«پنجه بافی» یکی از هنرهای بسیار ظریف و نه چندان رایج در گذشته بوده و با توجه به معنی کلمه پنجه که در لغت به مفهوم پنج انگشت کف دست یا پا آمده و این هنر دستی نیز تا حدودی شبیه به پنجههای دست است، به این نام شهرت پیدا کردهاست .
هنر پنجهبافی در یزد با نامهای دیگر «اسفندک» و «چمک» به ویژه در بین زرتشتیان معروف است چرا که در روستای زرتشتینشین «چم» از توابع تفت، بافت آن رواج بیشتری داشتهاست .
ماده اولیه پنجه را دانههای سبز اسفند تشکیل میدهد که در فصل بهار به ویژه در ماه اردیبهشت از کوهستانهای اطراف یزد جمعآوری میشود .
دانههای رسیده از بوته جدا شده و سپس دانههای هم اندازه با نخ و سوزن و اغلب توسط زنان و دختران خردسال به رشته آویخته شده و پس از خشک شدن در اتاق آویزان میشود .
به گزارش ایسنا،بنا بر باور زرتشتیان یزد، موقع چیدن دانههای اسفند باید دقت شود که از دانههای اسفند نزدیک به امامزادهای استفاده نشود، شاید با این باور که این دانهها مقدس هستند و از حرمت بیشتری برخوردارند .
در تهیه پنجه براي زیبایی و رنگارنگی از دانههای بیدانجیر(کرچک)، عناب، لیمو عمانی و دیگر دانهها نیز استفاده میشد که نخهای ابریشمی رنگ به رنگ، گلولههای نخی و کاموایی رنگی به اصطلاح یزدی «گلمبک» در انتهای پنجه اضافه میشده است که صرفاً براي زیبایی بیشتر و زینتبخشی به آن بوده است .
علاوه بر آنها روی سطح پنجه کاملاً با پارچه پوشانده میشد تا روی آن را با وسایلی چون پولک، منجاق و نخهای ابریشیمی رنگی تزیین کنند و گاهی از القابی چون الله و اسامی ائمه، طرحهایی چون بته و گل متناسب با سفارش و سلیقه متقاضی نیز بر روی آن استفاده میشده است .
براي دوام و استحکام کار نیز آن را با چوب، چسب و نخ ابریشم میبستند و در قالب کلی لوزی، مربع و گاه دایره برای آویختن آماده میکردند.
اهمیت بافت و رواج این صنعت در گذشته به این دلیل بوده است که مردم معتقد بودند آویزان کردن «پنجه» به سر در خانه یا دیوار اتاق آسیب و چشم زخم را از ساکنان خانه به ویژه کودکان دور میکند و به همین دلیل برخی از افراد نیز پنجههای کوچکی به پیشانی کودکان یا بر لباس آنها میآویختند .
این هنر دستی در میان مردم هندوستان نیز با همین باور مشترک و حتی خوشیمنی وجود دارد که به جای اسفند از لیمو عمانی استفاده و دانهها را به کمک سنجاق به دیوار خود متصل میکنند .
در گذشته آویزان کردن پنجه در مناطقی از یزد که نخل و دانههای اسفند بیشتر بود، به طور پررنگتری وجود داشت و یکی از حرفههای حاشیه حصیربافی و سایر هنرهای دستی بود.