براساس گزارش واشنگتنپست، هزاران سال پيش سفر ميان نروژ و گرينلند با استفاده از قايق سه هفته طول ميكشيد. مسيريابهاي وايكينگ براي يافتن مسير خود در اين سفر از قطبنماهاي خورشيدي استفاده ميكردند: حلقهاي با زائدهاي باله مانند در ميان آن كه نور خورشيد سايه زائه را روي صفحه ميانداخت براساس آن شمال جغرافيايي را تشخيص ميدادند.
اما چنين قطبنمايي تنها زماني كارايي دارد كه خورشيد در آسمان باشد و در روزهاي ابري و مهآلود نميتوان از آن بهرهبرد. در سال 1967 باستانشناسي دانماركي ادعا كرد وايكينگها براي چنين شرايطي ابزاري جايگزين داشتهاند. او ادعا كرد ممكن است وايكينگها خورشيد را با استفاده از تكهاي بلورين به نام سنگ خورشيد در ميان ابرها تعقيب ميكردهاند.
اكنون محققان دانشگاه ائوتوس لوراند در بوداپست دريافتهاند كه وايكينگها واقعا از سنگهاي خورشيدي براي سفر به گرينلند استفاده كردهاند. با استفاده از اين تكنيك ميتوانستهاند از ويژگي قطبش نور خورشيد استفاده كنند. قطبش به آن معني است كه نور خورشيد جهتگيري غيرتصادفي دارد. زماني كه نور در ميان اتمسفر حركت ميكند،حلقههاي فطبيشدهاي تشكيل ميشوند كه خورشيد مانند دايره مياني سيبل در وسط اين حلقهها قرار ميگيرد.
جانداراني مانند ماهيها و پرندگان مهاجر توانايي رديابي قطبش تشعشعات خورشيدي را دارند اما چشم انسان براي رديابي آن به كمك نياز دارد. بلورهايي مانند كلسيت ميتوانند جهت قطبش نور خورشيد را تشخيص دهند. به گفته محققان با چرخاندن اين بلور در برابر چشم شدت نور دريافتي از آسمان به صورت دورهاي تغيير پيدا ميكند.
به بياني ديگر زماني كه سنگ با نور قطبيدهشده همتراز ميشود، درخشانتر ديده ميشود حتي اگر آسمان ابري باشد و وايكينگها از همين نشانه براي يافتن مسير خود استفاده ميكردهاند. محققان مجار با شبيهسازي سفر دريايي وايكينگها از نروژ به گرينلند و تغيير وضعيت هوايي و تعيين شكل و ساختار سنگ خورشيد به كارگرفته شده در اين سفر، به اين نتيجه رسيدند اين تكه بلوري وايكينگها را از ميان مه و ابر عبور ميدادهاست، البته در شرايطي كه مسيرياب هر سه ساعت يكبار مسير خورشيد را تشخيص ميدادهاست.
به گفته محققان دقت اين مسيريابي با توجه به زمانبندي اعلام شده 80 تا 100 درصد بودهاست و درصورتي كه مسيرياب هر چهارساعت يكبار موقعيت خورشيد را برسي ميكرد، وايكينگها گرينلند را رد كرده و مسير خود را تا كانادا ادامه ميدادهاند. محققان همچنين باور دارند وايكينگها از تكنيكهاي مسيريابي ديگري نيز براي سفرهاي دريايي خود استفاده كردهاند. به گفته آنها دريانوردان اوليه مشاهدهگراني دقيق بودهاند كه علاوه بر كنترل الگوي امواج، با جزيرهها و حتي مسير مهاجرت نهنگها نيز آشنايي داشتهاند.