از سوی دیگر تهران نقشهایی دارد که هرکدام از منظرهای مختلف قابل توجه هستند؛ آنگونه که نقش ویژه شهر تهران در الگوسازی ملی و منطقهای و حتی بینالمللی انکارناپذیر است. این در حالی است که نمیتوان نقش تهران را از این نظر که بخش بزرگی از جمعیت کشور را دربرمیگیرد، نادیده گرفت؛ چنان که در آیندهای نهچندان دور در مقیاس برنامهریزی شهری، در زمره مگاشهرها جای خواهد گرفت. از سوی دیگر موقعیت ویژه شهر تهران در اثرگذاری بر معادلات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور را نیز نباید فراموش کرد.
با این تفاسیر باید گفت که تهران باید مدیریتی در اندازه و مقیاس خود داشته باشد؛ اندازهای که از جنس ملی باشد؛ از جنس مهارت، نوآوری، خلاقیت، شفافیت و فسادناپذیری. لذا در این راستاست که نگرش به مدیریت شهری تهران در جهت تبیین نگاهی متفاوت بر شهر و روابط در شهر تبیین میشود.
در این شهر آنچه اهمیت دارد، روابط است. شهر انسانمحور مقولهای ذهنی و خیالی نیست؛ بلکه انسان در آن محور و نقطه کانونی است و بهعنوان عنصری مرکزی تعریف میشود. بهمعنای دیگر نیازها، مطالبات و آنچه مربوط به انسانهاست، نقطه اصلی حرکت محسوب میشود. شهر انسانمحور از نگاه مدیریت شهری تهران مقولهای است که باید برای آن برنامههای ویژهای داشت تا پایهای مناسب برای برنامههای آتی اعم از خدماتی، عمرانی، فرهنگی، اقتصادی و سلامت ایجاد شود. بنابراین شهرداری باید برای شهر تهران برگزیده شود که تمام ویژگیهای مذکور را مدنظر قرار دهد و در مجموع موارد زیر را در اداره و اجرا پی بگیرد:
1- انسان را محور توسعه و نقطه کانونی در تصمیمگیریها برای مدیریت شهری بداند.
2- جهتگیریهایی در جهت رفع نیازهای شهروندان با اتکا بر آخرین امکانات و فناوریهای روز دنیا داشته باشد.
3- نگاه شهردار تهران باید متکی بر مشارکتپذیری باشد.
4- کابینه پایتخت ایران، کابینه گفتوگو و گفتوشنود باشد؛ نه اطاعت محض از ریاست کابینه.
5- شهردار تهران باید تمامی طرحهای خود را در معرض دید عموم قرار دهد و امکان ارائه نظر را برای شهروندان فراهم کند. شهردار تهران باید خط پاسخگویی و شفافیت را در شهر فعال کند.
6- شهردار باید به دور از هرگونه تبعیض، فضاهای شهری را بر مبنای استفاده همهجانبه مردم، فارغ از جنسیت، تواناییهایی جنسیتی و هرگونه قومیت و وابستگی فرهنگی- اجتماعی تدارک ببیند. شهردار تهران همه ساکنان شهر اعم از سازمانها و نهادها و مردم عادی را بهعنوان شهروند درنظر گرفته و نیازها و ضرورت مشارکت آنها را در روند اداره شهر، برای خود و تیم همراهش تعریف کند.
7- اساسا شهرداری پایتخت جایگاهی از جنس فعالیت و مشارکت است. پس شخصی که بر این مسند مینشیند، باید در دسترس شهروندان قرار داشته باشد. در این بین استفاده از ظرفیتهای دنیای مجازی و واقعی، بستری مناسب برای در دسترس بودن شهردار تهران بهحساب میآید. پس شهردار تهران باید ابزار گفتوگو با همه ذینفعان را به کارگیرد و توان گفتوگو با همه آنها را داشته باشد.
8- او در مقام نماینده شهر تهران در هیأت دولت باید حضوری مثبت از جنس مطالبهگری داشته باشد. همچنین او باید بستری از تعامل را با قوای سهگانه که مرکزیت آنها در پایتخت است، ایجاد کند.
9- او باید به سمت جوانگرایی برود. رویکردش چنان باشد که بتواند از جوانان در سطوح مدیریتی ارشد استفاده کند تا با تغییراتی نو، فرصتهای تازهای برای شهر ایجاد شود.
10- و در نهایت شهردار تهران باید اصلاحطلب باشد چراکه مردم به نمایندگانی رأی دادهاند که از نظر جهتگیری فکری و سیاسی، اصلاحطلب هستند. البته اصلاحطلب به این معنا نیست که نتواند تمام شهروندان را ببیند بلکه باید همه نیازمندیها را ببیند و شهر را برای همگان اداره کند.