سارقان اعتراف کردند که با تقلید از فیلمهای هالیوودی نقشه این سرقتها را کشیده بودند.به گزارش همشهری، نخستین سرقت این گروه پنجم اسفندماه رخ داد و آنها در کمتر از 2ماه، 5دستگاه خودپرداز در تهران را سرقت کردند. اعضای این گروه با همین شگرد در کرج هم سرقت کردند که هنوز تعداد دقیق سرقتهای آنها در استان البرز مشخص نشده است.
سرهنگ یاراحمدی، سرپرست پلیس آگاهی تهران دیروز در جمع خبرنگاران گفت: پس از وقوع این سرقتها با توجه به اهمیت موضوع، شناسایی و دستگیری آنها در دستور کار قرار گرفت. تلاش کارآگاهان در نهایت به شناسایی 4سارق منجر شد و 2روز آخرهفته گذشته، مأموران توانستند آنها را در عملیاتی غافلگیرانه دستگیر کنند.
وی ادامه داد: اعضای این گروه پس از سرقت خودروهای مدل بالا و تندرو مانند بیام و، پرادو، آزرا، ماکسیما و همچنین تعدادی وانت، ابتدا محلهای سرقت را شناسایی کرده و نیمههای شب درحالیکه صورت خود را پوشانده بودند، دست به سرقت دستگاهها میزدند. نخستین سرقت آنها دستگاه عابربانکی بود که در مرکز خرید ونک قرار داشت.
آنها عابربانکهایی را انتخاب میکردند که در بیرون از بانکها و روی زمین قرار داشتند و بهراحتی قابل سرقت بودند. آنها در ادامه چند عابربانک دیگر را هم دزدیدند و آخرین سرقت این گروه در پایتخت، 26فروردینماه حوالی نازی آباد رخ داد ودزدان نقابدار با یک ماکسیما و نیسان دستگاه عابربانکی که کنار فروشگاه رفاه بود را دزدیدند.
به گفته سرهنگ یاراحمدی، سارقان پس از سرقت این دستگاهها، به محلی خلوت رفته و با دستگاه سنگ فرز، آنها را تخریب کرده و وجوه نقد را میدزدیدند. پس از آن دستگاههای تخریب شده را همانجا رها میکردند که کارآگاهان اغلب این دستگاهها را کشف کردند.
وی گفت: با استعلامی که از بانک گرفتیم، ارزش هر کدام از این دستگاهها 150میلیون تومان بود اما آنها تا سقف 60میلیون تومان بیمه شده بودند. بهدنبال این سرقتها تمام کلانتریهای سطح پایتخت مأمور شدند تا به بانکها و فروشگاههای بزرگی که از این دستگاهها استفاده میکنند تذکرات لازم درخصوص نصب ایمن عابربانکها را بدهند که به راحتی قابل حمل نباشند.
سرپرست پلیس آگاهی تهران در ادامه گفت: متهمان در بازجوییهای اولیه به سرقت 5دستگاه در سطح شهر تهران اعتراف کردند و تعدادی از سرقتهایشان هم در حوزه کرج بوده و هنوز آمار دقیق آن مشخص نیست. هر 4عضو این گروه سابقه دار هستند و به اتهام جرایم مختلف مانند سرقت خودرو، محموله و مغازه به زندان رفته بودند.
حتی یکی از آنها از زندان مرخصی گرفته و در این مدت دست به سرقت میزد و هیچ یک از آنها تصور نمیکردند که به این سرعت شناسایی و دستگیر شوند. به گفته وی، مأموران در مخفیگاه آنها، ماسک و دستکشی که در سرقتها استفاده شده بود، به همراه 3دستگاه خودروی مسروقه که در پارکینگ خانهشان بود را کشف کردند. اعضای این گروه در اختیار مأموران اداره هفدهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند و تحقیقات تکمیلی از آنها ادامه دارد.
- مغز متفکر باند
مغز متفکر این گروه مردی 30ساله است که از سال 91تا 96به اتهام سرقت از مغازهها در زندان بود. وی که با حکم قاضی به رد مال 164میلیون تومانی محکوم شده بود، 9ماه پس از آزادی از زندان وقتی دید بدهی زیادی دارد، باردیگر نقشه خلاف کشید. گفتوگو با او را در ادامه میخوانید.
