در این سخنرانی مسائل مهمی مانند نوسان نرخ ارز یا مسئله هماهنگی بین حوزههای دولتی و بخشهای حکومتی مطرح شد. اما بخشهایی از سخنان رئیسجمهور نظر مخاطب را بهخود جلب کرد؛ نکته نخست اظهارات روحانی درباره تلگرام بود. نگارنده بر این باور است که آقای روحانی قطعا با فیلتر شدن تلگرام مخالف است.
اما طرح این پرسش مدنی حق مخاطب است؛ چرا زمانی که رئیسجمهور با فیلترینگ تلگرام موافق نیست و تصمیمگیری مشخصی در کلان حکومت در اینباره اتخاذ نشده است، معاون اول رئیسجمهور با تلگرام خداحافظی میکند و برخی از مقامات دولتی هم بهگونهای از فیلترینگ تلگرام حمایت میکنند؟ در این زمینه این سؤال مطرح میشود که این ناهماهنگی از کجا ناشی میشود؟ آیا این اقدام مقامات دولتی بهمعنای خوش خدمتی تلقی میشود یا بهمعنای فرافکنی؟
نکته دومی که در سخنان رئیسجمهور قابل توجه است، بحث توبیخ شفاهی برخی از مدیرانی است که به گفته آقای روحانی حاضر به پرداخت هزینه نیستند و رئیسجمهور بدون اشاره به مصادیق، از آنها میخواهد که صندلیهای خود را ترک کنند. رئیسجمهور نخستین بار نیست که درباره مقامات ارشد قوه اجرایی اینچنین موضعگیری میکند و به صراحت از آنها میخواهد که فضا را خالی کنند. نفس این نوع موضعگیری اقدام ممدوح و پسندیدهای است،
اما در اینجا هم یک پرسش مدنی بسیار مهم از رئیسجمهور مطرح میشود؛ باور کنید که بسیاری از مدیران ارشد اجرایی کشور، وزرا و استانداران درباره خودشان این اتفاق نظر را دارند که عملکرد آنها بدون اشکال یا دارای اشکالات کمی است. بنابراین انتظار اینکه آنها داوطلبانه خود را از مسئولیت کنار بکشند، بیهوده است.
اما در مورد بسیاری از کسانی که ممکن است مدنظر آقای رئیسجمهور باشند، چه در شکلگیری دولت اول و چه در دولت دوم به آقای روحانی توصیه میشد که فلان فرد انگیزه کاملی برای همراهی با دولت و رئیسجمهور را ندارد. این مسئله بهطور مکرر از سوی نخبگان و کنشگران سیاسی و اجتماعی و مدیران ادوار مختلف به رئیسجمهور توصیه شده بود که برخی از اعضای کابینه کارآمدی لازم را در حوزه مسئولیتهای واگذار شده ندارند.
اما این توصیهها و انتقادات در عمل مورد بیتوجهی قرار گرفت. هماکنون نیز این سؤال در ذهن نخبگان و کنشگران سیاسی نقش بسته است که چرا رئیسجمهور با اصحاب متعلق به حوزه مدیریت خود یعنی وزرا، مدیران دولتی، استانداران، معاونان رئیسجمهور و روسای سازمانها، که خود رئیسجمهور یقینا در انتصاب هریک از آنها اظهارنظری کرده یا گوشه چشمی به آنها داشته است، چرا امروز مشخصا در مورد این افراد که تعدادشان هم کم نیست تصمیمی گرفته نمیشود.
برای مثال، اخیرا دو مقام ارشد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در استان خراسان رضوی دستگیر شدهاند، اما در این مدت هیچگونه واکنشی از سوی وزیر ارشاد را شاهد نبودهایم. در مورد نوسانات اخیر بازار ارز هم دولت میتوانست مشخص کند که مسئولیت سیاستهای ارزی بر عهده کدام نهاد (وزیر اقتصاد، رئیس بانک مرکزی یا سازمان برنامه و بودجه) است. لذا میتوان گفت که تصمیمگیری در مورد کاهش سود سپرده بانکی، سیاستهای پولی و ارزی کشور که مسائل و مشکلات گستردهای برای دولت پدید آورد نتیجه این رویکرد رئیسجمهور است.
ناهماهنگی و بیبرنامگی در حوزه دولت و اقدامات هزینهساز برخی مسئولان امروز کاملا ملموس و قابل فهم است. متعاقب اظهارنظرهای دیروز رئیسجمهور، جامعه مدنی نمیتواند این مسئله را بپذیرد که وزیران و مدیران ارشد دولت که حاضر به همراهی با رئیسجمهور و گفتمان دولت نیستند و آماده پرداخت هزینه نیستند، با اختیار خودشان کنار بروند و فضا را خالی کنند. قطعا چنین اتفاقی رخ نخواهد داد.
سادهترین و صادقانهترین راه این است که رئیسجمهور اگر مصداقی برای خود درنظر دارد بیش و پیش از هر نهاد و دستگاه دیگری درباره آنها تصمیم بگیرد. فواید این رفتار رئیسجمهور حتما بیش از مضرات احتمالی آن خواهد بود و دستاوردهای این تصمیم بیشتر از هزینههای احتمالی خواهد بود.