روزهایی که هر لحظهاش برای بازماندگان حادثه تلخ بود و ناگوار. هرچند در این مدت تیمهای جستوجوی هلالاحمر توانستند در ارتفاعات صعبالعبور و پوشیده از برف و یخ دنا پیکرهای برخی جانباختگان را کشف کنند اما هنوز تعدادی از مسافران پرواز شماره3704 مفقودالاثر هستند و کوچکترین اثری از آنها بهدست نیامده است.
با این حال، خانوادههای داغدار همچنان چشمانتظار بازگشت پیکرهای عزیزانشان هستند. «خانوادههایی که پیکر عزیزشان را تحویل گرفتهاند، کمی آرام گرفتهاند اما ما چه کنیم با این چشمانتظاری؟» این حرفهای خواهر یکی از مسافران پرواز بیبازگشت است که هنوز پیکر برادرش کشف نشده است. او میگوید با اینکه آب پاکی را روی دستشان ریختهاند اما همچنان برای بازگشت پیکر مسافرشان چشمانتظار هستند و امیدوار.
- ماجرای یک سقوط
صبح یکشنبه، 29بهمن سال96، وقتی 60 مسافر و 6 سرنشین پرواز 3704پایشان را روی پلکان هواپیما میگذاشتند، فکر میکردند ساعتی دیگر وقتی از پلکان پایین میآیند، قدم روی باند فرودگاه کوچک یاسوج خواهند گذاشت. با بسته شدن درها، هواپیما در ابتدای باند قرار گرفت و در یک چشمبههمزدن اوج گرفت. ساعتی بعد هواپیما از ارتفاعات دنا عبور کرد. تا چشم کار میکرد، سفیدی برف و یخ دیده میشد. دیگر چیزی نمانده بود که هواپیما از بلندترین نقطه دنا عبور کند و خلبان برای کم کردن ارتفاع آماده میشد اما درست در همین لحظات بود که هواپیما دچار افت ناگهانی ارتفاع شد و با کوه برخورد کرد.
- در جستوجوی مسافران
تا چند ساعت بعد از این حادثه هیچکس بهدرستی از آنچه اتفاق افتاده بود، اطلاع نداشت. برخی احتمال میدادند هواپیما در مکانی نامعلوم فرود اضطراری کرده و برخی دیگر از سقوط آن خبر میدادند. وقتی بازار شایعات داغ شد، حتی برخی احتمال ربوده شدن هواپیما را مطرح کردند؛ فرضیهای که چند ساعت بعد با مسجل شدن سقوط هواپیما باطل شد.
حالا دیگر همه بهدنبال یافتن لاشه هواپیما و اطلاع از سرنوشت سرنشینانش بودند اما یافتن آن در آن فصل از سال آن هم در ارتفاعات پر از برف دنا کار سادهای نبود. از همان زمان جستوجوها آغاز شد تا اینکه چند روز بعد با مشخص شدن محل سقوط، امدادگران هلالاحمر در جریان عملیاتی پیچیده که همچنان ادامه دارد توانستند بخشهایی از پیکرهای سرنشینان هواپیما را کشف کنند. با وجود اینکه از آن روز تاکنون پیکرهای زیادی کشف شده اما تعدادی از خانوادههای داغدار همچنان رخت عزا بر تن دارند و منتظر شنیدن خبری درباره عزیزانشان هستند.
- 80روز چشمبهراهی
گوش به زنگی همان چشم به راهی است. درست مثل وضعیتی که خانواده تعدادی از قربانیان ایتیآر در آن قرار دارند. چند روز قبل مدیرکل پزشکی قانونی کهگیلویه و بویراحمد اعلام کرد با وجود کشف 212بافت انسانی متعلق به 60نفر از سرنشینان هواپیما اما تاکنون هیچگونه اثری از پیکر6مسافر دیگر بهدست نیامده است.
او گفت: با کدگذاری، نمونهبرداری و انجام آزمایشهای ژنتیک توانستیم تاکنون پیکر 21جانباخته را به خانوادههایشان تحویل دهیم اما پیکر 39نفر دیگر از جانباختگان این حادثه بهدلیل کامل نبودن، شرایط تحویل به خانوادهها را ندارد. یکی از افراد چشمانتظار دکتر سیدعبدالهادی دانشی، جراح مشهور مغز و اعصاب است.
3نفر از عزیزان او در این پرواز حضور داشتند. ایلیا و طاها فرزندان و نرگس خوبانی همسرش. در جریان کاوشهای گروههای تخصصی هلالاحمر پیکرهای ایلیا و طاها کشف شد اما جستوجوها برای یافتن پیکر همسر دکتر دانشی تاکنون به جایی نرسیده است. شاید به همین دلیل است که پیکرهای فرزندان دکتر هنوز به خاک سپرده نشده است تا بعد از کشف پیکر مادرشان در کنار او آرام بگیرند.
