زنان معمار؟! خواهش میکنیم قبل از اینکه تعجب کنید، این گزارش را بخوانید تا گوشی دستتان بیاید که زیاد هم جای تعجب ندارد و معماری الزاما شغل مردانهای نمیتواند باشد.
همین چند هفته پیش بود که زنان معمار یک جا جمع شدند و اولین همایش «زنان معمار ایرانی» را در پایتخت کلید زدند؛ همایشی که به قول برگزارکنندهاش قرار بود روح زنانه را در کالبد شهر و شهرسازی بدمد.
سازمانها و ارگانهای زیادی هم از مشارکتکنندگان این همایش بودند از جمله امور بانوان شهرداری تهران. پیگیر شدیم و چندتایی از معماران زن شرکتکننده در این همایش را گیر آوردیم تا برایمان از معماری زنان و باقی ماجراهای آن بگویند.
اما ژیلا نوروزی - یکی از معماران برجسته اولین همایش زنان معمار ایرانی - میگوید: «من اعتقاد ندارم که این شغل زنانه یا مردانه است؛ شغلی است که همه میتوانند در آن فعالیت کنند، بستگی به ذوق و سلیقه دارد و تخصص. شاید تا 40-30 سال قبل سخت بود که یک معمار زن در کنار یک معمار مرد فعالیت کند اما الان به خوبی این قضیه پذیرفته شده است. کسی که با جدیت و مسئولیت کار میکند، همه جا مورد استقبال است؛ چه زن باشد و چه مرد».
با این حال خیلی از منتقدان هنری، معماری را مثل نقاشی، عکاسی و مجسمهسازی، با ویژگیهای زنانه و مردانه مرتبط میدانند. بیشتر منتقدان معتقدند که طرحهای زنان معمار با دخیل کردن نوعی شعور زنانه و احساسات خاص، از طرحهای مردانه قابل تمایز است و در برخی موارد دقیقا به دلیل همین ظرافت و احساس، بیشتر باب طبع مشتریان است. اما ژیلا نوروزی با لفظ معماری زنانه و معماری مردانه مخالفت میکند؛ «معماری حرفه است. اگر تفاوتی در کارها میبینید، مربوط به جنسیت معمار نیست بلکه به ویژگیهای فردی برمیگردد. لحن هر شخص با دیگری فرق میکند و بیان شخصی آدمها در خلق آثار هنری متفاوت است، فقط همین. اگر هم میبینید که همایشی مثل همایش زنان معمار ایرانی برگزار میشود، زنانه بودن این حرفه را تایید یا رد نمیکند بلکه صرفا یک تلاش عدالتخواهانه است تا زنان هم مثل مردان فرصتهای شغلی بیشتری داشته باشند».
حبیبه مجدآبادی - طراح برگزیده همایش معماری زنان ایرانی - هم با نوروزی هم عقیده است؛ «اثر یا با ارزش است که در رده معماری میگنجد یا اصلا ارزش معرفی شدن به عنوان یک اثر معماری را ندارد. کسی که تخصص و تجربه دارد، میتواند کار خوب ارائه دهد؛ پس دیگر تقسیمبندی زنانه و مردانه معنی ندارد. با این حال به نظر من اگر کار یک معمار زن را در کنار کار یک معمار مرد قرار دهید، متوجه تفاوت آنها نخواهید شد. در دنیای امروز یک معمار زن به اندازه یک معمار مرد تبحر دارد و اتفاقا به دلیل مسئولیتپذیری، خوش قولی و دقت بالا، حتی نسبت به مردها با استقبال بیشتری مواجه میشود و درآمد بیشتری میتواند داشته باشد». با این حال، زنانگی و مردانگی معماری در چشم ساناز افتخار زاده - معمار 32 ساله برگزیده همین همایش - پررنگتر است. این معمار برگزیده میگوید: «از نظر شناختشناسی، شناخت زنان شهودیتر از مردان است اما شناخت مردان بیشتر مبتنی بر منطق است. شناخت شهودی در خلق خیلی کمککنندهتر است و اثر را خلاقانهتر میکند. همین بین اثر معمار زن و معمار مرد میتواند تفاوت به وجود آورد».
