روزبه کردونی . مشاور وزیر رفاه در ستون سرمقاله روزنامه شرق با تيتر«تغییر انگارههای ذهنی جامعه» نوشت:
همزمان با هفته کارگر، موضوع حمایت از کالای ایرانی به یکی از محورهای سخنرانی مقامات عالی کشور تبدیل شده است. مروری بر تجارب بینالمللی سیاستگذاری در کشورهای مختلف نشان میدهد دولتها فارغ از درجه توسعهیافتگی اعم از انگلستان، آمریکا، ویتنام، اندونزی، سنگاپور و... در دهههای مختلف استراتژیهای مشخص، مدون و طولانیمدتی برای حمایت از کالای داخلی تدوین کردهاند که در نهایت منجر به اشتغالزایی، بهکارگیری نیروی متخصص، رشد، توسعه و بالندگی اقتصادی کشور شده است. باید دقت شود خروجی حمایت از کالاهای داخلی به نقطه پذیرش و خرید کالا توسط مردم میرسد. آنچه اهمیت دارد اقناع مردم برای پذیرش و خرید یک کالای مشخص است. پذیرش یک کالا (acceptance) از قواعد خاصی تبعیت میکند که با انگارههای ذهنی، باورها و برداشتهای مردم از آن کالای خاص در ارتباط است. مشتریان تا زمانی که باور نکنند یک کالا مطلوب، کارآمد و مناسب است آن را پذیرش نمیکنند و علیالقاعده متقاضی آن نیز نخواهند بود. ازجمله فاکتورهای این پذیرش، شناخت، تجربه، احساس و اعتماد است. هرکدام از این موارد تقویتکننده انگیزه مصرفکنندگان برای خرید کالای داخلی است. نظرسنجی اخیر یکی از مراکز معتبر (ایسپا) نیز نشان میدهد 63 درصد مردم کشور اذعان کردهاند با تحقق دو شرط «کیفیت خوب» و «قیمت مناسب»، متقاضی خرید کالای ایرانی خواهند بود.
علاوهبر این مهم، اخیرا مطالعهای کیفی توسط کمیته رصد مرکز روابط عمومی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی انجام شده که در آن با بیش از 50 تولیدکننده کالای ایرانی مصاحبه صورت گرفته است. نتایج این مطالعه نیز نشان میدهد باور مردم به جنس خارجی و غیرایرانی بهعنوان یک کالای باکیفیت و مرغوب یکی از برجستهترین موانع فروش کالاهای ایرانی تلقی میشود. بنابراین میتوان ادعا کرد اولین و مهمترین گام برای حمایت از کالای ایرانی و پذیرش آن توسط مردم، تغییر انگارههای ذهنی مردم و مصرفکنندگان و اقناع آنان برای پذیرش کالای ایرانی است. در این چارچوب حمایت از کالای ایرانی بیش از آنکه یک پروژه اقتصادی -فنی در نظر گرفته شود، پروژهای اجتماعی-فرهنگی و حتی روانشناختی است. نکته آخر اینکه موفقیت سیاست حمایت از کالای ایرانی مستلزم افزایش اعتماد و امید اجتماعی است چراکه هیچ سیاستی در یک جامعه ناامید موفق نخواهد شد.
- وكيل رييسجمهور
نعمت احمدي در ستون سرمقاله روزنامه اعتماد نوشت:
برابر اصل 124 قانون اساسي رييسجمهور ميتواند براي انجام وظايف قانونياش معاوناني داشته باشد. قانونگذار محدوديتي براي تعداد معاونين نگذاشته و تنها گفته شده كه ...
معاون اول مسووليت هماهنگي ساير معاونتها را بر عهده دارد. برابر اصل 126 قانون اساسي، رييسجمهور مسووليت امور برنامه و بودجه و امور استخدامي و اداري كشور را برعهده دارد كه ميتواند آن را به عهده ديگري بگذارد تا اختيارات خود را به آن معاونت تفويض كند. در اصل 127 قانون اساسي گفته ميشود كه رييسجمهور در موارد خاص و برحسب ضرورت با تصويب هيات وزيران نماينده يا نمايندگان ويژه با اختيارات معين تعيين ميكند. تصميماتشان در حكم تصميم رييسجمهور است. لذا ايجاد معاونتهاي مختلف در طول مدت جمهوري اسلامي مثل امور زنان، معاونت حقوقي، معاونت پارلماني طي زمان ايجاد شده است. تا چند دوره گذشته معاونت حقوقي و پارلماني يكي بودند. تجميع اين دو معاونت چندان خوب نيست. معاونت حقوقي يك نوع كارايي دارد كه معاونت پارلماني ندارد. معاون پارلماني كسي است كه به امور مجلس اشراف داشته باشد اما معاونت حقوقي مسووليت هماهنگي و ارتباط بين وزارتخانهها، نهادهاي وابسته به رياستجمهوري و قوه مجريه را بر عهده دارد.
