همشهری آنلاین: قهرمان استرالیایی رقابت‌های فرمول وان که قاعدتا می‌بایست عمده وقت و توان خود را صرف تمرین و مسابقه در پیست‌های پرپیچ و خم گوشه و کنار دنیا کند، یک شیوه زندگی خاص دارد و به اموری چون سرگرمی، خانواده و خواب هم اهمیت می‌دهد.

دنيل ريچاردو 28 ساله (كه در ايران برخي او را ريكياردو هم مي‌نامند) دو سال پيش نخستين راننده تاريخ اين رقابت‌ها لقب گرفت كه بدون عضو بودن در تيم مرسدس در سه رقابت جايزه بزرگ كانادا، مجارستان و بلژيك اول شد. او از هفت سال پيش در جايزه بزرگ بريتانيا وارد فرمول يك شد و گرچه تا امروز قهرمان نشده اما امسال هم در جايزه بزرگ چين روي سكوي اول ايستاد. ريچاردو كه عضو تيم ردبول است، در اين مطلب درباره خواب، غذا، كار، خانواده و سرگرمي پرداخته است.

خواب: هر چه سنم بيشتر مي‌شود، زودتر به رختخواب مي‌روم. شايد هم دليل آن به تغيير مداوم شرايط آب و هوا و ساعت مربوط باشد. هر چند معمولا ساعت 10 مي‌خوابم و پس از هفت ساعت بيدار مي‌شوم. عجيب اينكه اگر كمتر بخوابم، عملكردم بهتر هم مي‌شود و به همين خاطر اجازه نمي‌دهم خواب زياد فريبم بدهد.

غذا: هميشه يك رژيم غذايي با پروتئين زياد داشته‌ام اما در 18 ماه گذشته بر چربي‌ها افزوده و از كربوهيدارت كم كرده‌ام. علاقه‌اي عجيب به شيريني دارم و شايد خوردن كربوهيدرات هم پاسخ به همين علاقه باشد. پنج روز در هفته بسيار روي رژيم غذايي حساسم و در دو روز ديگر اگر دوست داشته باشم، همبرگر هم مي‌خورم. خوشبختانه سبزي دوست دارم و به همين دليل لازم نيست كسي به زور سبزي و ميوه در دهانم بچپاند.

كار: راننده فرمول يك بودن يك كار ديوانه‌وار است اما نه آنطور كه خيلي‌ها مي‌پندارند. يك سال من تقسيم مي‌شود به 20 درصد رانندگي و 80 درصد حضور در فضاي رسانه‌ها، بازاريابي و سفر. تقريبا هر سال 100 سفر هوايي دارم و دوام آوردن در اين شرايط به يك استقامت زياد نياز دارد. رانندگي يكي از معدود ورزش‌هاي دنياست كه تمرين كردن نمي‌خواهد. سرعت خودرو حدود 350 كيلومتر بر ساعت است و هر مسابقه كمي بيش از دو ساعت طول مي‌كشد. گرچه رقابت اصلي روزهاي يكشنبه برگزار مي‌شود اما راننده‌ها معمولا از صبح چهارشنبه پشت فرمان مي‌نشينند و شامگاه يكشنبه كارشان تمام مي‌شود.

خانواده: من مجردم و خانواده‌ام همگي در پرث استراليا زندگي مي‌كنند. از خانواده كه جدا شدم، تلاش كردم به خواهرم نزديك‌تر شوم. وقتي شما فقط يك خواهر يا برادر داريد، آن را براي خودتان نگه مي‌داريد. همين ماجرا را درباره پدرم هم دارم. سن‌مان كه بالا مي‌رود، تعداد گفتگوهاي دو نفري‌مان بيشتر مي‌شود. معمولا خانواده‌ام را زياد نمي‌بينم اما وقتي گرد هم جمع مي‌شويم، انگار اتفاقي تازه در دنيا افتاده است. اگر من درگير اين ورزش نشده بودم، آنها مي‌توانستند بيش از اينها سفر كنند.

سرگرمي: اين موسيقي كه حس آزادي به من مي‌بخشد و در اين حوزه هم سليقه‌اي بسيار متفاوت و گسترده دارم. وقتي در حال تماشاي يك اجرا هستم، در آن لحظه به چيزي جز موسيقي و حال خودم فكر نمي‌كنم. به خاطر برنامه‌هاي كاري و رژيم خاص غذايي، آدمي نيستم كه خيلي به مهماني‌ها بروم. وقتي عادت‌هايم را كنار مي‌گذارم، مهماني هم مي‌روم و فكر مي‌كنم براي سلامتي‌ام خوب باشد.