و سرانجام او از حرفهایش نتیجه می گیرد که «اگر فرصتهای شغلی برای زنان و مردان معمار برابر باشد، معماران زن موفقتر از مردان هستند».
فرصتهای نابرابر
اگر معمار باشید و زن هم باشید و اتفاقا امکان فعالیت مستقل هم برایتان فراهم نباشد، آنوقت فرصتهای شغلی نابرابر را همان سوراخی میبینید که معماران زن سالهاست از آن گزیده میشوند. نتیجهاش میشود این کمبود فرصت رشد و پایین آمدن اعتماد به نفس زنان در عرصههای مدیریتی. دکتر مزین دهباش شریف - دبیر علمی اولین همایش زنان معمار ایرانی - میگوید: «اصلیترین عرصه حضور زنان معمار، تدریس و حوزه آموزش است.
حتی در کلانشهری مثل تهران هم پیدا کردن دفترهای مهندسیای که زنان در حوزه مدیریتیاش حضور داشته باشند، بسیار سخت است؛ به طوری که بیشتر فارغالتحصیلان زن در رشته معماری، فقط به دریافت پروانه اشتغال اکتفا کردهاند و حضور در عرصه کار فنی را نادیده گرفتهاند».
نگاهتان را چند سطر عقبتر ببرید و آمار سازمان سنجش را یک بار دیگر مرور کنید. آمارهای همین سازمان، خبر از آن میدهد که اگرچه 67درصد دانشجویان رشته معماری را زنان تشکیل میدهند اما فقط 13 نفر از زنان فارغالتحصیل این رشته، صاحب جایگاه مدیریتی در شهرداریها، سازمانهای نظام مهندسی و شرکتهای مهندسی مشاور هستند .
حبیبه مجدآبادی در اینباره چنین نظری دارد؛ «خانمها گاهی خودشان را جدی نمیگیرند. تنها تفاوت موجود بین زنان و مردان معمار، ممکن است این باشد که زنان در بعضی موارد اعتماد به نفس کمتری دارند. همین باعث میشود که کمتر به ردههای مدیریتی روی بیاورند».
اما ژیلا نوروزی در عرصه اجرایی هم زنان را در حال دست وپنجه نرمکردن با بعضی مشکلات شخصی و مرتبط با فرهنگ جامعه میبیند. این معمار برجسته میگوید: «معماران زن گاهی کمتر جذب کارهای اجرایی میشوند چون نسبت به مردان وقت بیشتری برای خانواده صرف میکنند و به همین دلیل کمتر به کار اجرایی رضایت میدهند و کمتر علاقه دارند سر ساختمانها حاضر شوند و با کارگرها ارتباط مستقیم داشته باشند»؛ مشکلی که شاید در خارج از کشور، کمتر بند پای زنان معمار شود. برای همین است که امروز میتوانیم اسم خانم فرشیدی موسوی - معمار ایرانی الاصل مقیم لندن - را در گروه زنان مطرح دنیای معماری ببینیم که با ساخت پایانه دریایی بینالمللی یوکوهاما همراه دیگر معماران برجسته دنیا، جای خود را در دنیای معماری باز کرده است.
با این حال، ساناز افتخارزاده در همین موانع هم دنبال ردپای منافعی برای زنان میگردد؛ «درست است که خانمها با مشکلات خاصی مواجهاند که بیشتر شخصی است تا عمومی اما به دلیل اینکه نقش سنتی زن هنوز در جامعه ما حفظ شده و خیلیها به زن به چشم مادر نگاه میکنند، نه نانآور خانه، این فرصت برای زنان معمار وجود دارد که با فراغ بال بیشتری طرحهای خود را پیگیری کنند و بیش از آنکه به فکر بهره مالی باشند، خلاقیت و آفرینندگی را در اثر در نظر بگیرند.»؛ ویژگی مهمی که شاید بتواند خلأ مصلحتگرایی معماران امروزی را جبران کند و معماری بومی را از خطر نابودی نجات دهد.