در واقع وكيل حقوقي رييسجمهور است كه اختيارات قضايي فرمدهنده روابط بين وزارتخانهها را دارد. يكي از اختيارات مهم رييسجمهور تهيه لوايح قانوني است. در قانون اساسي و با تاثيري كه شوراي نگهبان از شرح وظايف رييس قوه قضاييه آورده است، لوايح قضايي را بايد اين قوه تهيه كند كه با تكيه بر اصل 158 صورت ميگيرد. ديگر امور اجرايي مملكت كه نياز به لوايح قضايي دارد، به عهده رييسجمهور و در حوزه كاري معاونت حقوقي است. معاونت حقوقي در واقع يك شخصيت مستدل حقوقي است كه به قائم مقامي رييسجمهور امور مربوط به وزارتخانهها، ارتباط، تضاد و تداخلشان و تهيه لوايح قضايي بر عهده اين جايگاه است. معاون حقوقي شرح وظيفه سنگيني دارد. قانون اساسي به نمايندگان اجازه سوال و استيضاح وزرا و همچنين طرح پرسش و حتي اعلام عدم كفايت سياسي رييسجمهور را داده كه دفاع از آن به عهده معاونت حقوقي رييسجمهور است. بر همين اساس تجميع معاونت حقوقي و پارلماني كارساز نبود و در دولت آقاي روحاني اين دو معاونت جدا شدند. معاونت حقوقي بعد از معاون اول كه مسووليت و جايگاه ويژهاي در دولت دارد، يكي از قدرتمندترين معاونتهاي رياستجمهوري است چون نقشي اساسي در جهت تنظيم روابط بين سازمانها، وزارتخانهها و ارتباط رييسجمهور با لوايح قضايي و مجلس را بر عهده دارد.
- رو به ظهور
روزنامه كيهان در ستون سرمقالهاش نوشت:
فرعون در آن سرزمين برترى جست و مردمش را فرقه فرقه ساخت. فرقه اى را زبون مىداشت و پسرانشان را مىكشت و زنانشان را زنده مىگذاشت كه او از تبهكاران بود و ما برآنيم كه به مستضعفان زمين نعمت دهيم و آنان را پيشوايان و وارثان گردانيم و در آن سرزمين مكانت بخشيم و به فرعون و هامان و لشكريانشان چيزى را كه از آن مى ترسيدند نشان دهيم.
نمادهای استکبار در قرآن یا معرف حضورند یا کلی و بینام ولی بانشانه. شیطان و فرعون و ابولهب از جمله آنها و از سرشناسترین دشمنان خدا و دین خدا و بندگان خدایند و سرآمد نابکاران و نادرستان. شیطان به عزت خدا سوگند خورد که رهزن ایمانهای لرزان و ارادههای لغزان باشد. فراعنه، نماینده طاغیان و یاغیان و ابولهب، دشمن چندش آور و طاقت فرسا. این سه گانهها در قرآن ویژگیهای مبرز و مشترکی دارند مثل تکبر و تنفرشان از دین. شاید یکی از دلایلی که خدا نام این اراذل را در قرآن آورده، عبرت و نشان دادن نتیجه افکار و اعمال زشتی باشد که زمینه آنها در ضمیر انسانهاست. نتیجه سرپیچی از امر خدا رانده و لعنتی شدن، جنگیدن با اراده خدا، مغلوب شدن و نتیجه مقابله با دین و بندگان خدا، مرگ خفت بار ابولهبی و عذاب رقت بار دوزخی او و همسر همراه او در تقابل با دین و پیغمبر خداست.
