تاریخ انتشار: ۹ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۰۶:۳۸

«در طبیعت چیزی جز رد باقی نگذاریم و چیزی جز عکس نیندازیم» این را پشت یک ماشین نوشته بودند.

بخش مهمي از راه، آن ماشين که گمانم متعلق به سازمان جنگل‌ها بود، جلوي ما حرکت مي‌کرد و من هي نوشته را خواندم. براي همين در تمام تعطيلات حواسم به اين بود که در طبيعت به‌جز عکس چه مي‌اندازم و چه مي‌اندازند؟

شما در طبيعت چه انداخته‌اي؟ يادت بيايد لطفاً!

هستي، نوجوان 16ساله‌اي است كه مادرش از کودکي به او آموزش داده هيچ زباله‌اي را جز در سطل زباله و يا در کيف و جيبش جايي نيندازد. هستي مي‌گويد:

«هميشه جيب‌هاي من پر از زباله است، کيفم هم همين‌طور. ما حتي بعضي‌وقت‌ها با مادرم زباله‌هاي ديگران را جمع مي‌کنيم. مثلاً اگر در طبيعت باشيم و يا حتي در مترو، مادرم کيسه‌ي فريزري را كه همراه دارد، دستش مي‌کند و زباله را برمي‌دارد. کوچک‌تر که بودم از کارش خجالت مي‌کشيدم، اما الآن به او و کارهايش افتخار مي‌کنم و فکر مي‌کنم آن‌هايي که زباله مي‌اندازند، بايد خجالت بکشند.»

اميرعلي 15ساله، چندان يادش نيست كه زباله‌هايش را کجا انداخته است. اما يادش هست كه يک‌بار وقتي در سفر بودند، زباله‌هايشان را در يک کيسه جمع کردند و پاي درختي کنار جاده گذاشتند و به دريا رفتند. وقتي چند ساعت بعد برگشتند، کيسه‌ي زباله‌ي آن‌ها پاره بود و محتوياتش در کنار جاده پخش شده بود. اين را پدر ديد چون يکي از وسايل او گم شده بود و پدر برگشته بود تا کيسه‌ي زباله را بگردد.

فاطمه‌سادات 14ساله هم يک روز در کوهستان، گروهي از مردان و زنان و حتي بچه‌هاي هم‌سن و سال خودش را ديد که کيسه دستشان بود و زباله‌هايي را جمع مي‌كردند که بقيه‌ي مردم آن‌ها را ريخته بودند. فاطمه‌سادات از کار گروهي آن‌ها خيلي خوشش آمده بود.

با نوجوانان زيادي صحبت کرديم و در نهايت متوجه شديم که بيش‌تر ما مراقب هستيم در طبيعت چيزي جز رد از ما باقي نماند و جز عکس چيزي نيندازيم! پس اين همه زباله در کنار دريا، جنگل، رودخانه و حتي دشت‌ها و کويرها چه مي‌کنند؟ چه کسي آن‌ها را پرتاب کرده است؟

 

 

عكس: خبرگزاري ايسنا