- ایده چنین سرقت عجیبی چطور به ذهنت رسید؟
یکی از اعضای گروه به نام شهروز، خانه مجردی دارد و ما زیاد به آنجا میرفتیم. همه تفریح ما این بود که بنشینیم پای تماشای فیلمهای اکشن هالیوودی. از دیدن سرقتهایی که در این فیلمها انجام میشد لذت میبردیم. در یکی از فیلمها دزدان را نشان میداد که وارد بانک میشدند و گاو صندوق بزرگ بانک را با خودشان میبردند. همین شد که فکر سرقت دستگاههای عابربانک به سرم زد. چرا که اطمینان داشتم داخل آن پر از اسکناس است و تراول. بچههای دیگر هم قبول کردند. حتی یکی از ما که ورزشکار است در اینترنت سرچ کرد و گفت بهنظر ایده خوبی است و دستگیر نمیشویم.
- نحوه سرقتهایتان به چه شکل بود؟
یکی از اعضای گروه استاد باز کردن در خودروی ماکسیماست. او حاضر شد خودروهای مدل بالا و وانت پیکان یا نیسان را سرقت کند. البته ما همیشه 4تایی با هم بودیم. حتی هنگام سرقت خودرو هم با هم میرفتیم.
- محل سرقت را چطور شناسایی میکردید؟
بهصورت اتفاقی.
- می دانستی که دستگاهها بهصورت ایمن نصب نشدهاند؟
یکی از دوستانم قبلا این موضوع را به من گفته بود. اما خب کاری که ما انجام دادیم ریسکش خیلی بالا بود. یعنی کافی بود یک نفر هنگام حمل این دستگاهها ما را ببیند آن وقت دیگر کارمان تمام بود.
- چرا با خودروهای مدل بالا به محل سرقت میرفتید؟
اولا کسی به ما شک نمیکرد. ثانیاً خب هرچه مدل خودرو بالاتر باشد سرعتش بیشتر است و هنگام خطر به راحتی میتوان از دست پلیس فرار کرد.
- چند دستگاه خودرو سرقت کردید؟
دقیقا یادم نیست اما خودروی بیامو و پرادو را از یک نمایشگاه سرقت کردیم. کرکرههای نمایشگاه را با دستگاه سنگ فرز برش دادیم و وارد آنجا شدیم. به این ترتیب خودروهای مدل بالا را سرقت کردیم.
- فکر نمیکردید دستگیر شوید؟
نه. اصلا. چون صورتهایمان را پوشانده بودیم. نمیدانم چطور لو رفتیم.
- با پولهای دزدی چه کار کردید؟
همه ما بهخاطر مشکلات مالی مجبور شدیم دست به خلاف بزنیم. من در پرونده قبلیام به رد مال محکوم شده بودم و پس از آزادی مجبور شدم پول نزول کنم تا پول طلبکاران را بپردازم. اما همچنان 60میلیون تومان بدهکار بودم و از روی ناچاری باردیگر شدم خلافکار اما حالا بهشدت پشیمانم. اصلا نمیارزید به اینکه دوباره به زندان بیفتم.
- متاهلی؟
بله دو تا بچه هم دارم.
- دزد ورزشکار
نقش مهدی، تنها ورزشکارگروه حمل دستگاههای عابربانکی بود که حدود یک تن وزن داشتند. او 32ساله است و به گفته خودش نخستین باری است که دست به خلاف میزند.
- چه شد که وارد این باند شدی؟
عموی من سابقهدار است و 2عضو اصلی باند را میشناخت. با عمویم برای معامله خودرو به خانه مجردی سعید(یکی از اعضای گروه) رفته بودیم که با آنها آشنا شدم. یک شب وقتی همه دور هم بودیم تصمیم به سرقت گرفتیم. البته به تقلید از فیلمهای اکشن خارجی. میخواستیم پولدار شویم اما خبر نداشتیم که خیلی زود گیر میافتیم.
- چقدر پول در مجموع به جیب زدید؟
150میلیون تومان که بین خودمان تقسیم کردیم.