فرعون خود خواه بود و ادعای خدایی داشت. مردم را به جای خدا به خود میخواند و وقتی از اراده خدا برای ارسال منجی مطلع گشت، هزاران هزار کودک را برای یافتن موسی کشت و در کوچهها جوی خونِ بیگناهان به راه انداخت و... و غافل از اینکه خدا جان موسی را در میان سبدی در نیل حفظ نمود و او را به خانه فرعون رساند و در دامن همسرش گذاشت و فرعون را به خدمتش درآورد. و فرعون نمیدانست که نمیتوان دربرابر اراده خدا ایستاد و نمیفهمید که خدا اراده کرده است شیشه عمر منجی در کنار دل سنگین دشمنش پروریده شود. این سنت خداست که اراده خود را محقق میکند. همانگونه که آتش را بر ابراهیم گلستان کرد و یوسف را از قعر چاه به اوج شکوه رساند و عیسی را بدون پدر خلق کرد و نام محمد صلی الله علیه وآله را از دل ظلمتکده حجاز، بر تارک جهان درخشاند و همانگونه که حسین را تا ابد الگوی زندگان قرار داد و همانگونه که اراده کرده است مستضعفان را در جهان سروری بخشد.
شب جمعه نیمه شعبان 255 قمری و زمانیکه عالم پر از ظلم و جور بود و بساط حکومت و استکبار بنی عباس جور بود و مؤمنین مظلوم و به ستوه آمده از سیاهیها و تباهیها به دنبال راه رهایی میگشتند و وعدههای الهی پیامبران را با دستهای به دعا بلند شده، از خدای آسمانها طلب میکردند، خانه محصور امام عسکری آبستن ارادهای دیگر و تکرار تاریخ بود. عمه مؤمن امام عسکری به دعوت امام میهمانشان بود. برای آنکه شاهد باشد. امام به او فرمود امشب را با ما افطار کن و تحقق وعده خدا را ببین که نزدیک است موعود زاده شود. حکیمه میفرماید نشانههای حمل را در نرجس ندیدم ولی به کلام امامم ایمان داشتم. نماز و افطار و استراحت. نیمه شب به نماز شب پرداختم. نرجس خواب بود و نشانههای حمل را در او ندیدم. به تعقیبات نماز و خواندن قرآن مشغول شدم که ناگاه نرجس از خواب برخاست. او را کمک کردم و نام خدا تلقین نمودم. و پشت پردهای از نور، بقیهًْالله، پاک و پاکیزه متولد گردید و جاءالحق.
فرزند را به دستور امام نزدش بردم و پس از اذان و اقامه پدر، پسر لب به سخن گشود و شهادت داد به وحدانیت خدا و رسالت محمد و امامت علی و اولاد معصومش علیهمالسلام و فرمود: پروردگارا! وعده مرا قطعی گردان و امر مرا به اتمام رسان، و مرا ثابت قدم بدار و زمین را به وسیله من از عدل و داد پر کن. ولادت او چون ولادت امیرالمؤمنین از معجزات است و وجودش مجمع فضائل. خَلق و خُلق و اسم و کنیهاش به جدش محمد صلی الله علیه وآله میماند و در غیبت و وعده ظهور و وصلتش همچون موسی و یوسف است. در زیبایی از یوسف برتر است که این طاووس اهل بهشت است. برخی مردم همچون حیات و ممات عیسی در وجودش مختلفند. در طول عمر به نوح میماند و... و از هر گل معطری، رایحهای بر خود گرفته. جامع فضایل است و کامل محامد. او وارث برگزیدگان عالم و خورشیدهای درخشان هدایت و ماههای نورافشان امامت و ستارگان فروزان شهادت و بزرگان دین و ستونهای دانش است. او باقیمانده خداست در زمین.
مهدی همچون پیغمبر رحمت، بیتاب هدایت انسانهاست و شمشیر عدالت گستر و سرکِش کُش علی با اوست و چون فاطمه، قلبی مهربان و شفیع در سینه دارد و چون حسن با صلابت است و شجاعتش از حسین است و... و اگر همینگونه بشماری، این فضایلند که درمی مانند و مهدی است که باقی میماند و میآید. اگرچه اتفاق دشمنان بر قتل او و انفعال شیعیان و مظلومان بر حمایت او دلیل طرد او به بیابانهاست ولی او آماده ریشهکن کردن ستمگران و نو کردن سنتهای دین و برگرداندن آیین و احیاگر قرآن است. او بناهای شرک و نفاق را درهم میشکند و شاخههای گمراهی و تفرقه را میشکند و متمردان و ستیزه جویان را نابود میکند. او عزت بخش دوستان و خوارکننده دشمنان است. واسطه زمین و آسمانهاست. و راه رسیدن به خداست. پرچم هدایت دست اوست. او یاری شده بردشمنان و فاتح همیشه پیروز است. او منتقم خون انبیاء و فرزندان آنها و فرزندان آنها و خونخواه شهید کربلاست.