خانواده دیگری که این روزها چشمانتظار عزیز سفرکردهشان هستند، خانواده شهید محمود بهشتی، سرتیم امنیت هواپیما هستند. آنها پس از 80روز هنوز حادثهای را که اتفاق افتاده، باور ندارند. خواهر محمود به همشهری میگوید: «داغ برادرم برایمان سنگین است. با اینکه مدت زیادی از سقوط هواپیما گذشته است اما ما هنوز عزاداریم. خانهمان سیاهپوش است و با هر خبری که درباره هواپیما اعلام میشود، تپش قلب میگیریم. تا یک هفته اول شوکه بودیم و آنچه را که اتفاق افتاده بود، باورمان نمیشد.» او درباره برادرش میگوید: «محمود 30ساله بود و کوچکترین فرزند خانواده.
5سال از ازدواجش میگذشت اما فرزندی نداشت. لیسانس ارتباطات داشت و از 13سال قبل در امنیت پرواز کار میکرد.» وقتی حرفهایش به روز حادثه میرسد، بغض میکند و با صدای گرفتهاش اینطور ادامه میدهد: «برادرم یک روز قبل از حادثه به محل کارش رفت. او گفت صبح فردا (روز حادثه) شیفتم تمام میشود و برمیگردم اما ظاهرا آن روز شیفتش عوض شده بود و چون اعضای تیم دیگری که باید به پرواز میرفتند نیامده بودند، برادرم تماس گرفت و گفت که باید یک پرواز دیگر را هم برود و کمی دیرتر، حوالی ظهر به خانه برمیگردد. منظورش همین پرواز یاسوج بود.
او آن موقع از داخل هواپیما تماس میگرفت و گفت ساعت 12خانه است. این آخرین تماس برادرم بود.» او ادامه میدهد: «خبر سقوط هواپیما را که شنیدم با عجله خودم را به فرودگاه مهرآباد رساندم. چون مادرم بیمار است، خیلی تلاش کردم که او از این ماجرا چیزی متوجه نشود اما متأسفانه همان روز از طریق یکی از اقواممان فهمیده بود و شنیدن همین خبر باعث شد او در بیمارستان بستری شود.»
- کورسوی امید
حالا با پرکشیدن محمود، خانه خانواده بهشتی سوت و کور شده است. آنطور که خواهرش میگوید محمود ستون خانواده بود و حالا از دست رفتن او خانه را روی سر ساکنانش آوار کرده است: «بهجز محمود، 2برادر دیگر هم دارم. با اینکه محمود از همهمان کوچکتر بود اما همهکاره خانه بود. چون مادرم بیمار است او را دکتر میبرد و داروهایش را کنترل میکرد. 47روز پیش از این حادثه پدرمان فوت شد و در تمام مراسمها او همه کارها را انجام میداد و ستون خانوادهمان بود.»
اما در این روزها که گاهی پیکرهای مسافران هواپیما کشف و به خانوادههایشان تحویل داده میشد، خانواده بهشتی چه حال و روزی داشتند؟ خواهر داغدار میگوید: «روزهای اول امیدوار بودیم که برادرم زنده است و به خانه برمیگردد اما هرچه گذشت امیدمان کمرنگتر شد. مادرم هنوز هم دلش طاقت نمیآورد و قبول نمیکند که محمود رفته است. تا همین حالا میگوید که بچهام سالم برمیگردد.
بهجز او، بقیهمان هم حال و روز بهتری نداریم. من بهخاطر فشار عصبی دچار فشار خون شدهام. برادرم که معلم است نمیتواند سر کار برود و پیکر برادرم را هم که پیدا نکردهاند و هنوز بلاتکلیف هستیم. هر بار که خبری از هواپیما میرسد، دلهره میگیریم. برادرم سرتیم امنیت هواپیما بود و روز حادثه پشت در کابین خلبان جای داشت اما همکارش شهید فرهاد معصومی در قسمت عقب هواپیما بود. به ما گفتند چون جلوی هواپیما آسیب زیادی دیده چیزی از پیکر برادرم باقی نمانده و بهاحتمال زیادی پیکرش هیچوقت کشف نمیشود. فقط توانسته بودند اسلحهاش را پیدا کنند اما پیکر همکارش کشف شد.
همکارانش گفتند امید زیادی نداشته باشید که چیزی از محمود برگردد. این را همان روزهای اول به ما گفتند اما مادرم هنوز چشمانتظار است. دستکم دلخوشیمان این بود که شاید بخشی از پیکر محمود پیدا شود و دلمان آرام بگیرد اما هنوز چیزی از او کشف نشده و روزبهروز وضعیتمان بدتر میشود. همین چند روز قبل بود که گفتند محموله دیگری از قربانیان سقوط هواپیما کشف شده است. خوشحال شدیم که شاید پیکر محمود هم جزو پیکرهای کشف شده باشد اما کسی خبری نیاورد. ما باز هم امیدواریم و با همین امید زندگی میکنیم.»