- قبل از اینکه دستگیر شوی شغلت چه بود؟
من طلاسازم، چندماه پیش مجبور شدم بهخاطر کارم حدود 50میلیون تومان پول نزولی بگیرم، اما دیگر نتوانستم این پول را برگردانم. برای همین وقتی دوستانم پیشنهاد دادند قبول کردم که وارد این بازی شوم اما یک درصد هم فکر نمیکردم که دستگیر شوم. پولی هم که گیرم آمد به طلبکارانم دادم.
- دوستانت میگفتند ورزشکاری و وظیفه ات این بود که دستگاهها را پس از سرقت به داخل وانت نیسانها منتقل کنی. درست است؟
من رزمی، کار میکنم. در این باند هم هرکدام وظایفی داشتیم. یکی سرقت ماشین، یکی مراقبت، یکی شناسایی محل سرقت و من هم وظیفهام حمل دستگاه بود. چون زورم زیاد است.
- سارقی با کلاهگیس
سومین عضو گروه که خانه مجردی دارد، جوان کم مویی است که اعضای گروه در شب نشینی در خانه او نقشه سرقتها را کشیدند. او پیش از این با سرکرده باند به جرم سرقت مغازه دستگیر شده و مدتی با هم در زندان بودند.
- چرا دوباره پس از آزادی، نقشه خلاف کشیدید؟
اگر میدانستم گیر میافتیم هرگز دوباره خلاف نمیکردم. از زندگی در زندان متنفرم. با خود گفتم بدهی هایم را پرداخت میکنم و مثل آدم زندگی میکنم اما نشد. این فیلم دیدنهای شبانه هم کار دستمان داد و باز شدم یک خلافکار حرفه ای.
- پس از سرقت، گزارش آن را در روزنامهها پیگیری میکردید؟
بعد از هرسرقت اخبار تلگرام را میخواندم و حتی گزارشی که در روزنامه همشهری چاپ شده و نوشته بود معمای سرقت دستگاه خودپرداز را هم بهصورت اتفاقی خواندم. اما آنقدر بهخودمان مطمئن بودیم که اصلا یک درصد هم احتمال نمیدادیم گیر بیفتیم.
- چرا این همه مطمئن بودید؟
چون وقتی راهی سرقت میشدیم، صورتمان را میپوشاندیم. من هم چون موهای کمی دارم گلاه کیس میگذاشتم. البته بقیه اعضای باند هم گاهی کلاهگیس میگذاشتند تا قابل شناسایی نباشند. از سوی دیگر دستکش بهدست داشتیم، صورتمان را میپوشاندیم و نه موبایلی همراه خود میبردیم و نه چاقو و اسلحه. اما با این حال لو رفتیم و خیلی زود گیر افتادیم.
- سرقت ماکسیما در 60ثانیه
عضو چهارم این گروه مردی 40ساله است که اعتیاد شدیدی به هروئین و شیشه دارد.او دیروز آنقدر حالش خراب بود که مأموران مجبور شدند وی را به بازداشتگاه ببرند. با این وجود پیش از آن به چند سؤال خبرنگار همشهری پاسخ داد.
- وظیفه تو در این سرقتها چه بود؟
سرقت خودرو.
- چه خودرویی؟
همه خودروها اما بیشتر تخصصم در سرقت خودروی ماکسیماست. در یک دقیقه میتوانم در ماشین ماکسیما را باز کرده و آن را سرقت کنم. مابقی ماشینها را هم بلدم اما زمان بیشتری میبرد. هیچ خودروی ضدسرقتی در دنیا وجود ندارد. این را همه باید بدانند و سعی کنند احتیاط کنند تا به راحتی ماشینشان سرقت نشود.
- چطور این سرقتها را یاد گرفتی؟
وقتی به زندان افتادم از یک زندانی یاد گرفتم البته بااستعداد هستم. درست است که به دام اعتیاد افتادم اما حافظه خوبی دارم و باهوشم. متأسفانه از هوشم در زمینه خلاف استفاده کردم درصورتی که اگر امکانات داشتم درس میخواندم و قطعا با این استعدادی که دارم فرد موفقی میشدم.