بیش از نیم قرن است که سقاخانه انتظار در محله هاشمی برپا و در اعیاد شعبانیه چراغانی میشود.
بیشتر نسل اولیها و بانیان تزیین کوچه مقدم یا از دنیا رفتهاند یا از محله و اکنون باید دستکم 80، 90 سال داشته باشند. تاکنون 3 نسل، تجربه آذینبندی نیمه شعبان این کوچه و سقاخانه را داشتهاند.
نسل سوم هم میانسالی را رد کردهاند و به فکر هستند تا این امانت را به نسل چهارم محله محول کنند. یکی از اهالی که خودش را حاج «حیدر» معرفی میکند، چشمانشتر میشود و میگوید: «شوخی نیست، فقط این سقاخانه و نوکران اهلبیت(ع) و خادمان آن 70 سال است چشم به راه آقا هستند، امان از انتظار!» 70 سال قبل، مرحوم «امیر محمدزاده مقدم» که کوچه هم به نامش و از بانیان ساخت مسجد «صادقیه» در خیابان خوش بود، بانی چراغانی و آذینبندی محله شد.
خودش هم پای کار ایستاد. همَ و غمش این بود که بچهها را با فرهنگ انتظار آشنا کند. اسفند سال 1334؛ همزمان با ولادت امام حسین(ع)، حاج امیر از دنیا رفت و یادگارش برای اهل محله ماند. با شنیدن خاطرات بانیان سقاخانه میتوان متوجه شد که بچههای کوچه چه رقابت شیرینی که نداشتهاند. کوچه را به 2 قسمت بالا و پایین تقسیم کرده بودند و هر گروه تلاش میکرد بهتر و زیباتر از گروه دیگر تزیین کند. اکنون تنها چند نفر از همان کودکان پایین کوچهای در محله ماندهاند و جشن نیمه شعبان سقاخانه با همت آنها رونق دارد.
جایزه بهترین آذینبندی
کوچه مقدم یکی از پاتوقهای آذینبندیهای قدیمی تهران است. آنهایی که دغدغه پذیرایی نیمه شعبان دارند و سری به منیریه، شوش، بلوار ابوذر، تیردوقلو و فلاح میزنند تا آذینها را تماشا کنند، نام این سقاخانه را که به نام امام عصر(عج) گره خورده است بدون شک شنیدهاند. تزیین کوچه مقدم و سقاخانه با چند تا چراغ زنبوری، گلدان و نیمکت شروع شد و امروز با انواع پرچمها، ریسههای رنگی و آذینهای جدید ادامه دارد.
«کیوان بهنامنیا» از بانیان سقاخانه میگوید: «حتی یکبار شهرداری تهران این آذینبندیها را بهعنوان بهترین آذینبندی غرب تهران انتخاب کرد. این درخت را میبینید، نهالی نحیف بود اما حالا تنومند شده و یکی از ستونها و عمودهای سقاخانه است. یک درخت دیگر هم بود که بعدها قطع شد. با استفاده از شاخههای آنها و چند تکه الوار، طاق نصرت چوبی میزدیم. مدتی هم یک طاق نصرت بزرگ و فلزی داشتیم که آن را به دلیل توفانهای بهاری چندسال گذشته جمعآوری کردیم. به اینجا سقاخانه میگوییم چون در طول سال با چای و شربت لب رهگذران را به یاد اهلبیت(ع)، تر میکنیم.»
همدل و همراه باشیم
«عبدالحمید بهنامنیا» از نوادگان مرحوم مقدم و برادر بزرگتر آقا «کیوان»، یادی از گذشته میکند و با شوق از آذینبندی محله در کودکی میگوید: «مغازه روبهروی ما یک مغازه الکتریکی بود. 10 سال تمام، یک ریسه را به زور نوارچسب نگه میداشتیم و میبردیم پیش «مش سیف الله» یکی یکی لامپها را بررسی و تعمیر میکرد. مثل حالا نبود که همه چیز مهیا باشد و با اراده کردن، ریسه نو خرید. یک سال تمام با جان و دل امانتداری و صرفهجویی میکردیم تا لوازم آذینبندی قدیمی، سالم به نیمه شعبان برسد و هم بتوانیم لوازم جدید بخریم.
با کمک همسایهها حدود 100 گلدان در کوچه چیده میشد. یک نفر برای دیگران ژیمناستیک اجرا میکرد. دیگری صدای خوشی داشت و آواز میخواند. دستپخت خانمهای محله را میچشیدیم و خلاصه هرکسی هر هنری داشت به میدان میآورد. اکنون این همدلیها کمتر شده است. در گذشته سیاهبازی و مبارک مخصوص نیمه شعبان داشتیم. مداحی و مولودی هم که جای خود را داشت. همسایهها همدل و همراه بودند. دوست دارم دوباره آن همدلیها زنده شود.»
بهترین خداقوت به ما
کیوان بهنامنیا به کمک چند جوان از دوستان، همسایهها و آشنایان بیرق سقاخانه انتظار را به دست گرفته و چراغ آن را به کمک برادرش «عبدالحمید» روشن نگه داشته است. او میگوید: «دلم خوش است پس از من، برادرزادههایم هستند که ادامهدهنده راه باشند و نگذارند این چراغ خاموش شود. جوان هستند اما محب اهلبیت(ع)، متواضع و حامی مالی برنامههای ما. به قول خودشان با سرانگشت نمکی به غذای اهلبیت(ع) میریزند.»
از تفاوت آذینبندیهای دیروز و امروز میگوید: «چند روز مانده به نیمه شعبان حتماً باید کوچه را با کاغذ رنگی و پرچمهای کاغذی تزیین و با کاغذکشی فانوس رنگی آماده میکردیم. خانوادهها برای نصب ریسهراهنماییمان میکردند. اهل محله مشارکت خوبی داشتند. حالا خانههای یک طبقه، آپارتمانی شدهاند. همسایههای قدیمی از محله رفتهاند. همسایههای جدید هم مدت سکونتشان طولانی نیست. تعدادی هم مستأجرند و سر سال مدام جابهجا میشوند. شاید به این دلیل مشارکت کمتر است.»
او میگوید: «الگوی من آذینبندی محله شوش بود و خیابان 17 شهریور. هرسال اوایل شعبان به آنجا سر میزدم. عکس میگرفتم. مدرسه روبهروی ما مدیر خوبی دارد. به موضوع مهدویت و انتظار اهمیت میدهد. هر روز صبح، بچهها پس از صبحگاه سلام مخصوص امام زمان(عج) میخوانند. خودش و شاگردانش با آذینبندیها عکس یادگاری میگیرند. برق چشمان بچهها هنگام تماشای آذینها و مشغول شدنشان به گفتوگو درباره امام زمان(عج)، بهترین خداقوت و خستهنباشید برای ماست.»
کیوان بهنامنیا به حمایت مردم اشاره میکند: «در جشن نیمه شعبان ما فقط شربت آماده میکنیم. بیش از 200 کیلو شیرینی توسط اهالی و رهگذران تهیه میشود. هر پنجشنبه ایستگاه صلواتی ما با همین کمکها برپاست. برای اموات خودمان و بانیان خیّر یک استکان چای یا شربت و یک لقمه ساده توزیع میکنیم. »