهعنوان یک واقعیت بپذیریم و بهدنبال پاک کردن صورت مسئله نباشیم.
باید بپذیریم که پیامرسانهای مختلف چه در قالب اینترنتی و چه در شکل اپلیکیشنهای موبایلی آن، به جهت جذابیتها و مزیتهایی که برای مردم و کاربران دارند، مورد اقبال آنها واقع شدهاند. اما موضوع اساسی نحوه مدیریت این پیامرسانها و شبکههای اجتماعی است. آنچه مسلم است این است که فیلترینگ، راهحل مناسب برای مواجهه با فضای مجازی نیست. نحوه مدیریت ما در حوزه شبکههای اجتماعی باید ایجابی باشد نه سلبی.
اینکه گفته میشود انحصار یک پیامرسان خاص باید شکسته شود، ایده قابلقبولی است. اما شرط شکستن انحصار تلگرام فیلتر کردن آن نیست. بلکه ایجاد و معرفی آلترناتیوهای مناسب و مؤثر برای آن است. اگر آلترناتیوهای مورد نظر قادر به رقابت با پیامرسانهای موجود نباشد، بهطور طبیعی با اقبال مردم و کاربران مواجه نخواهد شد. چرا که این آلترناتیوها به لحاظ سطح تکنولوژی بهکار رفته در آنها، حفظ امنیت و حریم خصوصی کاربران و استفاده آسان، پاسخگوی نیازهای مردم نیستند.
به همین جهت تأکید میشود که فیلترینگ آخرین راهحل است نه نخستین راهحل. فیلترینگ پیامرسانهای موجود، کاربران را با یک مشکل مضاعف روبهرو میکند. نتیجه طبیعی فیلترینگ، قانونگریزی کاربران و استفاده از فیلترشکن برای دور زدن فیلترینگ خواهد بود. اینکه بهطور ناخواسته کاربران را به سمت قانونگریزی هدایت و ترغیب کنیم، برای جامعه مدنی بسیار خطرناک است و یک خسارت جدید برای جامعه محسوب میشود.
اما پیامرسانهای اجتماعی قابل مدیریت هستند؛ به شرط اینکه ما هم از نظر تکنولوژی و فراهم کردن امکانات زیرساختی در این حوزه و هم از نظر تولید محتوا باید بسیار قوی عمل کنیم. نهایتا باید به مردم حق انتخاب بدهیم تا کالای مطلوب و مورد نظر خود را از این بازار انتخاب کنند.
موضوع دیگری که باید در مدیریت شبکههای اجتماعی مورد توجه قرار بگیرد، مدیریت محتواست. در این زمینه، دستگاههای فرهنگی و مسئولان ذیربط باید تلاش کنند تا سواد رسانهای کاربران را ارتقا دهند. به هر میزانی که ما سواد رسانهای و قدرت تجزیه و تحلیل کاربران رسانهها را افزایش دهیم، موفقیت ما در مدیریت فضای اجتماعی را سبب خواهد شد.
دستیابی به این هدف نیازمند ایجاد یک نظام سیاستگذاری یکپارچه و واحد است که بتواند راهبردهای اجرایی ارائه دهد. یعنی علاوه بر سیاستگذاری منسجم، در مرحله اجرا هم ما نیازمند یک مدیریت کلان و فرابخشی هستیم. عملکرد جزیرهای دستگاهها در حوزه مدیریت رسانههای اجتماعی و فضای مجازی موجب شده که ما با چالشهای متعدد در این زمینه مواجه بوده و شاهد یک مدیریت آشفته باشیم. وضعیتی که میتواند خسارات و مشکلات گوناگونی را برای جامعه و مردم بهوجود آورد.