افتخار زاده میگوید: «معماری ما در حال نابودی است. دلیلش هم یکی تهاجم فرهنگی و الگوبرداری از معماری غرب است و دیگری، مادی شدن معماری. محدودیت فضا، امکانات و منابع مالی، خلاقیت معماری ایرانی را از ما گرفته؛ موجی که از تهران شروع شده و متاسفانه به سرعت به سمت شهرستانها میرود. اگر با همین نگاه مادیگرایانه بخواهیم پیش برویم، تا چند سال بعد دیگر چیزی از معماری ما باقی نخواهد ماند».
خاطرات وخطرات
خودش میگوید اوایل که وارد این رشته شده، فهمیده این رشته خیلی با انتظاراتاش فرق دارد؛ «انتخاب اول من همین رشته بود؛ مهندسی معماری دانشگاه شهید بهشتی اما چون رشتهام ریاضی بود، وقتی وارد این رشته شدم تا مدتی سرخورده بودم. چون انگار یک دفعه از حالت منطقی و فنی ریاضی وارد این رشته شده بودم که زمینههای هنری داشت.
خانوادهام خیلی تشویقم کردند که در این رشته جلو بروم. در کار اجرایی برای زنان معمار همیشه مشکلاتی وجود دارد؛ نمونهاش سروکار داشتن با کارگرانی است که تجربه کافی ندارند، شناخته شده نیستند یا حتی غیر قانونی کار میکنند. خب، کسی که غیر قانونی کار کند، ممکن است کار غیر قانونی هم بکند. در حالی که در تمام دنیا، کارگران ساختمان تکنیسین بوده و به کارشان وارد هستند و شناخته شدهاند؛ به همین دلیل هم کار کردن با آنها راحتتر است. اما در تمام این موارد، خانوادهام و همسرم خیلی حمایتم کردهاند و هر جا نیاز داشتهام، همیشه توانستهام روی کمکشان حساب کنم».
حبیبه مجد آبادی: «چیزی که در دانشگاه ارائه میشد، اصلا جذاب نبود؛ بیشتر نقاشی بود تا معماری؛ یعنی فقط کار گرافیکی میکردیم. کار عملی نداشتیم؛ کارگاه که اصلا. هنوز هم از یادآوریاش ناراحت میشوم شاید چون استادان معمولا وقت کارهای عملی را ندارند و بیشتر درگیر آموزش و مقالهنویسی و تئوریپردازی هستند، کمتر میتوانند روی جنبههای عملی ماجرا مانور دهند.
مشکلات اجرایی کار ما زیربنای فرهنگی دارد. مردان ایرانی هر قدر هم روشنفکر و متجدد باشند، باز به دلیل آموزههای فرهنگی تمایل ندارند که زنان را در موقعیتی برتر از خود ببینند؛ البته این مشکل در گذشته پررنگتر بود.
الان به خاطر تلاش خانمها در سالهای گذشته این مسیر هموارتر شده و خود ما هم وظیفه داریم مسیر را برای آیندگان هموار کنیم؛ یعنی این نابرابری فرصتها اگر برای آیندگان هم وجود داشته باشد، تقصیر ماست که تلاش نکردهایم از این قید و بندها رها شویم».
ژیلا نوروزی: «من بیشتر از 20سال سابقه کار معماری دارم و در این زمینه، هیچ وقت مشکلی ندیدهام. اگر خانمها در کار اجرایی یا مدیریتی این رشته به مشکلی بر میخورند، به نظر میرسد بیشتر مشکلات شخصی باشد؛ وگرنه فضا هم برای کار مدیریتی هست و هم کار اجرایی».