ظاهر نبودن او از غیبت ماست و غربتش از بیغیرتی هامان. آی جوانمردان عالم! ما و انصافمان، امام زمانمان که چاره بیچارگی هامان است آواره بیابانهاست. او منتظر ماست که برخیزیم و اراده کنیم و مردانه یا علی گوییم. اهل عالم امروز و ادیان عالم همه منتظر منجیاند و چشم به راه او، اگر نمیتوانند زبان به نام مهدی در دهان بچرخانند از سستی ما و اگر امام ما را نمیشناسند از کاهلی ماست. بار دیگر بنگریم و ببینیم مکر اولاد یهودا را. همانها که مکتب میسازند و مذهب میزایند. گروهی را به گوشهگیری و دعای خشک و خالی منزوی کردهاند و گروهی را با نشانی غلط و التقاطی با سربریدن بیگناهان مشغول کردهاند. خانه ملکه انگلیس خراب باد که رختکن نفوذیهاست و کاخ سفید سرنگون باد که لانه موشهای صهیون آنجاست. بازار مکاره امروز دنیا که با فکر عبری و پول عربی و تیغ غربی، آتش به دامن جهان انداخته است، ادامه مأموریت ناتمام نمرود، فرعون و ابولهب است.
امروز رسانههای دجالهوار وارثان رسالت فرعونند. مردان را با بیغیرت کردن و از بین بردن روح مردانگی میکشند و زنان را با بیحیا کردن به اسارت میبرند.برای از میان بردن دین خدا و اعوجاج در ایمان مردم همت میگمارند. به دست مسلمان، مسلمان میکشند و کینه میپراکنند. همچون ملخ و آفت به سرزمین مسلمانان آمدهاند و با وقاحت حکم میرانند و بیگناه میکشند. چهل سال است که با اسلام و ایمان مردم ایران میجنگند و چون میبینند انقلاب اسلامی ایران الگوی جوانمردان و شیرزنان جهان و نماد آزادی، استقلال و حکومت دینداران شده است، دنیا را به آتش کشیدهاند. از شمال آفریقا تا غرب و میانه آسیا و حتی اگر مؤمنینی در دل کشوری، اهل قبلهاند و هرجا که صدای اذان موحدانه بلند است، دست آزار این نامردان هم بلند است چراکه میدانند مؤمنین منتظرند و انتظار، عبادتی عملی است برای ظهور. و برای ظهور توای حجت خدا نقشهها دارند. آقا چه کنم که دلم برای آمدنت شور میزند. جهان راز تو و خالی است جای تو، چه کنم. آه مؤذن زاده برخیز که اذان صبح نزدیک است و دلهامان بیقرار نماز در مسجدالاقصی.
یابن الحسن؛ای آخرین مرد قبیله خورشید بازگرد. بیا ببین حال منتظران جان به لب رسیده را و ببین جراحت مردان زخم خورده را و ما را به روزگار حوالت مده امیر، امری بده که روزگار فراغت به سربریم. ببین که مقدمات ظهورت را با بضاعتمان فراهم آورده ایم و با سجاده نشینان بیاثر متفاوتیم. هزاران هزار سپاه برایت گرد آوردهایم. امر بفرما تنور برافروزند و ایمان یک یکمان را بیازمای. کار از شیعه تنوری گذشت و امروز سنیها در صف تواَند. ما به تو ایمان و به ظهورت امید داریم، به وعدههای خدا مؤمن و به پیروزی حق بر باطل معتقدیم. با نام تو انقلاب کرده و در راهت در حرکتیم و ما را هرگز مباد آن دم که بییاد تو بنشینیم. خود را سرباز ظهور میدانیم و برای صلح واقعی در جهان میجنگیم و گوش به فرمان و رو به دشمن صهیون، خلاصی ماشه میگیریم و آیات ظهور زمزمه میکنیم. بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا أُولي بَأْسٍ شَديدٍ... وَ كانَ وَعْداً مَفْعُولا.